شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۴۶
کد خبر: ۱۰۰۱۰۲
|
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۹
مهدی ضیاءآبادی
هر یک از ما در طول زندگی، ممکن است بارها مورد نقد قرار گرفته باشیم. انتقاد از دیگران در صورتی که هوشمندانه انجام شود آثار ارزنده‌ای خواهد داشت، در غیر این صورت با واکنش‌های منفی روبه‌رو خواهیم شد. درواقع هنر انتقاد آموختنی است و نقد کردن بدون آگاهی از روش‌های آن زیان‌بار خواهد بود. انتقاد درست آن است که ضمن تأکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارائه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد و معمولاً ما در برابر انتقاد افراد غریبه آسیب‌پذیری بیشتری داریم.

برخی از انواع انتقاد عبارت‌اند از:
۱- نقد سازنده: این روش در بسیاری موارد می‌تواند جنبه‌ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقادکننده دوستانه باشد بیشتر مؤثر واقع شده و شنونده بدون آنکه مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می‌شود. بی‌تردید برای هیچ‌کس خوشایند نیست که بشنود «بدغذا می‌خورید» و یا «در لباس پوشیدن بدسلیقه هستید». برای آنکه انتقاد سازنده و مؤثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسش‌هایی را مطرح کند که هر یک از آنها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سؤالات می‌بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همان‌گونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی باهم دارند، محتوا و شیوه انتقاد نیز بر هم تأثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می‌خواهیم انتقاد کنیم؟ این روش می‌تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از به کار بردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده‌ای چون «همیشه همین کار را می‌کنی»، «هیچ‌وقت به موقع نمی‌آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می‌شود.

۲- نقد غیرمستقیم: انتقاد می‌تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید: «به نظر شما آدم‌هایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوه انتقاد باعث می‌شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. آرد بزرگ در کتاب آرمان نامه می‌گوید «صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن، که همان رو راست پند گفتن است را برمی‌گزینیم» حتماً این مثل را شنیده‌اید که می‌گوید به در می‌گویند تا دیوار بشنود. این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است.

۳- نقد کردن با تعریف و تمجید: در این روش ابتدا می‌توان به تعریف و تمجید ویژگی‌های ارزشمند فردی که موردانتقاد است پرداخت برای مثال"تو دختر خیلی باهوشی هستی". پس از کاربرد یک مقدمه مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلاً تملق‌گویی نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته‌اید.

۴- نقد تند و تهاجمی: رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش‌آیند نیست بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می‌دهد. بهتر است که انتقاد با به‌کارگیری یک سیاست درست انجام شود.

۵- محکوم کردن: گاهی بجای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقادکننده مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می‌کند. او به خود این حق را می‌دهد که در مورد دیگران اظهارنظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. این‌گونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است.

۶- انتقاد دیرتر از موعد: این‌گونه انتقادات، زمانی صورت می‌گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی‌کند. به‌عبارت‌دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تأثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچ‌گاه ابراز نشود.

به‌هرحال در دنیای امروز، نقش احساسات و افکار انسانی در توسعه و تکامل انسان‌ها، سازمان‌ها و جوامع پررنگ گشته و برقراری ارتباطات و هم‌اندیشی بین آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر فردی آگاه و توانمند نسبت به احساس و عملکرد ضعیف و نامطلوب افراد یا واحدهای دیگر به‌طور مطلوب و مفید اظهارنظر کند، از قدرت انتقاد مؤثر و مثبت بهره‌برداری کرده است، او به خوبی به نقاط قوت و ضعف طرف مقابل واقف است و درصدد تقویت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف وی برمی‌آید. به علاوه به آگاه‌سازی وی از فرصت‌ها و تهدیدات محیط می‌پردازد. مدیران آگاه برای اصلاح و توسعه فردی، گروهی و سازمانی و نیز برای انتقال دانش و مهارت خود به دیگران و اصلاح آن‌ها لازم است تا از قدرت انتقاد مثبت برخوردار باشند. چراکه در فرایند مشاوره علاوه بر مهارت فنی، مهارت انسانی و رفتاری حائز اهمیت بسیاری است. از سوی دیگر هر انسانی که مورد انتقاد قرار می‌گیرد، با به‌کارگیری هوشمندانه و به دور از تعصب و احساس، می‌تواند به اصلاح دانش، نگرش و مهارت‌های خود اقدام کند. در مجموع انسان‌ها نیازمند انتقاد کردن و انتقادپذیری مؤثر و مثبت برای تکامل خود، گروه و سازمان هستند. این نقد افراد، سازمان‌ها و جوامع را به‌سوی تعالی سوق می‌دهد درحالی‌که نقد منفی، روحیه خصومت و پرخاشگری و تضاد را گسترش داده و افراد و سازمان‌ها را به‌سوی عدم بهره‌وری از منابع انسانی و مادی و درنهایت نابودی آنها سوق می‌دهد.
نظر شما