به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سقوط هواپیمای ترابری ارتش ایران در تهران، حدود ساعت ۱۴ روز ۱۵ آذرماه سال ۱۳۸۴، ۱۲۸ کشته و ۱۳۲ زخمی برجا گذاشت. این هواپیمای باری نظامی از نوع C130 بود و ۹۴ مسافر شامل اعضای ارتش و خبرنگاران را برای پوشش خبری رزمایش عاشقان ولایت که در چابهار در جنوبشرقی ایران برگزار میشد، از تهران به بندرعباس میبرد. این هواپیما لحظاتی پس از پرواز، در نزدیکی فرودگاه مهرآباد تهران بر فراز یک محوطه مسکونی سقوط کرد. یکی از جان باختگار این حادثه علیرضا افشار، خبرنگار شبکه خبر بود. فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی گفتگویی را به بهانه روز پانزدهم آذرماه با عباس افشار، پدر این شهید رسانهای گفتوگو کرده است.
عباس افشار درباره اتفاقات روز شهادت فرزندش میگوید: آن روز ماشینم در تعمیرگاه بود؛ سوار تاکسی شدم تا به تعمیرگاه بروم. راننده خبر از سقوط هواپیما داد و من در مزاح به او گفتم که حتما جای پارک گیرش نیامده است. آن روزها شاهد بحران پارک خودرو در سطح شهر بودیم، به همین دلیل چنین مزاحی را با راننده کردم دریغ از آنکه بدانم پسرم در آن هواپیما بود. زمانی که به تعمیرگاه رسیدم، آنجا هم از سقوط یک هواپیما صحبت میکردند، قضیه برایم کمی جدی شد اما باز هم فکرم به علیرضا نرسید. ماشین را گرفتم و به سمت محل کار دخترم رفتم. پیگیر علیرضا شدم و او گفت که با مادر صحبت کرده است اما چند بار که مادر به او زنگ زده است، جواب نمیدهد. البته با خود گفتم که محدودهای که آنها میروند، آنتن ندارد، شاید به همین دلیل علیرضا نتوانسته تماس با مادرش بگیرد.
افشار اضافه کرد: با دوستان علیرضا تماس گرفتم، آنها نیز جواب ندادند. بیشتر نگران شدم. به صداوسیما رفتم و آنجا هم وضعیت مناسبی نداشت و کسی پاسخگویم نبود. بغض کرده بودم و چشمانم پر از اشک بود. هزار فکر و خیال از ذهنم گذشت و نمیدانستم چه باید کنم. سریع به خانه رفتم و راه هم پر ترافیک بود و انگار شهر هم از خبر سقوط هوایپما کلافه شده بود. به منزل که رسیدم، جلوی درب منزل شلوغ بود. بالا رفتم و دیدم که بخشهایی از صحنههای غواصی علیرضا را از تلویزیون نشان میدهند و خبر شهادتش را اعلام کرد. بدترین خبری بود که شنیدم. آن روز بسیار بر من و خانواده سخت گذشت و هنوز هم نمیتوان آن روز را فراموش کرد.
وی با اشاره به اینکه در این سالها مجموعه فعالیتهایی را با نام پسرش صورت داده گفت: یکی از اشتباهات مردم این است که تصور میکنند برای انجام اقدامات فرهنگی از رانت استفاده کردهام درحالی که همه این فعالیتها کاملا شخصی بوده و با هزینه شخصی انجام میدهم. البته شهرداری بارها از من خواسته است تا در انجام این فعالیتها مشارکت کند اما قبول نکردهام چراکه شخصا دوست دارم برای پسرم کاری کنم. پسرم اگر زنده بود، باید از من ارثی میبرد و الان که نیست، همه اینها را برایش هزینه میکنم تا ثوابی برایش باشد.
عباس افشار افزود: البته همکاری خوبی با شهرداری داشتیم و نتیجه یکی از همکاریها تأسیس دارالقرآن شهید افشار در منطقه یک است. شهرداری بی ریا وارد عمل شد و تعامل خوبی را در این زمینه با ما انجام داد. همچنین هر سال از مجموعه شهرداری و سازمان فرهنگی هنری به دیدار خانواده ما میآیند که این امر برای ما بسیار ارزشمند است. هر زمان که شهردار منطقه تغییر میکند، اولین فعالیتش دیدار با خانواده ماست و این امر هم ستودنی است.
پدر شهید علیرضا افشار در ادامه گفت: تنها گلایهام از قوه قضاییه است که هنوز تکلیف پرونده سانحه C130 را مشخص نمیکند. در حالی که اکنون در آستانه چهاردهمین سال این واقعه هستیم، مقصر اصلی مشخص نشده است. من هنوز دیهای نگرفتهام و منتظرم مقصر اصلی مشخص شود و دیه را هم به وقتش خواهم گرفت.
افشار در پایان گفت: خوشبختانه تغییر مدیریت باعث پویایی شده و بسیاری از فعالیتهای فرهنگی شکل خوبی به خود گرفته است. اینکه فضایی باشد ویژه و مخصوص به خانواده اصحاب رسانه هم اتفاق خوبی است. امیدوارم فضایی فراهم شود تا همه شهدا به ويژه شهدای شاخص رسانه در بستری مناسب به جامعه معرفی شوند تا ما به این نتیجه نرسیم که شهدای رسانه مورد بی مهری قرار گرفتهاند.