جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۰۹
کد خبر: ۱۰۰۴۵۴
|
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۶
یادداشت
محمود حمیدی
مدتی بود مسئله‌ای ذهنم را به خود مشغول کرده بود. دائم به آن فکر می‌کردم و دوست داشتم برای آن جوابی منطقی و همه‌جانبه‌نگر پیدا کنم. آن مسئله این بود که چگونه می‌توان با انرژی کمتر کار کرد اما بهره‌وری بیشتر داشت؟ چگونه می‌توان با هزینه کمتر تلاش کرد، اما نتیجه‌ای بهتر گرفت؟ در نهایت به این جواب رسیدم که: «آری می‌توان.» اما چگونه؟ 
می‌دانیم زمانی که «انقلاب صنعتی» رخ داد و آرام‌آرام ماشین پا به عرصه وجود گذاشت، تحولی شگرف در زندگی مادی انسان‌ها پدید آمد. در این میان، وقتی خودرو (به عنوان وسیله نقلیه) سر از خیابان‌ها درآورد، برای افزایش «سرعت» و «قدرت» آن دائماً به موتور آن توجه داشتند. مخترعان، محققان و طراحان هر چه در توان داشتند به کار بردند و با افزایش «قدرت محرک» در صدد بالا بردن سرعت و قدرت موتور خودرو بودند. یعنی آن موقع بر این اندیشه و باور بودند که برای سرعت بیشتر باید قدرت بیشتر تولید کرد. به تعبیر دیگر، قدرت بیشتر مساوی است با سرعت بیشتر. بنابراین بعد از چند سال پژوهش و تجربه تعداد سیلندرها در موتور خودروها افزایش یافت.
خودروها برای دست‌یابی به قدرت و سرعت بیشتر سیلندر اضافه می‌کردند. ماشین‌های سواری از چهار سیلندر به شش سیلندر و هشت و ده سیلندر روی آوردند. کارخانه‌های خودروسازی وقتی از خودروی جدیدی رونمایی می‌کردند، اولین شاخصی که جلب توجه می‌کرد، قدرت خودرو به دلیل افزایش تعداد سیلندرها بود.
دیری نپایید که این راه و روش به بن‌بست رسید. زیرا طراحان و پژوهشگران صنعت خودروسازی متوجه شدند در ازای افزایش سیلندر و قدرت خودرو، وزن ماشین نیز بسیار افزایش یافته است. در موج دوم تحولات خودرو در جهان، به جای افزایش تعداد سیلندرهای خودرو (قدرت موتور)، به فکر کاهش وزن خودرو افتادند. آنها متوجه شدند که باید وزن خودرو را کاهش دهند تا بدون افزایش قدرت موتور، از بهره‌وری بالاتر و سرعت بیشتر بهره ببرند. در نتیجه، در این مرحله از روش‌های متعددی بهره می‌بردند تا ضمن حفظ قدرت موتور، وزن خودرو کاهش یابد. بنابراین، هرچه وزن کاهش یافت، بدون افزایش قدرت موتور، سرعت بالاتر رفت. 
در موج سوم تحولات خودرو متوجه شدند که انرژی زیادی صرف حرکت خودرو می‌شود. یعنی بنزین زیادی مصرف می‌شود تا به نتیجه مطلوب برسند. به میزان پیشرفت علوم، به فناوری‌ای دست یافتند که میزان مصرف بنزین را هم کاهش دادند، بدون آنکه از قدرت موتور و سرعت بالای آن کاسته شود. اما کار در اینجا هم متوقف نماند و پیوسته شاهد کنار گذاشتن بنزین و جایگزینی قدرت برق (خودروی هیبریدی) در صنعت غول‌پیکر اول جهان هستیم.
در موج چهارم به مقوله هواپویش (آیرودینامیک) وارد شدند و به فکر کاهش اصطکاک افتادند و روزبه‌روز طراحی فیزیکی خودروها دگرگون شد تا کمتر با عوامل بیرونی تاثیرگذار برخورد و اصطکاک داشته باشند.
در موج پنجم که اکنون در آن هستیم، متخصصان و طراحان به فکر کاهش جاذبه زمین افتاده‌اند که مصادیق آن را در قطارهای سریع‌السیر در اروپا می‌توان مشاهده کرد. قطارهایی با سرعتی برابر ۵۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر در ساعت از این فناوری روز بهره می‌برند. به شکلی که در سرعتی معین با بهره‌مندی از ساز و کار دو قطب آهن‌ربا چرخ‌های قطار و ریل نقش قطب‌های همنام یافته و قطار با همان انرژی مصرفی و وزن معین و اصطکاک کمتر با سرعت بالاتری حرکت خود را ادامه می‌دهد.
حال این مباحث چه ربطی به سازمان فرهنگی هنری دارد؟ آیا اصلاً ربط دارد؟ به نظر نگارنده، ارتباطی تنگاتنگ دارد. ما می‌توانیم سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را به جای خودرو در نظر بگیریم و همه مباحث فوق را دنبال کنیم. سازمان برای قدرت بیشتر به چه چیزی احتیاج دارد؟ موتور محرک سازمان چیست؟ اساساً وزن سازمان چیست؟ و چگونه می‌توان وزن آن را کاهش داد؟ به فرض اینکه قدرت محرک سازمان ما خوب کار کند و وزن آن هم متناسب با نیازها و ماموریت‌ها کم شده باشد، به چه شکل می‌توان میزان مصرف سوخت آن را کنترل کرد و کاهش داد؟ تا در بازار رقابت، مزیتی انکارناپذیر داشته باشیم و تا بتوانیم توجیه اقتصادی و فرهنگی فعالیت‌های سازمان را محکم و قوی‌تر ارائه دهیم و از آن دفاع کنیم. به فرض حاصل بودن این مسئله، طراحی سازمان ما چگونه برخوردار از ویژگی هواپویش (آیرودینامیک) می‌شود و با اصطکاک حداقلی می‌تواند به بهره‌وری بیشتر برسد؟ و در مرحله آخر این بحث، چگونه می‌توان بر جاذبه غلبه کرد و با بهره‌مندی از قطب‌های همنام، نه تنها آن را خنثی کنیم، بلکه به فرصتی بی‌نظیر تبدیل کنیم؟

برچسب ها: یادداشت
نظر شما