پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۳
کد خبر: ۱۰۰۴۶۳
|
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۴
استقبال «در کوی نیکنامان» از میلاد حضرت مسیح با تقدیر از شهدای ارامنه
مادر شهید آقاخانیان در نشست «در کوی نیکنامان» فرهنگ‌سرای گلستان گفت: به غیر از فرزند شهیدم، یک پسر دیگر نیز دارم که اگر باز هم جنگ شود، او را هم به جبهه می‌فرستم. همه ما ایرانی هستیم و فرقی ندارد که چه کسی از ما شهید شود.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، صد و سی و سومین برنامه تجلیل و گرامی‌داشت خانواده شهدا با عنوان «در کوی نیکنامان» با حضور خانواده سه شهید گران‌قدر ارامنه، ویگن گاراپیدی، وارطان آقاخانیان و اریک نرسسیان صبح روز پنجشنبه ۶ دی ماه در فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد. این برنامه به مناسبت سالروز میلاد حضرت مسیح (ع) و آغاز سال نوی میلادی با حضور خانواده شهدای ارامنه برگزار شد.
 
در ابتدای این مراسم، حجت‌الاسلام وحیدی عنوان کرد: قرآن برای اهالی کتاب، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان احترام خاصی قائل است و حتی آیات زیادی را در قرآن داریم که به تعریف و تمجید از آنان پرداخته است. در بین اهالی کتاب، قرآن با نگاه ارزشمندتری نسبت به مسیحیان نگاه کرده است. با این حال، متاسفانه اتفاقاتی افتاد که در بین این اقوام اختلاف ایجاد شد، به گونه‌ای که نه ما از آنان خبر داریم و نه مسیحیان از ما خبر دارند. چه قدر خوب بود که این گروه‌ها در عبادتگاه‌ها، قبرستان‌ها و مراسمات عبادی یکدیگر شرکت می‌کردند. 

وی ادامه داد: اهل بیت ما توجه زیادی به اهالی کتاب داشتند و ازدواج‌های زیادی بین آنان و اهالی کتاب صورت می‌گرفته است. مادران ۷ امام ما غیرمسلمان و از اهالی کتاب بودند؛ از امام موسی کاظم (ع) تا امام زمان (عج) و امام سجاد (ع). برای مثال نجمه خاتون (مادر امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س)) مسیحی بوده است. همچنین امام حسین (ع) با بانو شهربانو که از زرتشتیان بود، ازدواج کردند و البته مادر امام زمان (عج) نیز دختر قیصر روم بوده است. این نشان می‌دهد که آنان این قدر خوب هستند که خداوند آنان را مادران حجت خود قرار داده است و البته نزدیکی آنان به اهل بیت نیز جالب توجه است. متاسفانه این روزها، رابطه ما مسلمانان با پیروان این ادیان الهی بسیار کم شده است و دشمنان بیشترین استفاده را از این خلا برده‌اند.
 
حجت‌الاسلام وحیدی در بخش پایانی صحبت‌های خود، بخش‌هایی از انجیل متی را خواند و گفت: حضرت مسیح در یکی از دیدارهای خود با پیروانش، می‌گوید «خوشا به حال آنان که نیاز خود به خداوند را احساس کردند. جهان واقعی متعلق به متواضعان است.»

در ادامه این مراسم، از خانواده سه شهید ارمنی دعوت شد تا روی صحنه بیایند. خواهر شهید گاراپیدی، مادر شهید آقاخانیان و برادر شهید نرسسیان مهمان این برنامه از «در کوی نیکنامان» بودند. 

خواهر شهید گاراپیدی در ابتدای صحبت‌های خود گفت: برادرم ۲۱ ساله بود که برای خدمت سربازی به جبهه‌ها رفت. خاطرم هست وقتی برای اولین بار موضوع جبهه رفتن را مطرح کرد، شناسنامه‌اش را پنهان کردم تا بتوانم او را از این کار منصرف کنم. اما به من گفت که اگر بخواهم بروم، می‌توانم بدون شناسنامه هم بروم. پس به من اجازه بدهید که بروم. ایشان در دهلران خدمت کرد و در ماجرای یک حمله از سمت عراقی‌ها، ترکش خورد و به شهادت رسید. 

وی ادامه داد: او بسیار شجاع و وطن‌پرست بود. ممکن است فکر کنید حالا که شهید شده چنین حرفی را می‌زنم، اما قسم می‌خورم که همه شهدا شجاع هستند، چون کسی که شهامت نداشته باشد، هیچ‌گاه به جبهه نمی‌رود. خاطرم هست وقتی برای آخرین بار قبل از شهادتش به مرخصی آمده بود، مادرم به او گفت که دیگر نیازی نیست بروی، اما ایشان قبول نکرد و گفت دوست‌هایم در جبهه تنها هستند و باید برای مبارزه با دشمن بروم. 

خواهر شهید گاراپیدی اضافه کرد: ایران وطن ماست. ما در این کشور به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم، پس باید در همه شادی‌ها و غم‌هایش شریک باشیم. برادرم چنین دیدگاهی داشت و به همین دلیل به جبهه‌ها رفت. 

سپس مادر شهید آقاخانیان در سخنانی کوتاه گفت: پسرم ۲۰ ساله بود که در جزیره مجنون به شهادت رسید. به غیر از او، یک پسر دیگر نیز دارم که اگر باز هم جنگ شود، او را هم به جبهه می‌فرستم. همه ما ایرانی هستیم و فرقی ندارد که چه کسی از ما شهید شود. 

در ادامه برادر شهید نرسسیان اظهار کرد: برادرم اریک، دانشجوی دانشگاه شیراز بود و زمانی که انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه‌ها بسته شد، داوطلبانه به جنگ رفت. او در کنار درس خود، معلمی هم می‌کرد و در دبیرستان نایلی معلم ریاضی و ورزش بود. او عضو لشکر ۸۱ زرهی باختران بود و در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید. خاطرم هست در شبی که رهبر انقلاب، امام خامنه‌ای به منزل ما آمده بودند، مادرم به ایشان گفت که پدران ما ۳۰۰-۴۰۰ سال در این کشور زندگی کردند و وظیفه ما بود که برای دفاع از آن فرزندانمان را به جبهه بفرستیم. ایشان در آن دیدار به رهبری گفتند که چرا به ما اقلیت مذهبی می‌گویند؟ ما ایرانی هستیم و با افتخار در این کشور زندگی می‌کنیم. 

او درباره جزئیات این دیدار گفت: خاطرم هست در سال ۶۲، آقای خامنه‌ای که در آن زمان رییس‌جمهور بودند، به منزل ما آمدند. مادرم گفت‌وگویی با رادیو داشت و آقای خامنه‌ای این صحبت ایشان را شنیده بودند و به همین واسطه به منزل ما آمدند. در آن گفت‌وگو مادرم از ماجرایی صحبت کرده بود. زمانی که برادرم شهید شده بود و در بحبوحه خاکسپاری ایشان، یکی از همرزمانش به نام شهید فیاض واثقی به تازگی از جبهه برگشته بود. مادرم تصمیم گرفت همراه با همه مهمانانی که در منزل ما بودند، به دیدار آن هم‌رزم برادرم برود. این اتفاق بازخوردهای زیادی پیدا کرد و وقتی آقای خامنه‌ای ماجرای این مادر شهید را فهمیدند، گفتند که باید حتماً او را ببینم. مادری که به تازگی فرزندش را به خاک سپرده است اما برای دیدار هم‌رزم فرزندش به خانه او می‌رود. 

نظر شما