شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۵:۱۵
کد خبر: ۱۰۰۴۹۸
|
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۱
در نشست حافظ‌خوانی فرهنگ‌سرای گلستان مطرح شد
عبدالحمید ضیایی در نشست «حافظ‌خوانی» در فرهنگ‌سرای گلستان گفت: هنر رندی حافظ در این است که بعضی از بیت‌های او بیش از ۱۴ معنی دارد. شاید بتوان گفت که شعر حافظ تمرینی برای خوانش‌های متفاوت از انسان، هستی و خداوند است. او به ما یاد می‌دهد که یک بعدی به مسائل نگاه نکنیم.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست حافظ‌خوانی «سخن عشق» با حضور عبدالحمید ضیایی در فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد. در ابتدای این جلسه، غزل شماره ۱۱ از دیوان حافظ توسط حاضران خوانده شد و پس از آن ضیایی به بررسی و تفسیر این ابیات پرداخت.

ضیایی در توضیح و تفسیر این ابیات گفت: در بیت اول، منظور حافظ از ساقی، خداوند نیست و خداوند هست. این موضوع رندی حافظ را نشان می‌دهد. شما با یک معنا می‌توانید کل غزل را به گونه‌ای بخوانید که از دل آن معنی ساقی شراب بیرون بیاید و در مقابل، می‌توانید آن را به‌گونه‌ای بخوانید که معنی ساقی، خداوند باشد و شعر عرفانی باشد. در اینجا حافظ ما را با دو راه مواجه کرده است که هر کداممان می‌توانیم یکی از این راه‌ها را انتخاب کنیم و تعبیری متفاوت از شعر او داشته باشیم. در حقیقت، او یک راه پیش پای ما نمی‌گذارد و مجبور باشیم که فقط همان را انتخاب کنیم بلکه انتخاب‌های ما گسترده است. هنر رندی حافظ در همین است. بعضی از بیت‌های حافظ، بیش از ۱۴ معنی دارد که از این منظر، شگفت‌انگیز است. شاید بتوان گفت که شعر حافظ، تمرینی برای خوانش‌های متفاوت از انسان، هستی و خداوند است. او به ما یاد می‌دهد که یک بعدی به مسائل نگاه نکنیم. معنی بیت اول این است که او می‌گوید: «ای ساقی با باده صاف و خالص چون نور، جام مرا پُر کن و ای مطرب بخوان که جهان و کارِ جهان بر وفق مرادمان شد.» در حقیقت، حافظ معتقد است که شراب نور است و ذهن را روشن می‌کند. حافظ در این بیت خطاب به مطرب می‌گوید جهان بر وفق مراد ما شده است. دلیل این اتفاق را در بیت دوم بیان می‌کند و می‌گوید «من در پیاله شراب، عکس رخ یار را دیده‌ام و شرب مدام شراب توسط ما به همین دلیل است.»

وی ادامه داد: نگاه زاهدان این است که ما به دو دلیل عبادت می‌کنیم؛ اولی کسب ثواب و دیگری منع عقاب. در برابر این نگاه زاهدان که به اعتقاد حافظ نگاه کوری است، نگاه عارفان وجود دارد. آنان می‌گویند ما حتی عکس خداوند را در آفریده‌هایش می‌بینیم. بنابراین هستی زیبایی‌های طبیعی دارد که هر کدام از آنان منعکس‌کننده زیبایی خداوند هستند. از همین دیدگاه می‌توان فهمید که حافظ زاهد نبوده و حتی عارف هم نیست. او چیزی فراتر از این موضوعات است. به اعتقاد آنان نماز خواندن فقط برای کسب ثواب خوانده نمی‌شود بلکه هدف از نماز خواندن، کسب آرامش و معرفت، دیدن چهره هستی‌شناسانه خداوند و... است. 

ضیایی در بخش پایانی صحبت‌های خود به مسئله عشق در نگاه حافظ اشاره کرد و گفت: در بیت سوم با مفهوم عشق آشنا می‌شویم. عشق یک عنصر کلیدی در دیوان حافظ است و او معتقد است اولین مخلوق آدم عشق است. حال جالب است که عارفان دیگر معتقدند که عشق اصلاً مخلوق نیست و از قدیم وجود داشته است. به گفته حافظ، هم مبدأ آفرینش و هم مقصد آن عشق است. او معتقد است که عشق منشأ پیدایش هستی است و اگر در خداوند میل به آفرینش ایجاد شد به دلیل میل سوزان و عشق او بود. این دیدگاه حافظ راجع به خداوند به شدت با دیدگاه زاهدان در تضاد است، چرا که آنان با اینکه بگوییم خداوند اشتیاق داشته است، به شدت مشکل دارند. او در این بیت می‌گوید «کسی که دلش با آتش عشق و محبت زنده شد، برای همیشه زنده است و هرگز نخواهد مُرد. پس دوام و بقای ما در جریده عالم ثابت است، زیرا ما از آن زندگانیم.» به اعتقاد حافظ، عشق مادر همه فضیلت‌های اخلاقی است و اگر عشق وجود داشته باشد، همه فضایل اخلاقی زاده می‌شود. حافظ در بیت چهارم، معشوق خود را به رخ دیگران می‌کشد و می‌گوید: «ناز و شیوه محبوب‌های سرو قامت تا زمانی است که محبوبه صنوبر خرام ما هنوز جلوه نکرده است. همین که او عرض جمال نمود، دیگر برای آنها اعتباری باقی نمی‌ماند.»
نظر شما