به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، فیلم «دِرساژ» با حضور پویا بادکوبه کارگردان، نگار مقدم بازیگر، خسرو نقیبی منتقد در پانصد و دومین نشست باشگاه فیلم تهران عصر یکشنبه ۲۵ فروردین در فرهنگسرای ارسباران به نمایش درآمد و نقد شد.
کوروش جاهد منتقد و مجری نشست درباره «درساژ» گفت: در سینمای ایران کمتر اینگونه سکوت و بازیهای درون گرایانه که در نقش گلسا شاهدیم اتفاق میافتد.
مقدم: برون ریزیهای شخصیام را برای رسیدن به «گلسا» کنترل کردم
نگار مقدم بازیگر نقش گُلسا درباره نخستین تجربه بازی خود گفت: این اولین بازی من بود و بدون تملق میگویم هدایتی که در سینما صورت میگیرد، کلیدی ترین ابزار برای بازیگر است من مدیون آقای بادکوبه هستم. من برون ریزیهایی دارم که گُلسا ندارد و همه بازی من به خاطر هدایت صحیح کارگردان است.
این بازیگر نوجوان در ادامه گفت: گلسا یک نقطه عطف دارد. جایی که سیلی میخورد و میچرخد و به خودش میآید.
دِرساژ اعتبار جشنوارهای خود را از داستان درست خود میگیرد
خسرو نقیبی منتقد و فیلمنامه نویس نیز در ادامه گفت: این فیلم در جشنوارههای زیادی اکران شد. داستان فیلم در موفقیت آن موثر است و اتفاق دِرساژ داستان و فیلمنامه کاملا سه پردهای کلاسیک دارد. در فُرمت ژانری درامهایی از این جنس داستانهای بلوغ نام میگیرد.
نقیبی در ادامه اضافه کرد: این فیلم مقایسهای است بین اسب دِرساژ و گُلسا که یک نوجوان است. وقتی اسب دِرساژ از فضای خود خارج میشود ممکن است آسیب ببیند و در جایی که گُلسا میفهمد با دوستان پولدارش همنوایی ندارد و تفریحات آنها خوشایند او نیست تصمیم میگیرد خود را جدا کند. در سینما و فرهنگ ایرانی کمتر رویارویی و اتفاقات پسرها و دخترهای نوجوان با این مدل نزدیک به واقعیت اجتماعی دیده میشود.
این منتقد تاکید کرد: ویژگی اصلی دِرساژ این است که اعتبار جشنوارهای خود را از داستان درست خود میگیرد. حامد رجبی خط فیلمنامههای خاصی را دنبال میکند و معمولا کاراکترهای محوری کارهای او افرادی هستند که جدای از کاراکتر شخصی، تصویر دیگری از خود بروز میدهند.
خسرو نقیبی در ادامه افزود: در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» با دختری روبهرو هستیم که از بچهدار شدن و عاشقی در دوره دبیرستان تصویری ندارد ولی مدتی بعد تصمیم میگیرد بچه اش را نگه دارد. گُلسا هم دختر سرخوشی است که میان آدمهای پولدار میگردد که از روی بیغمی برای هیجانی متفاوت یک دفعه تصمیم میگیرند دست به دزدی بزنند. گلسا زمانی که توهین میشنود از وسط ماجرا برداشته میشود. او ابتدا از سر لجبازی میجنگد بعد برای رسیدن به شناخت و به دست آوردن پاسخ سوالاتش آن را به حد اعلا میرساند.
بادکوبه: قهرمان فیلم به دنیال شناخت خود بود
بادکوبه در پاسخ به این سوال که آیا گُلسا در بیان هدف، افکار و ارتباط با والدین خود موفق بوده گفت: شاید همه ما که در این سالن ساعاتی را گذراندیم نتوانیم کاملا با هم ارتباط بگیریم. وقتی آدمها چیزی را از دست میدهند به شناخت میرسند و گُلسا مدام داشت چیزی را ازدست میداد. او درپی این بود که بفهمد چه میخواهد و به دنبال چیست؟ گلسا ابتدا دچار لجبازی شد ولی بعد ایدهای که اجرا کرد از سر لجبازی با امیر یا پدر و مادرش نبود بلکه به دنبال پاسخ سوالاتش میگشت.
بادکوبه گفت: چندسالی است در جستجوی فیلمها و قصههایی هستم که با آنها ارتباط نمیگیرم ولی جذبشان میشوم چون آنها حرف برای گفتن دارند و میخواهند چیز تازهای را به ما انتقال دهند. همانطور که بسیاری از عناصر جهان برایم گُنگ است.
این کارگردان جوان ادامه دارد: نگار به سیلی و چرخش قهرمان فیلم اشاره کرد، به نظر من سیلی برای او نقطه عطف دوران بلوغ را ایجاد کرد. پدر او نظر امیر را داشت که برای گلسا گران تمام میشد. دیدگاهها و شناختها و درک متقابل مهم است و همه در مقابل پول دستها را بالا میبرند چرا که هر کسی قیمتی دارد. البته که این باور مردم است و گُلسا نشان داد قیمت ندارد.
«دِرساژ» یکی از رشتههای سوارکاری است که در آن سوارکار و اسب در مانژ به حرکات منظم و موزون میپردازند. فیلم روایتگر داستان زندگی دخترنوجوان درونگرایی است بر سر دو راهی برای تصمیم مهمی قرار میگیرد.
نگار مقدم، یسنا میرطهماسب، علی مصفا، شبنم مقدمی، هوشنگ توکلی و علیرضا آقاخانی، در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.