پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۱۸
کد خبر: ۱۰۲۳۷۷
|
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۱
فرهنگ‌سرای کار و تعاون به منظور ترویج رفتار دینی در فضای حاکم بر خانواده‌ها کارگاه آموزشی «مهارت‌های زندگی» را روز دوشنبه ۲۴ تیرماه برگزار کرد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، فرهنگ‌سرای کار و تعاون صد و یکمین کارگاه آموزش مهارت‌های زندگی با موضوع عواقب مغزهای زنگ‌زده (ذهن‌های سمی) را با حضور سید محمد مکی دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی برگزار کرد.

در ابتدای این نشست کارشناس برنامه گفت: گاهی اوقات اطرافیان ما فضایی برای زندگی و تنفس ما می‌سازند که از هر سمی بدتر است و گاه خودمان، انسانی مسموم‌کننده برای محیط دوستان و خانواده و محل کار خود هستیم. انسان‌هایی که آلاینده محیط زندگی ما هستند، خطرناک‌ترین آلاینده‌های طبیعی هستند و گاهی خودمان مهم‌ترین آلاینده ارگانیک در بین دوستان و همکاران خود محسوب می‌شویم. امروز قصد داریم عوامل ایجاد ذهن‌های سمی را که شامل: عقده‌های کودکی، مکانیزم‌های دفاعی، بخش‌های هوشیار و نیمه هوشیار ذهن است را بررسی کنیم. 

این روانشناس بالینی گفت: عقده‌های کودکی نیازهایی است که بدون پاسخ از سوی والدین برای کودکان باقی مانده و باعث شده کودک احساس حقارت و یا بی‌ارزشی کند. این عقده‌ها در زمان بزرگسالی در شخصیت او تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود این کمبودها و عقده‌ها به شیوه‌های بسیار بدی در اطرافیان او نیز تأثیر منفی بگذارند. اصولاً کلیه رفتارهای دوران نوجوانی، جوانی و بالاتر، چه اجتماعی باشد و یا ضداجتماعی، در نتیجه تجربیات گذشته به وجود می‌آید و با توجه به این تجربیات است که می‌توان این حالات و رفتارها را توجیه کرد.

مکی اضافه کرد: در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت می‌کند یا بستر گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا می‌سازد. محرومیت‌های عاطفی، تنبیه، اعمال رفتارهای خشونت‌آمیز با کودک و تحمیل آزردگی‌ها و ناکامی‌های مکرر بر احساس فرزندی می‌تواند آسیب‌های اجتماعی به همراه داشته باشد.

وی در مورد مکانیزم‌های دفاعی گفت:  احساس گناه از یک طرف و ناکام ماندن برخی خواسته‌ها از سوی دیگر باعث عدم توازن در زندگی می‌شود. ذهن برای گریز از تعارضات و رسیدن به یک آرامش نسبی متوسل به مقاومت‌ها یا راهبردهایی می‌شود که در روانکاوی به آن مکانیسم‌های دفاعی می‌گوییم. در واقع ذهن از یک روش ناخودآگاه (ناهشیار) برای سازگاری با موانع اخلاقی و اجتماعی و از طرف دیگر میل و خواسته‌های درونی‌اش استفاده می‌کند.

وی همچنین بخش‌های هوشیار و نیمه هوشیار ذهن را توضیح داد و گفت: هشیار یا خودآگاه دربرگیرنده همه چیزهایی است که در شبانه‌روز از آنها آگاه هستیم. هشیاری در برابر ناهشیاری بخش کوچکی از ذهن را در بر می‌گیرد. ما می‌دانیم که هر روز در چه ساعتی باید از خواب بیدار شویم، چه چیزهایی برای صبحانه می‌خوریم، محل کارمان کجاست و چه کارهایی را در طول روز به انجام می‌رسانیم.

مکی افزود: ما نسبت به مسائل روزمره خود آگاه هستیم. چنین چیزهایی در بخش هشیار یا خودآگاه ذهن جای می‌گیرد. اما نیمه هشیار یا ناخودآگاه ذهن، پل ارتباطی میان هشیار و ناهشیار است. نیمه هشیار بخشی است که اطلاعات هشیار و ناهشیار می‌توانند به آن  بخش مغز فرستاده شوند. آنچه ما درک می‌کنیم برای مدتی محدود در بخش هشیار جای دارد و با گذر زمان به نیمه هشیار فرستاده می‌شود تا ذهن انسان روی موضوع دیگری تمرکز کند.

این روانشناس خانواده در پایان گفت: هنگامی که ما از رخدادها و احساسات رنج‌آور فرار می‌کنیم و خواسته‌ها، افکار و آرزوهایمان را سرکوب می‌کنیم؛ این موارد به بخش نیمه هشیار فرستاده می‌شوند و سپس در بخش ناهشیار یا ناخودآگاه جای می‌گیرند. ما هنگامی اثرات پندارها، آرزوها و خواسته‌های سرکوب شده را در زندگیمان می‌بینیم که این موارد از بخش ناهشیار به بخش نیمه هشیار راه یافته باشند. با راهیابی این موارد به بخش نیمه هشیار، رفتار و فرآیندهای روانی فرد تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

در پایان این نشست کارشناس برنامه با توجه به موضوع مورد بحث به نظرخواهی از مخاطبان حاضر پرداخت و به پرسش‌های آنان پیرامون مباحث ارائه‌شده پاسخ داد. 
نظر شما