شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۵:۳۷
کد خبر: ۱۰۳۱۳۱
|
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۸
در دومین شب «جلوه حسین(ع)» در فرهنگ‌سرای رسانه عنوان شد
محسن اسماعیلی عضو مجلس خبرگان رهبری در دومین شب «جلوه حسین(ع)» عزاداری اهالی رسانه و فرهنگ که چهارشنبه سوم مهر ماه در فرهنگ‌سرای رسانه برگزار شد، عنوان کرد: ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد؛ یعنی آمیختن عشق و ارادت به اهل بیت(ع) با معرفت و دانش نسبت به راهی که در آن قدم پیش گذاشتند.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دومین شب دومین شب «جلوه حسین(ع)» عزاداری اهالی رسانه و فرهنگ چهارشنبه سوم مهر ماه با حضور سعید اوحدی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، محسن اسماعیلی مدرس حوزه و دانشگاه و عضو مجلس خبرگان رهبری، محمد خدادی معاون امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از مدیران سازمان فرهنگی هنری و تعدادی از اهالی رسانه و فرهنگ در فرهنگ‌سرای رسانه برگزار شد. 

در بخش ابتدایی برنامه و پس از شعرخوانی محمود حبیبی کسبی، حسین صیامی شعر خواند. او غزلش را به اباعبدالله الحسین(ع) تقدیم کرد و چنین خواند:

در مقامی که به حبّ تو خدا پرداخته ست/ شعر اگر مدح محبانت نباشد باخته ست
گرچه بین روضه‌ها این گریه‌ها ناقابل است/ فاطمه از اشک‌های عاشقان دُر ساخته ست
این علامت‌ها، علامت‌های بیرون آمده/ شور خون‌خواهی تو این تیغ‌های آخته ست
با تو سنگ و چوب و آهن هم مقدس می‌شود/ از تو دور است آنکه شأن این سه را نشناخته ست
گاه با تیغ کلامش زخم بر منبر زده/ گاه هم با مرکب شعرش به روضه تاخته ست
وهم باشد اینکه روزی دهر پایین آورد/ پرچمی را که خدا پیش از ازل افراخته ست
در بیابان می‌شود هم بند هارون الرشید/ هر که پیش پای زوار تو سنگ انداخته ست
شعر گفتم شعر اما نذر عشاق تو بود/ شعر اگر مدح محبانت نباشد باخته ست

شاعر بعدی که برای شعرخوانی روی صحنه آمد، افسانه غیاثوند بود که دو غزل برای حاضران خواند. 
فرصت عاشقی فراهم شد/ با وضو وارد محرم شد
خواست عرض ارادتی بکند/ پیش نیزه تمام‌قد خم شد
نفسی سر به سینه‌اش چسبید/ سینه لبریز غربت و غم شد
رفت و خطبه‌های گیرایش/ بهترین روضه‌های عالم شد
عاشق روضه‌های او هستیم/ عشق با سوختن مسلم شد
***
خوابیده‌اند یک سره چشم‌انتظارها/ خوابیده‌اند غائله‌ها و غبارها
خو کرده با نیامدن آن طبع بی‌قرار/ آرام جان! چه دیده‌ای از بی‌قرارها
وا مانده‌ایم و راه به منزل نمی‌برد/ باری که انتظار کشید از سوارها
دور از تو هر شکوفه دروغی که روزگار/ جای تو بسته است به این شاخسارها
گیرم که با حضور خود ای برگ و بار عمر/ منت گذاشتی سر بی‌برگ و بارها
گیرم که آمدی و شنیدیم «انالغریب»/ کو عاشقی که سر بسپارد به دارها
دیگر چه دردسر دهمت عشق دور و دیر/ آتش گذشت از سر ما پنبه‌زارها
با رخوتی که داشته و دارد از قرار/ بر ما چه تلخ می‌گذرد این بهارها

سپس نوبت به پیمان طالبی رسید و او شعری به حضرت علی اصغر(ع) تقدیم کرد.
بارالها! حسین از آن عشقی/ که ز تو منفک است، می‌ترسد
قبر اما عجیب تاریک است/ پسرم کوچک است، می‌ترسد!
روی این سر، چگونه سنگ لحد/ مثل اهل قبور بگذارم؟
آه باید به جای گهواره/ پسرم را به گور بگذارم
اسمع، افهم، علی اصغر من!/ این صدای گرفته باباست
به تن خسته‌ام نگاه نکن/ روح من هم کنار تو آنجاست
محض تسکین مادرت، به تنت/ کاش می‌شد دوباره جان بدهم
بازوی کوچک و نحیفت را/ من چگونه تکان تکان بدهم؟
هق‌هق من دوباره می‌شکند/ این فضای غریب و ساکت را
با چه رویی بخوانم ای پسرم!/ بر تن تو نماز میت را؟
وای اگر بغض تیرخورده من/ سر شکوه به کفر باز کند
جای دارد پس از نماز به تو/ یک نفر هم به من نماز کند
سنگ پرتاب کرده‌اند این قوم/ سوی آیینه‌های صیقلی‌ام
بارالها! خود تو شاهد باش/ غیر خوبی ندیدم از علی‌ام!
خاک می‌ریزم و نمی‌خواهم/ بزنم حرف‌های آخر را
وقت غسل و حنوط تو دیدم/ می‌دهی بوی شیر مادر را

اسماعیلی: ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد

علی داودی، شاعر دیگری بود که برای حاضران شعرخوانی کرد.
هنوز بر سر هر نی حکایت سر تو/ هنوز بر لب هر تیغ خون حنجر تو
هنوز سینه به سینه غم تو می‌جوشد/ و چشمه‌های جهان قصه مکرر تو
هنوز در دل ما خیمه تو می‌سوزد/ هنوز پرچم تو لاله‌های پرپر تو
هنوز گوش فلک تیر می‌کشد هیهات/ چه‌ها شنیده مگر از گلوی اصغر تو
صدا رهاست: کسی نیست یاری‌ام بکند؟/ هلا سؤال هماره کجاست یاور تو
هنوز آینه از توست ای حقیقت محض/ سکوت بر لب تاریخ در برابر تو
 حماسه از نفس افتاد و عشق لب بر بست/ هنوز منتظر تیغ‌هاست حنجر تو
جهان دوباره به پا نعل تازه می‌بندد/ هنوز زیر سم اسب‌هاست پیکر تو
میان این همه نی گرم داغ خویشتنم/ برای روضه بیایم کجاست منبر تو

ششمین شاعری که برای شعرخوانی دعوت شد، فریبا یوسفی بود که شعری در وصف حضرت زینب(س) خواند. 
دعا می‌کنیم اگر بودیم/ نه مگر کل یوم عاشورا؟
عشق هر جا که خیمه زد خون شد/ نام آن گشت دشت کرب و بلا
مرگ یا مرگ؟ برگزین زین دو!/ هر شب از انتخاب ناچاری
صبح در کارزار خواهد شد/ آنچه را برگزیده‌ای معنا
مرگ یا مرگ؟ شب سیاه است و/ این دوراهه همیشه در پیش است
تا بدانی چقدر راه است از/ مرگ تا مرگ، باش تا فردا
بارها دیده‌ایم؛ حفظ قیام/ از به پا خاستن خطیرتر است
مرد باش و خطر کن و بسپار/ حفظ آن را به خطبهٔ زن‌ها
هم حسن باش در سپیدهٔ صلح/ هم به ظهر مصاف باش حسین
در غروبی که غربتش سنگین/ ذکر کن «ما رایتُ الا...» را
بانگ «هل من» به خاک غلطید و/ یاری ناصری به او نرسید
زن میدان جنگ -زینب- بُرد/ بانگ او را به مردم دنیا
آن پرستارِ دردمندِ صبور/ با وفاداری و عزاداری
نقش برجسته‌ای رقم می‌زد/ نقش زن در قیام عاشورا

اسماعیلی: ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد

آخرین شاعری که روی صحنه آمد، حجت‌الاسلام جواد محمد زمانی بود. 
کاروان، کاروان شور آور/ کاروان، اشتیاق، سرتاسر
همه در حالت سفر از خود/ همه بی‌تاب چون نسیم سحر
همه دلباخته چو پروانه/ همه بر پای شمع، خاکستر
پدران از تبار ابراهیم/ مادران از قبیله هاجر
عارفان قبیله عرفات/ شاعران عشیره مشعر
هر یکی در مقام خود ساقی/ هر یکی در مرام خود ساغر
سروهایی به قامت طوبی/ چشمه‌هایی به پاکی کوثر
هم رکاب حماسه‌های عظیم/ در گذر از هزار و یک معبر
در دل و جان کاروان اکنون/ می‌تپد این نهیب، این باور:
نکند شوکران شود معروف!/ نکند نردبان شود منکر!
مَرحبا بر سلاله زهرا/ هان! فَصَلِّ لربّک وَانحَر
می‌سزد حُسنِ مطلعی دیگر/ وقت وصف عقیله شد آخر
در نزولش ز منبر ناقه/ خطبه‌خوان حماسه، آن خواهر
شد عصا شانه علی اکبر/ پای عباس، پله منبر
سرزمین، سرزمین گل‌ها بود/ پهنه عشق! وه چه پهناور

تشکیل جلسات عزاداری اباعبدالله، مروری بر عبرت‌های قیام اوست

سخنران این مراسم عزاداری، محسن اسماعیلی مدرس حوزه و دانشگاه و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. او در ابتدای صحبت‌هایش ضمن طرح یک سؤال گفت: در این جلسه می‌خواهم یک سؤال مطرح کنم و جوابش را به شما واگذار می‌کنم. دقت داشته باشید که این سؤال، سؤال مهمی است و احتیاج به تأمل زیادی دارد. ما این جلسات عزاداری اباعبدالله الحسین را تشکیل می‌دهیم و مطمئناً یک سرمایه بزرگ برای ماست، اما باید این سؤال را پرسید که چرا چنین جلساتی را تشکیل می‌دهیم؟ قطعاً این جلسات فقط برای یادآوری آن حادثه دردناکی که در سال ۶۱ هجری رخ داد، نیست که اگر این موضوع هدف اصلی بود، هر کدام از ما می‌توانستیم به تنهایی در گوشه‌ای بنشینیم و آن حادثه را با خود مرور کنیم. بنابراین شاید بتوان گفت که تشکیل جلسات برای اباعبدالله الحسین(ع) به منظور مرور کردن درس‌هایی است که از آن حادثه بزرگ می‌توانیم بگیریم و باید بگیریم.

اسماعیلی: ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد

وی ادامه داد: جمله «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یک روایت یا حدیث نیست اما جمله کاملاً درستی است و معنای آن این است که آن اتفاقی که در روز عاشورا در کربلا رخ داد، ممکن است در هر زمان و مکان دیگری رخ بدهد و شما باید با مرور درس‌های آن، راه امروزتان را پیدا کنید. خداوند فرموده است که تاریخ بخوانید تا عبرت بگیرید. عبرت به معنای عبور کردن است و منظور این است که تاریخ بخوانید تا از گذشته به آینده عبور کنید. مطمئناً مطالعه تاریخ بدون توجه به این مسئله مهم، سود چندانی برای ما ندارد و تنها اطلاعات عمومی ما را بالا می‌برد. بنابراین هر محفلی که برای امام حسین(ع) تشکیل می‌شود، یکی از بهترین کارها در آن این است که از انبوه درس‌های عاشورا یک درس را با خود مرور کنیم. امشب نیز می‌خواهم یک درس از عبرت‌های عاشورا را تشریح کنم.

چرا واقعه عاشورا اتفاق افتاد؟

این استاد دانشگاه گفت: یک سؤال مهم این است که چرا حادثه کربلا اتفاق افتاد؟ آیا آن همه جمعیت که برای نبرد با امام حسین علیه‌السلام آمده بودند، از دین برگشته بودند؟ خیر. همه‌شان مسلمان بودند، نماز شب می‌خواندند و قرآن تلاوت می‌کردند. حتی باید بگویم که امام حسین(ع) و نسب او را کاملاً می‌شناختند که اگر غیر از این بود، امام خودشان را چندین بار در روز عاشورا معرفی کردند تا هیچ بهانه‌ای برای کسی باقی نماند. با این توضیحات، چرا این اتفاق رخ داد؟ البته می‌توانم این سؤال را به شکل سخت‌تری نیز مطرح کنم و آن هم این است که فرض کنید این افراد دین نداشته و امام حسین(ع) را نمی‌شناختند؛ آیا باید چنین جنایت غیرانسانی را مرتکب می‌شدند؟ در این‌جاست که به فکر فرو می‌رویم که چه اتفاقی افتاد؟ این موضوع خیلی مهم است و نشان می‌دهد که اگرچه انسان فکر می‌کند دین دارد اما به چنین وضعیتی گرفتار می‌شود و جنایتی را انجام می‌دهد که همه تا روز قیامت از آن می‌سوزند اما خودش نمی‌سوزد. پیدا کردن دلیل این مسئله رمز این جلسات است و کلید رحمت خداوند همین است. اگر انسان پاسخ این مسئله را پیدا کند، گام بسیار مهمی را برداشته است.

با کسانی روبه‌رو هستیم که مسلمان هستند و با نام اسلام و خداوند، امامشان را می‌کشند

اسماعیلی با تاکید بر اینکه دشمنان امام حسین(ع) او را با نام دین به شهادت رساندند، گفت: وقتی از دید بالاتری به مسئله کربلا نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این جنایت را به نام دین انجام دادند که بسیار قابل توجه است. ۳۰ هزار مسلمان دستور حمله کردن به تنها ۷۲ تن را می‌گیرند و بهشان گفته می‌شود که غارت کنید که بهشت در انتظار شماست. جالب است که در این میان، یک نفر هم نپرسید که چگونه وعده بهشت را می‌دهید در حالی که ما را به جنگ با نوه رسول خدا دعوت می‌کنید؟ حتی وقتی که این جنایات انجام می‌شود و خاندان ایشان را به عنوان اسیر وارد کاخ ابن زیاد می‌کنند، عجیب است که او از حضرت زینب می‌پرسد «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟» که معنای آن این است که چگونه آنچه خداوند با شما انجام داد را دیدی؟ در حقیقت منظور او این است که خداوند امام حسین(ع) و اهل بیتش را کشت و از همین منظر با کسانی روبه‌رو هستیم که مسلمان هستند و با نام اسلام و خداوند، امامشان را می‌کشند.

دینداری چگونه تبدیل به نقطه‌ضعف مسلمین می‌شود؟

وی در پاسخ به سؤال مطرح‌شده گفت: دینداری حرارت‌آفرین و شورآفرین است، چرا که وابسته به قلب انسان و معنویت او است و نوعی عشق به شمار می‌رود. دین مولد شور و هیجان و احساسات است که به نوعی نقطه قوت آن است. اما مطمئناً هر نقطه قوتی اگر درست و عالمانه استفاده نشود، به نقطه‌ضعف تبدیل می‌شود. دینداری نیز چنین است و باید عالمانه باشد تا به نتیجه برسد و گر نه همین دینداری تبدیل به یک نقطه‌ضعف می‌شود. امام حسین(ع) گرفتار گروهی بود که می‌گفتند مسلمان هستیم اما نادان بودند. در حدی نادان که وقتی می‌گویند به امام حمله کنید، هیچ کس یک سؤال هم نمی‌پرسد. پس باید دقت داشت که دین منهای دانش دین نیست و اگر می‌خواهیم دیندار واقعی باشیم باید دانشمند و عالم باشیم. امام سجاد علیه‌السلام کتاب صحیفه سجادیه را دارند؛ اگر ما یک بار این کتاب را نخوانده باشیم، چه فرقی با کسی که به ایشان هیچ انتصابی ندارد، داریم؟ شور بدون شعور به درد نمی‌خورد و علم است که به شور جهت داده و آن را هدایت می‌کند. مسجد و حسینیه باید مدرسه باشد و علم یاد بدهد. استاد مطهری می‌فرمایند که تدین بدون تعمق و تأمل ابن ملجم می‌سازد و من می‌گویم شور آدمِ بدون شعور، او را از آن طرف پشت بام می‌اندازد.

ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد

محسن اسماعیلی در پایان گفت: بیایید از امروز با هم قرار بگذاریم که با صحیفه سجادیه آشتی کنیم و آن را بخوانیم که دریای شعور و راه زندگی است. راز سعادت همین است که شعور را با شور آمیخته کنیم. بر همین اساس، معتقدم که ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد. یعنی آمیختن عشق و ارادت به اهل بیت با معرفت و دانش نسبت به راهی که در آن قدم پیش گذاشتند.

در پایان این مراسم، ذکر مصیبت و عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) انجام شد. 

اسماعیلی: ثقل مجالس امام حسین(ع) باید معرفت‌افزایی و بالا بردن دانش باشد
نظر شما