به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نخستین نشست «عصر قصر» با بررسی کتاب «تقاطع انقلاب» به قلم حجتالاسلام محمدرضا زائری، با حضور نویسنده اثر، دوشنبه ۲۷ آبان در باغ موزه قصر برگزار شد.
در ابتدای مراسم نویسنده کتاب «تقاطع انقلاب» با تاکید براینکه دغدغه من، نسل جوان و نسل آینده است، گفت: هنوز در موزه قصر و عبرت کسانی هستند که شکنجههای دوران پهلوی را برای بازدیدکنندگان توضیح دهند ولی۲۰ سال آینده کسی وجود ندارد برای آنها از آن دوره تجربه و خاطرهای بگوید لذا آن چیزی که میماند روایت و قرائت و خوانش ماست. هرچه این قرائت عالمانهتر و دقیقتر باشد میتواند خودش را حفظ کند پس باید ما درباره انقلاب حرف و گفتوگو کنیم.
حجتالاسلام محمدرضا زائری در ادامه افزود: امروز کسی از من پرسید آیا این کتاب تاریخ مصرف ندارد؟ گفتم نه. کدام فیلم سینمایی یا سریال تلویزیون، کدام کتاب، مقاله و محتوای فرهنگی است که نتوان چنین سوالی درخصوص آن مطرح کرد؟ پس این سوال، سوال عجیبی نیست که چون بخشی از آن در گذشته منتشر شده، تاریخ مصرف خواهد داشت. بخشی از این محتوا، محتوایی است که همیشه زنده است. ما اکنون در متن انقلاب زندگی میکنیم، آن تعبیری که رهبر انقلاب به عنوان گام دوم انقلاب دارند که به تعبیری میخواهند از ۴۰ سال آینده حرف بزنند، زمانی محقق میشود که ما ۴۰ سال گذشته را مرور کرده باشیم. لذا با یک پدیده زنده طرف هستیم، حتی اگر ما با انقلاب میانه خوبی نداشته باشیم.
وی بیان کرد: پدیده عظیم انقلاب اسلامی ایران جهان را تحت تاثیر و تحت شعاع قرار داده است. لذا مسئله، مسئلهای تاریخی که تمام شده باشد، نیست. من در مقدمه این کتاب وارد بحثهای حساسی شدهام که شاید طرح آن زود باشد و اجمال آن این است که ما با نسلی طرف هستیم که این نسل لزوما در پدید آمدن انقلاب نقشی نداشته و لزوما با استمرار انقلاب همراه نیست و او شهروند این کشور است. ما نمیتوانیم او را ندیده بگیریم، انقلاب ما اسلامی بوده ولی جمهوری ما، جمهوری ایرانی است. به این معنا که تک تک شهروندان، در جمهوریت امروز نظام ما سهیماند. این دغدغهای که مخاطب عمدهای دارد که من در قانون اساسی سهمی نداشتهام و اگر پدران من به قانون اساسی آری گفتهاند، به من چه؟ این سوال را باید جواب داد و نمیتوان آن را پاک کرد و فقط در مقابل آن فریاد زد و اخم کرد؛ این سوال پاسخ میخواهد. در مقدمه سعی کردهام با احتیاط مقداری به این سوال بپردازم.
نویسنده کتاب «تقاطع انقلاب» درباره چرایی قرار گرفتن مجموعه مطالبی در قالب این کتاب عنوان کرد: واقعیت این است که هیچکدام از ما نمیتوانیم نسبت به انقلاب اسلامی بیدغدغه باشیم. حتی آن کسی که در تاکسی و اتوبوس منه آخوند را که میبیند بهخاطر گران شدن بنزین، اخم میکند و بد و بیراه و فوش میدهد. ما بخواهیم یا نخواهیم با این پدیده روبرو هستیم. پدیده هم پدیده ساده، کوچک و بیاهمیتی نیست. انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین و بلکه شاید بدون ترس بگویم، بزرگترین اتفاق تاریخ معاصر است. در تاریخ جهان و در ۵۰ سال گذشته هیچ اتفاقی به عظمت انقلاب اسلامی رخ نداده است. حتی اتفاقی مثل برداشته شدن دیوار برلین و تقسیم شوری سابق و نظام کمونیستی اهمیت آن به اندازه اهمیت و تاثیرگذاری انقلاب اسلامی نیست.
ما چه مدافع انقلاب باشیم، چه نباشیم، انقلاب مسئله ماست و درباره این مسئله باید حرف زد و گفتوگو کرد و سخن گفت و نوشت. با سکوت و ابهام از کنار این واقعیت گذشتن، فقط راه را برای جایگزین شدن روایتهای غلط باز میکند. اگر ما قرائت درست خودمان را نگویم، دیگران برای نسل جدید روایت خواهند کرد. از این منظر مخاطب سخن من، کسانی است که مدعی وفاداری، اعتقاد و التزام به انقلاب اسلامی هستند. سوال من این است، شما که اعتقاد دارید چرا بیشتر تلاش نمیکنید؟ باید با این نسل حرف زد.
زائری در ادامه گفت: من از نسلی هستم که با انقلاب بزرگ شدهام، جوانترها آثار انقلاب را در زندگیشان دیدهاند اما تعارف نداریم، ۵۰ سال آینده نسلی زندگی میکند که نگاهش به انقلاب اسلامی همان نگاهی است که امروز من و شما نسبت به مشروطه داریم. وقتی با ما درباره مشروطه و محمد مصدق سخن میگویند چه احساسی داریم؟ نسل آینده نیز نسبت به انقلاب همین احساس را خواهد داشت. به این جهت مهم است که ما درباره انقلاب صحبت کنیم. امروز دو نگرش نسبت به انقلاب اسلامی وجود دارد؛ یک نگرش رسمی و ادبیات صدا و سیما و نماز جمعه است که مخاطب عمومی با آن ارتباط برقرار نمیکند. ادبیات دیگری وجود دارد که ادبیات تند، بی منطق و بی انصافی است که هیچ نقطه سفیدی در انقلاب نمیبیند و مداوم فحش میدهد. طبیعتا در فضایی که مداوم رادیکال میشود دو طرف جز به ناسزا گفتن، راضی نمیشوند. نتیجه این نگرشها این میشود که کتاب رضاشاه، خاطرات فرح و ماموریت برای وطنام مجوز نمیگیرد و در پیادهروها به فروش میرسد. ما با نسلی روبرو هستیم که نتوانستهایم با آن دیالوگ برقرار کنیم و این نسل پاسخ پرسشهای خود را در چند برنامه کمدی دهه فجر تلویزیون نمیگیرد. این دغدغهها بود که باعث شد کتاب «تقاطع انقلاب» شکل بگیرد.
وی گذر زمان را لازمه پاسخ دادن به برخی از سوالات دانست و ادامه داد: در ورودی این سالن عکس مرحوم فرخی یزدی نصب شده است. آیا فرخی یزدی که دهان او دوخته شد فکر میکرد روزی خواهد رسید که حکومتی برای او سالنی بسازد و عکس او را بر آن نصب کند و افراد آزادانه از واقعیتهای اجتماعی سخن بگویند؟ برخی از پرسشها را جز با گذر زمان، نمیتوان پاسخ گفت. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت این کتاب هر حرفی را گفته باشد. از طرفی این کتاب از موضع یک وفادار به انقلاب و نظام سخن گفته است و فحاشی نکرده است. معتقدم اگر نقد در درون چارچوب و در داخل این گفتمان نباشد، ظلم است. آنهایی که جلوی نقد درون گفتمان را میگیرند، در خوشبینانهترین حالت نمیفهمند و نمیدانند با دست خودشان تیشه بر ریشه باورها و اعتقادها میزنند. اگر این حرفها و نقدها مطرح و گفته نشود، اتفاق به چیزی میرسد که امروز در کف خیابان رخ میدهد.
این کارشناس مسائل فرهنگی خاطرنشان کرد: تلاش این کتاب این بوده که اصرار کند که انقلاب اسلامی ایران یک تجربه بشری و انسانی است. تجربه بشری خطا دارد، آنهایی که متوجه نیستند و با حسن نیت سعی میکنند که جنبههای قدسی و معنوی ماجرا را برجسته کنند و همه چیز را به امدادهای غیبی نسبت میدهند، نمیدانند اتفاقا با این رویکرد، عظمت انقلاب مخدوش میشود. وقتی من همه چیز جبهه را امداد غیبی بدانم، آن وقت شب بیداری رزمندها خودش را نشان نمیدهد. اگر من همه چیز جبهه را بگویم فرشتگان الهی رقم زدند، جان کندن رزمندها معنی نمیدهد و اتفاق بدتری رخ میدهد. اگر من همه چیز را بگویم الهی است، آن وقت مردم توقع خطا ندارند درحالی که اگر من بگویم یک تجربه بشری است، در کارنامه انسانی نقطه قوت و ضعف وجود دارد. ایرادی ندارد از تجربه بشری سخن بگوییم و این به معنی بی توجهی به وجه الهی نیست. در اینکه اساس انقلاب مورد عنایت الهی بود بحثی نداریم اما تجربه، تجربه بشری است. اتفاقا در سخنانان حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی دائما درخصوص این نکته تاکید شده و صراحتا امام (ره) و رهبر انقلاب فرمودندهاند که ما در دامنه کوهی هستیم که به سمت قله میرویم و هنوز نرسیدهایم و خیلی از آرمانها و اهداف ما هنوز محقق نشده است.
فروز رجاییفر: دیدگاه آقای زائری، مسئله هر کسی است که دغدغهمند انقلاب است
فروز رجاییفر پژوهشگر و استاد دانشگاه در ادامه نشست بررسی کتاب «تقاطع انقلاب»، دیدگاه خود را نزدیک به این کتاب دانست و گفت: دیدگاه آقای زائری، مسئله هر کسی است که دغدغهمند انقلاب است. در شبکههای اجتماعی سعی میکنم با بیان نرم پاسخ سوالات جوانان را بدهم درحالی که برخی معتقدند باید برخورد تندتری داشته باشیم درحالی که معتقدم راه گفتوگو از طریق رسانههای رسمی بسته شده و تنها راه این ارتباط شبکههای اجتماعی است و اگر ما این راه را ببندیم، صدای خودمان را دفن کردهایم.
وی گفت: حضرت امام (ره) زمانی فرمودند ممکن است روزی لازم باشد پاسخ بدهیم که چرا ما لانه جاسوسی را فتح کردیم و سلمان رشدی را محکوم کردیم، حالا به جایی رسیدهایم که باید بگوییم چرا انقلاب کردیم و اینها همه به این دلیل است که آن نگاهی که باید به مردم داشته باشیم، نبوده است. متن این کتاب برخی از آفتهای روزنامهنگاری را دارد چراکه نیازمند توضیحات اضافه است. البته هرکدام از مطالب کتاب به طور مجزا پیام خودش را دارد و از نظر تجزیه و ترکیب اشکالی ندارد اما مقدمه کتاب، مقدمه مهمی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در انتهای مقدمه کتاب آمده که ما باید به نقاط اشتراکمان با واقعگرایی به توافق برسیم چراکه مشکلات عینی را همگی میبینند و اگر این واقعیات را ببینیم با به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای دیگران، سپس با آمار و مطالعات میدانی براساس شایستهسالاری بر نقاط اشتراک شده به توافق برسیم تا چراغراه برنامه آینده باشد. من نمیخواهم ایدهآلیسم را در برابر واقعگرایی قرار بدهم و بگویم ما از آرمانها و اهداف دست بکشیم و به واقعیتها توجه کنیم. توجه به واقعیتها برای دیدن آنها به خاطر حرکت کردن به سمت آرمانهاست و اصلا منافاتی با آرمانگرایی ندارد.
رجاییفر گفت: در یکی از کتابهای دفاع مقدس که به چاپ رسید و درخصوص شهید برونسی بود، نویسنده خاطرات دوستان ایشان را جمع کرده بود. در یک خاطره او از خدا میخواهد که شهید شود و جنازه او پیدا نشود. اتفاقاً شهید میشوند و جنازه ایشان پیدا نمیشود. بعد از چندین سال پیکر او پیدا میشود و نویسنده کتاب خانواده شهید را تحت تاثیر قرار داد که چون شهید از خدا خواسته بود که جنازه او پیدا نشود، پس این جنازه متعلق به شهید برونسی نیست. مسئولین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آزمایشهای علمی انجام دادند و مشخص شد که پیکر متعلق به شهید است اما نویسنده چنین تاثیری بر خانواده شهید گذاشته بود که برخی از بچهها در مراسم حضور پیدا کردند و برخی نتوانستند این واقعیت را درک کنند. لذا وقتی ما نخواهیم یک واقعیت علمی را بپذیریم، امکان چنین واگرایی را درون یک خانواده شهید را نیز خواهیم داشت. حالا اگر ما درباره واقعیتهای دیگری که در جامعه وجود دارد بحث نکنیم مشکل حل نخواهد شد.
فخرزاده: مقام معظم رهبری بهدنبال ایجاد زمینه برای گفتوگو و تبادل نظر نسلهاست
در ادامه حجتالاسلام سعید فخرزاده کارشناس و پژوهشگر تاریخ انقلاب گفت: آقای زائری با مسئولیتهای حکومتی کارشان را شروع کردند اما به سمت مردم رفتند و با دانش و علم و توانایی که در نگارش داشتند، توانایی خودشان را در اختیار رساندن پیام مردم به حاکمیت وقف کردند. نوع مطالبی که ایشان میگویند با مطالبی که رسانه مبانی حکومت را برای مردم تشریح میکند، فرق میکند. رسانههایی هم لازم است که پیام مردم را به مسوولین برساند و به یقین میگویم، مقام معظم رهبری بهدنبال زمینههایی هستند که بتوان نشست و گفتوگوهایی صورت بگیرد تا تبادل نظر بین نسلهای مختلف جامعه و رشد فکری صورت گیرد و سوالات در جایی مطرح شود.
وی گفت: در دورانی که ما طلبه بودیم استادمان حجتالاسلام امامی کاشانی میگفتند شک همانند خوره در ذهن انسان است که اگر پاسخ داده نشود این خوره باور ما را نسبت به آن مسئله میخورد. اگر در سکوت بگذرانیم، آرام آرام باورمان از بین میرود. ما نسبت به یک موضوع سوال داریم، این سوال پاسخ داده نمیشود و باور ما نسبت به آن از بین میرود. بنابراین تاکید ایشان این بود که حتما به دنبال پاسخ باشیم. در کتاب «تقاطع انقلاب» جوابهایی به این سوال و راههای پیشنهادی از منظر خودشان برای حل این مسئله بیان میشود. در کنار درد به نوعی به درمان هم اشاره میکنند ولی البته به دلیل اینکه فضای مطالب در فضای رسانه و مطبوعات بوده، اگر هرکدام از موضوعات عنوان شده در قالب یک کتاب گسترش داده میشد، جا داشت چرا که نیاز بود.
این کارشناس و پژوهشگر تاریخ انقلاب بیان کرد: تخصص من وقایع نگاری است. در طول ۳۵ سال کار من در حوزه جنگ، انقلاب اسلامی با آدمهای مختلفی گفتوگو داشتهام و با هزاران رزمنده و فرمانده جنگ و مبارزان انقلاب حرف زدهام و تجربه آنها و اندیشهها و نگرشهای زیادی را شنیدهام لذا دغدغهای در من شکل گرفته که اگر این انقلاب، انقلاب مردم ایران است لذا آنها حق دارند درخصوص انقلاب درست بشنوند و درست بخوانند نه اینکه در یک فضای سانسور مطالب به آنها منتقل شود.
فخرزاده افزود: در نگارش خاطرات رزمندگان برخیها خاطرات را از نگاه و ظن خودشان بیان میکردند و برخی برای حفظ اسلام خاطره را تغییر میدادند. در یک خاطره عزیزی درباره فتح یک قله سخن میگفت اما پس از مصاحبه و خاموش شدن ضبط گفت اما ما نتوانستیم آن ارتفاع را فتح کنیم درحالی که چیز دیگری گفته بود و معتقد بود اگر از شکست سخن بگوید بد است و لذا آن را به پیروزی تبدیل کرده بود و از همان زمان ما دغدغه تشخیص واقعیت از تحریف در خاطرات را پیدا کردیم.
وی در ادامه گفت: عزیزی در خاطرهای از خیانت ارتش سخن میگفت که ارتشیها با اینکه تجهیزات داشتند و ما زیر فشار بودیم آنها ما را یاری نکردند. او میگفت فرمانده ما با فرمانده ارتشیها صحبت کرد اما آنها گفتند اگر خلاف دستور عمل کنیم، محاکمه و اعدام صحرایی میشویم لذا اجازه کمک نداریم. سپس بچههای ما گفتند اگر شما را مجبور کنیم چگونه است؟ که گفته بودند چون خودمان اختیار نداشتهایم لذا مشکلی نیست و به همین خاطر به زور اسلحه آنها را به کمک وا داشتیم، خاطره تمام شد. چند سال بعد خاطرهای از صیاد شیرازی شنیدم که با این خاطره تقاطع پیدا کرد. شهید صیاد گفتند که ما در منطقهای عمل میکردیم و همه نیروهایمان را به خط وارد کردیم و هیچ نیرویی برای پشتیبانی نداشتیم. لذا ریسک بالایی بود که اگر در یک خط شکست میخوردیم دشمن میتوانست ما را محاصره کند و تمام عملیات شکست بخورد. وقتی خطها را کنترل میکردیم متوجه شدیم که یک لشکر زرهی عراق با تانکها در منطقه پیاده شده بودند و ما هیچ امکاناتی برای مقابله جز چند تانک نداشتیم و در یک حرکت فریب به دشمن چند تانک را قرار دادیم که تردد مداوم داشته باشند تا دشمن فکر کند ما در این منطقه نیروی زرهی داریم و جرائت پیشروی نداشته باشد و بعد متوجه شدیم یکسری از نیروهای بسیجی نیروهای ما را به زور اسلحه حرکت داده بودند و همانجا تانکهای ما در آن منطقه منفجر شدند. از منظر این نیروی بسیجی یک خیانت رخ داده بود درحالی که نگاه او درست نبود و ما در تاریخ جبهه از این موارد زیاد داشتهایم و در تاریخ انقلاب نیز موارد مشابه زیاد بوده است.
این کارشناس و پژوهشگر تاریخ انقلاب بیان کرد: دغدغه ما این بوده که وقایع و تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را از زوایای مختلف ببینیم و درست ثبت و ضبط و به جامعه منتقل کنیم. وقتی احساس کردیم سازمانها همکاری نمیکنند ما انجمنی به اسم «انجمن تاریخ شفاهی ایران» را تاسیس کردیم که همه بچههای دغدغهمند در آن حضور پیدا کردند و ۱۵۰ تاریخ نگار را گردهم جمع کردیم.
حجتالاسلام زائری در پایان و در خصوص موضوع واقعگرایی و واقعبینی گفت: من گاهی میخواهم مثال بزنم از این اپلیکشنهای درخواست ماشین مثال میآورم؛ در این اپلیکیشنها برای درخواست ماشین باید یک نقطه مبدا و یک نقطه مقصد را مشخص کرد. آنچیزی که امروز ما در انقلاب به عنوان واقعگرایی از آن سخن میگویم، نقطه مقصد نیست؛ مقصد آرمان است که درجای خود محفوظ است و دعوای ما روی نقطه مبدا است. اختلاف در این بحث است که ما اکنون کجاییم. اختلاف ما با دوستان این است که وقتی میگوییم واقعگرا باشیم این نیست که آرمانهایمان را فراموش کنیم. آرمان سرجای خود محفوظ است. ما میخواهیم استقلال، عدالت و رفاهی داشته باشیم که درست است اما ما اکنون کجاییم. اگر ما دو لیوان داشته باشیم و بگوییم یک لیوان داریم، سیاه نمایی میشود. اما اگر دو لیوان داشته باشیم و بگوییم پنج لیوان داریم، آیا سفید نمایی نیست؟ اگر سیاه نمایی به خاطر فاصله با واقعیت ایراد دارد، سفید نمایی هم بخاطر همان فاصلهای که با واقعیت دارد، ایراد دارد.
وی سیاه نمایی و سفید نمایی را ظلم به انقلاب اسلامی دانست و افزود: سیاه نمایی و سفید نمایی ما را دچار توهم و مشکل میکند. ما نسلی هستیم که در دورهای اینجوری گفته میشد که اسیر عراقی را با آفتابه دستگیر کردهایم، این ظلم به انقلاب، دفاع مقدس، شهدا و همه ایثاگران است. حالا شاید یکجا چنین اتفاقی رخ داده باشد، آیا باید آن را تعمیم بدهیم به همه دفاع مقدس؟ درباره انقلاب اسلامی نیز چنین رخ داده است. ما محمدرضا پهلوی را در دهه فجر به عنوان یک کسی که دماغ گُنده دارد نشان دادیم درحالی که نسل جدید مستندهای شبکه «من و تو» را میبیند. نسل جدید انگلیسی صحبت کردن محمدرضا و پاسخ دقیق او را به یک خبرنگار خارجی میبیند و میگوید آن گونه که به من گفتهاند، نیست. ما اگر اینگونه نشان دهیم، نسل آینده و بچههای ما خواهند گفت این عروسکی که با یک باد میرفت چرا این تعداد از شما شهید گرفت، اینکه قیام امام خمینی (ره) نمیخواست! دشمن ما وقتی میخواهد داعش را نشان دهد، به قدری او را قوی و قدرتمند نشان میدهد تا تمام بودجه گرفتنهای خود را از مجلس سنا و تمام لشکرکشیهایش را توجیه کند.
این کارشناس مسائل فرهنگی تاکید کرد: دشمن را قوی نشان میدهند تا خودشان را قوی نشان دهند. ما رژیم پهلوی و دوران طاغوت را گاهی به قدری کاریکاتوری تعریف میکنیم که نمیدانیم با این کار خودمان را ضعیف میکنیم. این انقلاب، انقلاب عظیمی است که فکر و تدبیر پیشت آن بوده است. ارزش و اهمیت این انقلاب همین قدر باشد که انقلاب فرهنگی و علمی است و کودتای سران ارتش نبوده بلکه عدهای عالم از حوزههای علمیه، عدهای مولف و اهل کتاب و نویسنده و اهل فکر به میدان آمدند و مردم هم پشت سرشان آمدند. ما چون نمیخواهیم گناه و اشتباه یک فرماندار و امام جمعه را در یک شهرستان قبول کنیم، اصل انقلاب را ضعیف میکنیم درحالی که اگر آن را قبول کنیم، مردم نیز خطاهای ما را میپذیرند.
نویسنده کتاب «تقاطع انقلاب» تاکید کرد: مسئله من نسبت به نسل آینده و نسل جدید است. ما متوجه نیستیم که تحولات نسلی چه اتفاق را رقم میزند. اگر با انصاف و نگاه عالمانه و آزادی و اجازه دادن برای نقد و گفتوگو و چالش پیش نرویم، دیر یا زود روایت دیگران از انقلاب جای روایت ما را خواهد گرفت. اگر ملاک ما برای پخش یک تاریخ شفاهی این باشد که طرف ریش داشته باشد یا نه، روایتهای معارض و روایتهای موازی جای روایت ما را خواهد گرفت. آن وقت مخاطب توجه نمیکند صاحب روایت چه رسانهای است. واقعگرایی یعنی دوری از سیاه نمایی و به همان اندازه دوری از سفید نمایی؛ هر دوی اینها خطرناک است. دوستان ما فکر میکنند فقط سیاه نمایی خطرناک است درحالی که سفید نمایی هم به همین اندازه خطرناک است چون اعتماد را از بین خواهد برد. اگر اعتماد مخاطب نسبت به من از بین برود، حرفهای دیگر من را نیز قبول نخواهد کرد و روضه امام حسین (ع) و شب احیا را قبول نخواهد کرد. اگر من مقبولیت و مشروعیت خود را از دست بدهم، همه چیز را از دست خواهم داد.
وی ادامه داد: هنوز در موزه قصر و عبرت کسانی هستند که شکنجههای دوران پهلوی را برای بازدیدکنندگان توضیح دهند ولی 20 سال آینده کسی وجود ندارد برای آنها از آن دوره تجربه و خاطرهای بگوید لذا آن چیزی که میماند روایت و قرائت و خوانش ماست. هرچه این قرائت عالمانهتر ودقیقتر باشد میتواند خودش را حفظ کند، در غیر این صورت قرائت نخواهد ماند.