جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۷:۴۴
این روزها یکی از جدی‌ترین نقدهایی که منتقدان صدا و سیما به تلویزیون وارد می‌کنند، تولید حجم بسیار بالای برنامه‌هایی است که از کیفیت محتوایی لازم برای اقناع مخاطب بی‌بهره است. طبعاً رسانه ملی به عنوان جدی‌ترین و تاثیرگذارترین مرجع، نقش بسیار مهمی در فرهنگ‌سازی ارزش‌های ایرانی اسلامی در جامعه دارد و از این منظر انتظار می‌رود که برنامه‌های آن دارای محتوایی مطابق با همین ارزش‌ها داشته باشد و آن را تبلیغ کند. چند سالی می‌شود که تعداد شبکه‌های رسانه ملی افزایش چشمگیری یافته است اما با وجود این افزایش، بسیاری از برنامه‌هایی که از شبکه‌ها پخش می‌شود یا تکراری است یا محتوایی سطحی دارد و یا در بهترین حالت تلاش کرده با استفاده از سلبریتی‌ها مخاطب را چند ساعتی پای جعبه جادو بنشاند، اگر چه شاید در پایان چیزی عاید او نشود و حتی سرگرم‌کننده هم نباشد. 
نتیجه این نوع از برنامه‌سازی که این روزها شایع‌تر نیز شده است، دلزدگی مخاطب از رسانه ملی است. چنین مخاطبی که احساس می‌کند با دیدن برنامه‌های صدا و سیما سرگرم نمی‌شود و چیزی به دست نمی‌آورد به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای متمایل می‌شود؛ رسانه‌ای که مترصد فرصت است تا این مخاطب را به خود جلب کند و با برنامه‌ای از پیش طرح شده آرام‌آرام مفاهیم جدیدی را در ذهنش جا بدهد. 
یکی از پرچمداران این شبکه‌های خارجی جم تی‌وی است؛ شبکه فارسی‌زبان که با پخش برنامه‌های متعدد برای گروه‌های مختلف تلاش کرده مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. سریال‌های ترکیه‌ای یکی از برنامه‌های پرمخاطب جم تی‌وی است؛ سریال‌هایی که توسط بسیاری از خانواده‌های ایرانی دنبال می‌شود. فارغ از اینکه چرا این شبکه تمرکز اصلی خود در سریال‌سازی را بر روی مخاطبان فارسی‌زبان گذاشته است باید به یک پرسش مهم پاسخ داد و آن هم این است که درون‌مایه اغلب این سریال‌ها چیست؟ با بررسی ساده اغلب این سریال‌ها می‌توان پاسخ این پرسش را در یک واژه خلاصه کرد؛ «خیانت». تقریباً می‌توان گفت در تمام این سریال‌ها شاهد خیانت همسر به شوهر و فرزندان هستیم؛ موضوعی که در خانواده اصیل ایرانی اسلامی به شدت نکوهیده است و طبعاً دلیلی ندارد که چنین صحنه‌هایی را تماشا کند. اما به راستی چه اتفاقی می‌افتد که خانواده‌های ما به فکر دنبال کردن چنین محتوایی می‌افتند؟ 
جالب است بدانید که بسیاری از مخاطبان این سریال‌ها که زندگی‌شان به فروپاشی رسیده است اذعان می‌کنند که با تماشای بعضی قسمت‌ها آنچنان دچار سردرگمی می‌شدند که حتی به همسر یا فرزندان خود شک می‌کردند! آیا همین تاثیرگذاری خطر بزرگی برای اصلی‌ترین بنیان خانواده ایرانی نیست؟ علاوه بر این، به نکته مهم دیگری نیز باید توجه داشت. شبکه جم که با عنوان گروه رسانه‌ای جم فعالیت می‌کند، برای همه اقشار و رده‌های سنی برنامه‌سازی می‌کند. برای مثال GEM Kids برنامه‌هایی برای کودکان پخش می‌کند. با بررسی برنامه‌های مختص کودکان در این شبکه می‌توان فهمید که محتوای این برنامه‌ها نه تنها از سریال‌های با مضمون خیانت کم ندارد بلکه به هیچ وجه متناسب با الگوی تربیتی ایرانی اسلامی برای کودکان ما نیست. در کنار اینها نباید فراموش کنیم که بسیاری از برنامه‌های این شبکه اجازه پخش در شبکه‌های سراسری ترکیه را ندارد. شاید بهترین شاهد مثال برای موارد مطرح‌شده رجوع به بازیگرانی باشد که روزگاری به جم‌تی‌وی پیوستند و حالا با پشیمانی و اذعان به فضای ناسالم این شبکه‌ها به کشور برگشتند. 
سوالی که در این بین مهم جلوه می‌کند این است که راه‌حل بهبود برنامه‌های رسانه ملی که منجر به بازگشت مخاطبان تلویزیون می‌شود چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید به مسئله بسیار مهم «روانشناسی رسانه‌ای» اشاره کرد؛ بدین معنی که بدانیم مخاطبان چه چیزی می‌خواهند. برای مثال، نظرسنجی‌ها و افکارسنجی‌های متعددی در سازمان صدا و سیما انجام می‌شود و از مردم نسبت به برنامه‌های در حال پخش سؤال می‌شود. اگر نتایج این نظرسنجی‌ها در اختیار پژوهشگران این حوزه قرار بگیرد، بسیار کمک‌کننده خواهد بود. کافی است تعدادی از برنامه‌ها، سریال‌ها و مسابقات موفق تلویزیون که با استقبال مردم همراه بوده به صورت علمی بررسی شده و پارامترهای تاثیرگذار در جذب مخاطب بیرون کشیده شود. تاکید بر توجه به این پارامترها و رعایت آن در برنامه‌سازی‌های بعدی راه‌حل دقیقی برای بازگشت مخاطب به تلویزیون است. مخاطبان رسانه‌های ما بسیار هوشمند هستند؛ همان‌طور که با دیدن برنامه‌های بی‌محتوا ریزش می‌کنند با دیدن چند برنامه قوی رویش خواهند داشت. 
در کنار اینها بعضاً می‌بینیم که برنامه‌سازی‌های خوبی توسط گروه‌های کوچک در فضای اینترنتی صورت می‌گیرد. برای مثال به کلیپ‌هایی که توسط گروه‌ها ساخته شده و در جشنواره‌هایی نظیر عمار، فیلم کوتاه و... به نمایش در می‌آید توجه کنید؛ صدا و سیما با توجه به بودجه‌ای که در اختیار دارد، وظیفه دارد از این گروه‌ها حمایت کرده و با توجه به چارچوبی که خود بر اساس روان‌شناسی رسانه‌ای برایشان تعریف می‌کند، به آنها فضای دیده شدن بدهد. در کنار اینها، بهتر است که نقد برنامه‌های تلویزیون در خود آن انجام شود، نه در محافل بیرونی. این مسئله اعتمادسازی بیشتری را برای مخاطبان به همراه دارد. 
فراموش نکنیم که اکنون درگیر جنگ رسانه‌ای با دشمنان قسم‌خورده خود هستیم؛ تضعیف بنیان خانواده و تغییر آداب و رسوم ایرانی اسلامی اصلی‌ترین اهدافی است که در این جنگ فرهنگی توسط دشمنان دیده شده است. به همین دلیل رسانه ملی در این برهه وظیفه به مراتب سنگین‌تری نسبت به دهه‌های قبل دارد. انجام صحیح این وظیفه خطیر مستلزم دو نکته اساسی است؛ اولاً تمام دستگاه‌های بیرونی باید دست به دست هم بدهند تا صدا و سیما به بهترین نحو کارش را انجام دهد. ثانیاً خود صدا و سیما نیز باید حرکتش را شتابان آغاز کند؛ برنامه‌سازی صحیح مبتنی بر سلایق مخاطب، توجه به محتوای ایرانی اسلامی و استفاده از عوامل تاثیرگذار بر جذب حداکثری مخاطب راهکارهای جدی در مقابله با فضای رسانه‌ای مسموم دشمن است. 
نظر شما