به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست ادبی «سخن عشق» با حضور عبدالحمید ضیایی دکترای مطالعات عرفان تطبیقی، شاعر، منتقد ادبی، پژوهشگر فلسفه غرب و عرفانهای شرقی به حافظ خوانی و تفسیر غزل ۶۸ دیوان شعر حافظ اختصاص یافت.
سید عبدالحمید ضیایی بیان کرد: از مضامین مهمی که در دیوان حافظ بسیار به کار رفته، دعوت به گفتگوست، هم گفتگوی درونی حافظ هم گفتگو با مخالفان و هم دعوت به گفتگوی افکار، ادیان و مذاهب. پرسشی که مطرح میشود این است که کدام ادیان امکان گفتگوی بیشتر با سایر ادیان را دارند؟ برهمین اساس نوع مواجهه هر دینداری با دین خود و ادیان دیگر به پنج گونه تقسیم میشود؛ دینداری انحصارگرایانه که فقط و فقط دین و مذهب من از حقانیت برخوردار است و هیچ دین و مذهبی دیگر حامل حقیقت نیست و در این دینداری نیازی به گفتگو احساس نمیشود. دینداری شمول گرایانه :حقیقت در دین من هست ولی یک سری حقایق هم در ادیان و مذاهب دیگر وجود دارد . اما شکل کامل این حقایق در دین من است و در این نوع دینداری نیز نیازی به گفتگو حس نمیشود.
ضیایی در ادامه افزود: در دینداری توازی انگارانه ادیان و مذاهب فقط برای کسی که به هیچ دینی ملتزم نیست فرق دارند، اما اگر به دین و مذهب خاصی اعتقاد داشته باشیم متوجه میشویم سایر ادیان هم راههایی هستند به سمت حقیقت و خداوند و به اعتبار این که نهایت همه ادیان رسیدن به حق است باید به همه ادیان احترام بگذاریم چرا که همه ادیان به صورت موازی به سمت خداوند میروند. پس نتیجه میگیرم امکان گفتگو باسایر ادیان وجود دارد.
این پژوهشگر فلسفه در بیان دینداری ادغام گرایانه گفت: هیچ دین یا مذهبی کامل نیست. هر دین همانطور که مشتمل بر بخشهای زیادی از حقایق و برکات است اما کمی کاستیهایی نیز دارد. برعکس نگاه اول و دوم و سوم بر این باور است که همه ادیان نه به طور مطلق خوب هستند و نه بد. در این دیدگاه، هر کسی میبایست تلاش کند خوبیهای ادیان دیگر را جستجو و آن را به دین خود بیافزاید و بدیهای دین خود را نیز در راه رستگاری و قدم نهادن در مسیر حق تعالی کاهش دهد.
این منتقد ادبی همچنین در شرح دینداری جهانی انگاری خاطر نشان کرد: در این دیدگاه، تمرکز بر وجوه مشترک ادیان است و در برخورد با ادیان دیگر براساس سنخ روانی هر فرد میتوان به یکی از انواع دینداری مذکور بهره برد.
این شاعر در ادامه نشست در شرحی بر غزل ۶۸ دیوان شعر حافظ شیراز یادآور شد: ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست / حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی ست؛ حافظ در این بیت بازی زیبایی با ماه و هفته دارد. همین هفته ماه من از من جدا شد ولی مثل این است که یکسال گذشته است.
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او/ عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی ست؛ چهره ماه من به قدری درخشان و شفاف است که مردمک چشم من دراین چهره همچون آینه عکس خود را دید اما فکر کرد خال سیاهی بر گونه اوست.
میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش/ گرچه در شیوه گری هر مژهاش قتالیست بدین معناست که؛ ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر/ وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست؛ ای کسی که همه تو را به خاطر نیکوکاریات به هم نشان میدهند، چرا در کار غریبان و عاشقان اینقدر سستی می کنی.
ضیایی در ادامه حافظ خوانی در تفسیر اشعار بعدی افزود: بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد/ که دهان تو در این نکته خوش استدلالی ست. شائبه به معنی شک. جوهر فرد اصطلاحی فلسفی و علمی است . چراکه قدما معتقد بودند با گذشتن از کلیات به یک جزء میرسیم که دیگر قابل تجزیه نیست. این جزء تجزیه ناپذیر را «جوهر فرد» میگویند.
من قبلا فکر میکردم که جوهر فرد (اتم) وجود ندارد ولی با دیدن دهان تو متوجه شدم که وجود دارد. مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد/ نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
به ما گفتهاند از این سمت رد خواهی شد، لطفا نظرت را تغییر نده که فال بسیار خوبی برای ماست. کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد/ حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست؛ کوه هم نمیتواند اندوه دوری تو را تحمل کند، حافظ چه کند که از شدت نالیدن همچون نی لاغر و نحیف شده است.
این کارشناس ادبی در تفسیر غزل ۶۹ دیوان شعر حافظ تصریح کرد: کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست/ در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست؛ زلف دوتا ایهام دارد به معنای زلفی که از فرق سر جدا شده و دیگری زلفی که خمیده شده است. افتاده به معنای گرفتار، تسلیم و متواضع. کسی نیست که تسلیم این زلف خمیده نشده باشد، در محل عبور چه کسی است که این دام وجود ندارد؟! به عبارتی خداوند دام عشق خود را همه جا گسترانیده و هیچ کس در عالم پیدا نمیشود که خداوند برای او دامی از محبتش پهن نکرده باشد. چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست؛ ما مقصر نیستیم، ما که به گوشهای رفتیم و کاری با جهان نداشتیم ولی جاذبه نگاه تو ما را مجذوب خود نموده، دیگر گناه ما نیست.
وی در تفسیر این بیت افزود: روی تو مگر آینه لطف الهیست/ حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست؛ چهره تو مثل آینه انعکاس دهنده لطافت خداوند است، انصافا در این سخن هیچ جای شک و تردیدی نیست. نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم/ مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست یعنی عجب چشمی تو داری که گل نرگس شیوه چشم تو را تقلید میکند. همچنین معنای این بیت؛ از بهر خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست این است که؛ بازآی که بی روی تو ای شمع دل افروز/ در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست. تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است/ جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست یعنی کسی که به درد غریبان رسیدگی کند، آدم بزرگ و شریفی است، مگر این قاعده در شهر شما وجود ندارد؟! یا آدمهای خوش نامی نیستید یا اهل تیمار غریبان نیستید. دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر/ گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست هم بدین معنی است که دیروز داشت میرفت، گفتم : به عهد خود پایبند شو، گفت: در پیمان من وفا نیست.
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت / در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
هیچ کسی نیست که سر و رازی از خداوند در سر او نباشد و همه خدا را می شناسند.
عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت / با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست
عشق، جبر آسمانی و تیر غیب است و ما از عاشقی ناچار و ناگزیر هستیم.
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی / جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
همه جا فقط گوشه ابروی تو را می پرستند.
ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ /فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست
حافظ میگوید: مگر شما از خدا و قرآن نمیترسید؟ چرا اینقدر حافظ را آزرده میکنید؟
پرسش و پاسخ حاضران از کارشناس برنامه بخش پایانی این نشست بود.
«سخن عشق» از ویژهبرنامه ادبی است که با هدف تکریم و پاسداشت گویشها ،آداب و رسوم ، سنتها و فرهنگ ایرانی، توجه یشتر مخاطبان به این اثر ارزشمند و شناخت علاقهمندان با واژهها و تفسیر کاربردی اشعار و حفظ فرهنگ و ادبیات غنی ایران زمین به عنوان الگوی مناسب در زندگی و ارتقاء دانش و بینش مخاطبان هر هفته یکشنبهها در فرهنگسرای گلستان برگزار میشود.
علاقهمندان برای حضور در این برنامه میتوانند به نشانی؛ نارمک، میدان هلال احمر،خیابان گلستان، بوستان فدک نگارخانه فرهنگسرای گلستان، مراجعه کنند. شماره تلفن 77826475 برای آگاهی بیشتر اعلام میشود.