این روزها شبکههای اجتماعی تبدیل به عضو جدید خانوادهها شدهاند، اما کماکان فرهنگ استفاده صحیح از آنها در بین مردم جا نیفتاده است. بدون شک در دهههای اخیر یکی از عناصری که بر زندگی مردم ایران تأثیر بسزایی داشته، رسانه بوده و این مفهوم در قالبهای متعدد خود جامعه ایرانی را از ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... تحت تأثیر قرار داده است.
تقریباً میتوان گفت اولین رسانهای که جای خود را در بین مردم باز کرد، رسانههای مکتوب بود. این رسانهها که خود را در قالب کتاب و روزنامه نشان داد، در بسیاری از اتفاقات مهم دهههای اخیر تأثیرگذار بوده است. رسانه مهم بعدی که آرامآرام جای مکتوبات را از منظر تأثیرگذاری گرفت، رسانههای شنیداری و دیداری بود. رادیو و تلویزیون از جمله ابزارهای این نوع رسانههاست. هنوز هم خیلیها به یاد دارند که بسیاری از سخنان امام خمینی (ره) در سالهای قبل از انقلاب از طریق نوارهای کاست به دست مردم میرسید و یا مردم ما اخبار جبههها را از رادیو و تلویزیون دریافت میکردند.
اما در دهه اخیر و در مسیر پیشرفت رسانهها به شبکههای اجتماعی میرسیم. رسانههایی که از اواخر دهه ۸۰ آغاز به کار کرده و حالا به تلگرام، واتسآپ و اینستاگرام رسیده است. وقتی نگاهی به شبکههای اجتماعی میاندازیم، میبینیم که این رسانه بسیار وسیع بوده و از رقیبان خود در دورههای قبلی تأثیرگذارتر عمل میکند. در این یادداشت ضمن بررسی ویژگیهای این قبیل رسانهها به مسئلهای مهم اشاره میشود و آن «فرهنگ استفاده از رسانههای اجتماعی» است.
در بالا اشاره شد که شبکههای اجتماعی از وسعت و تأثیرگذاری زیادی برخوردار هستند؛ دلیل این ادعا را در چند مبحث میتوان بررسی کرد.
در موضوع وسیع بودن باید گفت که بخش اعظمی از جامعه ایرانی مجهز به تلفن همراه هوشمند هستند و از انواع شبکههای اجتماعی بهره میبرند. این موضوع در حالی است که در هر خانه حداقل دو نفره، یک تلویزیون داریم و روزنامه هم به تعداد افراد خانوار خریداری نمیشود، بنابراین میتوان گفت که هر کس حداقل یک شبکه اجتماعی در اختیار داشته و در معرض حجم انبوهی از اطلاعات است که روزانه به او هجوم میآورند.
علاوه بر این شبکههای اجتماعی همانطور که از نامشان پیداست رسانههایی دوطرفه هستند، یعنی در آن به صورت همزمان جای گیرنده و فرستنده عوض میشود. به عبارت بهتر هر شخص در عین حال که فرستنده پیام است در معرض پیامی دیگر قرار دارد که میتواند ناقض یا تأییدکننده پیام خود او باشد. این موضوع در حالی است که رسانههای مکتوب و رسانههای دیداری و شنیداری در دسته رسانههای یکسویه دستهبندی میشوند.
موضوع اصلی که در استفاده از شبکههای اجتماعی وجود دارد و نباید از آن غافل شد نظارت کمتری است که بر آن وجود دارد که البته این موضوع هم متأثر از تعداد بالای کاربران آن است. همه ما میدانیم که نهادهای امنیتی تلاش میکنند با تمرکز دقیق بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی راه بسیاری از تخلفات را بر سودجویان ببندند، اما بارها شاهد این بودیم که خبری کذب به صورت عمومی منتشر شده و جامعه را ساعتها در التهاب فرو میبرد و یا فیلمی منتشر شده است که خلاف مبانی اخلاقی بوده است. در اینجاست که بحث فرهنگ استفاده از فضای مجازی مطرح میشود.
همان طور که هر وسیلهای نیازمند یک دفترچه راهنمای «فرهنگی» است، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نیز به عنوان یکی از تکنولوژیهای روز از این قاعده مستثنی نیستند. به عبارت دیگر میتوان گفت بیشتر کشورهای دنیا فرهنگ استفاده از فضای مجازی را به عنوان یکی از ملزومات آن میدانند. علاوه بر این نباید فراموش کنیم که با توجه به توضیحات مذکور، فضای مجازی از پیچیدگی و وسعت بسیاری برخوردار است و بنابراین مسئله فرهنگسازی در فضای مجازی کاری بس پیچیدهتر و دشوارتر از رسانههای قبلی آن است و از همین جهت نیاز به اقداماتی عمیقتر و گستردهتر دارد.
اولین مسئلهای که باید به آن اشاره کرد؛ مقایسه کارکرد فضای مجازی در کشورمان و دیگر کشورهاست. در ایران بخش خیلی زیادی از مردم به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نگاهی تفریحی دارند. این موضوع در حالی است که اگر به کشورهای توسعهیافته نگاه کنیم، میبینیم که از فضای مجازی علاوه بر سرگرمی استفادههای دیگری نیز میکنند. برای مثال از این فضا برای آموزش هنر، ورزش، آداب زندگی و... استفاده میشود. نباید فراموش کرد که شبکه اجتماعی یک رسانه است و همانقدر که میتواند محلی برای به اشتراکگذاشتن اطلاعات شخصی افراد باشد، میتواند نشردهنده مطالب مفید آموزشی باشد.
بارها تأکید شده است که فرهنگسازی هر مسئلهای باید از سنین پایه یعنی قشر کودک و نوجوان آغاز شود. اهمیت این موضوع به این دلیل است که خردسالان از انعطاف بیشتری برخوردار هستند و با رعایت اصول صحیح آموزش به راحتی میتوان مطالب دلخواه را به آنان آموزش داد. علاوه بر این وقتی مسئلهای از سنین پایین در انسان نهادینه شود، احتمال اینکه در بزرگسالی آن را به دست فراموشی بسپارد بسیار کم است. در اینجاست که اهمیت آموزش استفاده از فضای مجازی رنگ و بوی خاصتری پیدا میکند و آموزش و پرورش به عنوان مهمترین محملی که کودکان و نوجوانان را در آغوش میگیرد رسالت بسیار بزرگی دارد. همانطور که به بچهها الفبای فارسی را یاد میدهیم یا شیوه زندگی اجتماعی را به آنان آموزش میدهیم، باید الفبای استفاده از دنیای مجازی را هم آموزش بدهیم تا مبادا فردای روز با قلمی بنویسند که ماحصل آن چیزی خلاف فرهنگ صحیح رسانهای باشد.
در مسیر فرهنگسازی باید از قشر کودک و نوجوان آغاز کرد و در این راه، اولین گام در خانواده شکل میگیرد. متأسفانه میبینیم که والدین تنها مسئولیت خود در این زمینه را خرید یک موبایل هوشمند برای فرزندان خود میدانند، در حالی که مسئولیت اصلی بعد از خرید این دستگاه شکل میگیرد و باید با آموزش دقیق، استفاده از دنیای جدیدی که پیش روی او گذاشتهاند را یاد بدهند.
دومین گام در خانه دوم بچهها یعنی مدرسه شکل میگیرد که در مورد آن توضیح داده شد. سومین گام به نهادهای فرهنگی در جامعه ربط پیدا میکند، رسانه ملی به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین پدیده در فرهنگسازی موضوعات مختلف که کارنامه آن نیز ثابت شده است نقش بسیار مهمی در فرهنگسازی استفاده از فضای مجازی و انتقال آن به مردم دارد. باید در کنار کنسرتها، سینماها و نمایشگاههای کتاب جایی هم برای شبکههای اجتماعی خالی کنیم و فرهنگ صحیح استفاده از فضای مجازی را آموزش دهیم.
نباید فراموش کنیم که شبکههای اجتماعی آرامآرام عضو جدید خانه هر ایرانی شدهاند، این دنیای وسیع چاقویی دو لبه است. در عین حال که مزایای بیپایانی دارد معایبی دارد که کوچک نیستند. تنها راه استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی فرهنگسازی است؛ فرهنگسازی نه از نوع برگزاری چند همایش و دادن یک جزوه، بلکه فرهنگسازی عمیق که شاید ماهها و سالها طول بکشد، اما اگر به نتیجه برسد یک نسل را بیمه میکند.