جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۰۵:۲۴
کد خبر: ۱۰۴۹۵۶
|
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۱
افراد زیادی در مجالس درس و روضه آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه شرکت داشتند. در این میان هر یک از افراد خاطرات و مطالب مفیدی برای عنوان کردن دارند که هر کدام می‌تواند برای ما، مردمی که در جست‌وجوی کمالات هستیم، راهگشا باشد.
افراد زیادی در مجالس درس و روضه آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه شرکت داشتند. در این میان هر یک از افراد خاطرات و مطالب مفیدی برای عنوان کردن دارند که هر کدام می‌تواند برای ما، مردمی که در جست‌وجوی کمالات هستیم، راهگشا باشد. از مجموع خاطرات و مطالب عنوان شده از سوی شاگردان و نزدیکان این مرجع بزرگ و عبد صالح خدا برمی‌آید که ایشان در بیان معنویات و کرامت‌های خود به شدت کتوم بودند و اسرار را مخفی نگه می‌داشتند. 
حتی در جلسات درس نیز از اظهار و بیان اینکه نظرات خود را به طور واضح بگویند، ابا داشتند و آرای خود را در میان مطالب دیگران مطرح می‌کردند. این اندازه خضوع و خشوع در کنار علم وافر و زهد و بندگی خالصانه، نمونه بزرگ و مهمی از سبک زندگی اسلامی برای ما محسوب می‌شود.
خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با آیت الله محمدباقر تحریری، تولیت مدرسه علمیه مروی، انجام داده به بررسی بخشی از روحیات و سبک زندگی آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت رحمه‌الله علیه پرداخته است. 
آیت الله تحریری که سال‌ها در جلسات درس و روضه آیت الله بهجت شرکت می‌کردند درباره این عالم بزرگوار توضیح می‌دهند که: آیت الله بهجت شیوه عمومی و معمول درس‌های خارج را نداشتند تا مطلب و موضوعی را با دلایل مطرح کنند و به نقد یا تایید آن مشغول شوند. روش تدریس ایشان به این صورت بود که در درس فقه، یک کتاب را محور بحث قرار می‌دادند و آن را به طور عمیق مورد بررسی قرار می‌دادند. در عین حال سبک زندگی و سیره عملی ایشان، بندگی و خشوع در برابر خدای تعالی بود که این کار را با التزام دقیق و صحیح به دستورات اسلامی، انجام واجبات، عمل به مستحبات و پرهیز از گناهان انجام می‌دادند. هر فردی که با ایشان ملاقات و دیداری داشت متوجه می‌شد که ایشان دائم‌الذکر هستند. البته همان طور که اشاره شد، ایشان دقت داشتند تا کرامت‌ها و حتی ذکرهای خود را پنهان نگه دارند. بر همین اساس آنچه که از زندگی ظاهری آیت الله بهجت مشخص بود، زندگی زاهدانه ایشان بود، به اندازه‌ای که ایشان از هر نوع نام و نشان دور بودند و هیچ وقت نمی‌خواستند ظهور و بروزی در جامعه داشته باشند. البته به اندازه صلاح‌دید خودشان فعالیت‌های اجتماعی داشتند و حتی با حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه و مقام معظم رهبری ارتباطاتی داشتند، اما نمی‌خواستند در جامعه مطرح شوند.

کرامت‌ها را پنهان می‌کردند

می‌دانیم که آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه به علت خلوص بندگی خود، دارای کرامت‌های بالایی بودند. آیا شما در این باره مطلبی از ایشان شنیده بودید؟
آیت الله بهجت در مورد کرامت‌ها به شدت اهل کتمان بودند و مطلبی را بیان نمی‌کردند. البته ایشان گاهی کرامت‌هایی را از بزرگان نقل می‌کردند، اما هر نوع کرامتی را بیان نمی‌کردند و آن مطالبی را که بیانگر شخصیت برجسته علمی و عبادی افراد بود، ذکر می‌کردند. ایشان سرگذشت مرحوم شیخ انصاری و همچنین سرگذشت استاد خودشان آقا شیخ محمدحسین اصفهانی را مکرر بیان می‌فرمودند. این دو بزرگوار در علم و عبادت سرآمد بوده‌اند.به عنوان مثال آیت الله بهجت می‌فرمودند: مرحوم شیخ انصاری مراتب عالی علمی، عملی و عبادت را جمع کرده و این نوعی کرامت است. البته گاهی از تشرف شیخ به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سایر بزرگواران نقل‌هایی داشتند که در بعضی کتاب‌ها هم آمده است.

بیشتر بخوانید:  نکات آیت‌الله بهجت(ره) در خصوص اهمیت شناخت شب قدر/ آیا زمان دقیق شب قدر مشخص است؟

کرامت‌های خودشان چگونه بود؟
خودشان هم در مقام بندگی یک سیر ظاهری و یک سیر باطنی داشتند. معمولاً سیر ظاهری بعد از اینکه شخص از یک ایمان ابتدایی صحیحی برخوردار شد، این ایمان را در عمل و در شئون گوناگون زندگی با اطاعت خالصانه از دستورات شرع اجرا می‌کند.اطاعت خالصانه در مرحله اول شامل انجام واجبات و دوری از محرمات و سپس انجام مستحبات در حد توان است که ما از سیره آیت الله بهجت متوجه می‌شویم که این اطاعت خالصانه است. ایشان قدم راسخی داشتند و رسوخشان در انجام مستحبات و عبادات و بخشی هم کارهای اجتماعی است که آن هم خودش یک بخشی از انجام وظایف اخلاقی را عهده‌دار است.
شرکت در نماز و مجلس روضه آیت الله بهجت

می‌دانیم که شما یکی از شاگردان آیت الله بهجت بوده‌اید. آشنایی شما با ایشان چطور اتفاق افتاد؟
تقریباً اوایل دهه پنجاه بود که تصمیم گرفتم در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شوم. به همین علت از تهران به قم هجرت کردم تا این توفیق را داشته باشم. آن زمان آیت الله بهجت در مسجد فاطمیه قم، امام جماعت بودند و افرادی توفیق داشتند تا در نماز ایشان شرکت کرده و به ایشان اقتدا کنند. من هم چنین توفیقی را به دست آوردم.البته آن زمان به تازگی طلبه شده بودم و سعی می‌کردم به طور مداوم در نمازهای ایشان شرکت داشته باشم. در عین حال روزی از طریق یکی از دوستان به منزل آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه رفتیم. پدر ما یکی از دوستان قدیمی ایشان بود و وقتی خودم را معرفی کردم، ایشان با لطف خاصی احوالپرسی گرمی کردند. از آن زمان به بعد هم علاقه زیادی برای شرکت در نمازهای جماعت آیت الله بهجت داشتم.

در منزل خودشان هیئت و مجلس روضه هم داشتند؟
بله. سال‌ها بود که ایشان در منزل خودشان روضه‌ای داشتند که در دهه آخر ماه محرم و همچنین دهه آخر ماه صفر برگزار می‌شد. این روضه تا آخر عمر پر برکت ایشان ادامه داشت و بسیار مؤثر بود.اوایل این روضه در خانه خودشان برگزار می‌شد، اما بعد از موضوع مرجعیت که ارتباط ایشان با مردم بیشتر شد، هم درس و هم روضه به مسجد منتقل شد.

شما هم در این جلسات روضه شرکت می‌کردید؟
بله. من هم تا مدتی توفیق خدمت کردن در روضه‌های ایشان را داشتم. از این نظر هم ایشان به من لطف داشته و با محبت پدرانه و عارفانه خود مورد لطف و عنایت قرار می‌دادند.

کیفیت بالای مجالس علمی آیت الله بهجت

در عین حال شما در درس آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه هم شرکت داشته‌اید. این توفیق چگونه برای شما حاصل شد؟
بعد از چند سال که در حوزه تحصیل می‌کردیم، تصمیم گرفتم تحصیل در درس خارج را هم شروع کنم و حوزه علمیه برای این تحصیل بسیار خوب بود. به این ترتیب وارد درس خارج آیت الله بهجت شدم.چند جلسه که از درس گذشت، متوجه شدم درس‌ها سنگین است و برای همین درس خارج را در خدمت علمای دیگری ادامه دادم. البته همچنان با شور و اشتیاق با آیت الله بهجت در ارتباط بودم. به طوری که هر هفته جمعه‌ها یکی دو ساعت قبل از ظهر در جلسه‌ای که ترتیب داده بودند شرکت می‌کردم.آن زمان ایشان قبل از روضه، مطالب عمومی را عنوان می‌کردند که بسیار پرفایده بود. به اقتضای تشخیصی که داشتند، گاهی مباحث اعتقادی را مطرح می‌کردند که بر محور ولایت اهل بیت علیهم السلام بود، گاهی شرح حال علما را می‌گفتند و گاهی مسائل سیاسی را مطرح کرده و بر مسائل سیاسی صدر اسلام تأکید می‌کردند تا جامعه اسلامی بداند که تحت ولایت چه کسی قرار دارد.

اما ظاهراً بعدها در درس خارج ایشان هم شرکت کردید. درست است؟
بله. حدود سال 68 بود که این توفیق را به دست آوردم تا در درس خارج آیت الله بهجت شرکت کنم. البته قبل از آن در درس خارج سایر علما هم شرکت کرده بودم و به همین علت تصورم بر این بود که می‌توانم مطالب درسی ایشان را درک کنم.به عنوان مثال حدود ده سال در درس خارج شیخ جواد تبریزی رحمه‌الله و شش سال در درس اصول ایشان و سایر مراجع شرکت کرده بودم. به این ترتیب از حدود سال 68 تا سال 86 یعنی دو سال قبل از وفات آیت الله بهجت در درس خارج ایشان شرکت داشتم و از مطالب و آموزه‌های ایشان بهره می‌بردم.

چرا در بدو امر در جلسات درس آیت الله بهجت شرکت نکرده بودید؟ آیا ضرورتی داشته که ابتدا سال‌ها درس خارج سایر علما را دیدید و بعد وارد درس ایشان شدید؟
لازمه شرکت در درس آیت‌الله بهجت این بود که شرکت‌کنندگان بر مطالب مسلط باشند تا بتوانند مطالب را بفهمند و درک کنند.
شیوه تدریس معظم له

چرا؟ مگر شیوه تدریس ایشان چگونه بود؟
آیت الله بهجت شیوه عمومی و معمول درس‌های خارج را نداشتند تا مطلب و موضوعی را با دلایل مطرح کنند و به نقد یا تایید آن مشغول شوند. روش تدریس ایشان به این صورت بود که در درس فقه، یک کتاب را محور بحث قرار می‌دادند و آن را به طور عمیق مورد بررسی قرار می‌دادند.زمانی که ما توفیق شاگردی ایشان را داشتیم، کتاب جواهرالکلام یا صلاه را مورد بررسی قرار داده بودند که این کتاب در سطح عالی نوشته شده است. خودشان هم به طور دقیق آن را بررسی کرده و مورد بحث قرار می‌دادند.در عین حال نظرات خودشان را هم عموماً در میان مطالب و یا بیانات سایر افراد عنوان می‌کردند و معمولاً به طور صریح و مستقیم نمی‌گفتند که من چنین نظری دارم. پس برای اینکه نظرات خود ایشان را متوجه شویم، لازم بود که بر مطالب تسلط داشته باشیم. در حین درس هم مطالب را جمع‌بندی می‌کردند و در این بخش مطالب بسیار عمیقی را عنوان می‌کردند.این روش تدریس اقتضا می‌کرد تا هر کسی که قصد داشت در درس آیت الله بهجت شرکت کند، در وهله اول لازم بود با مطالب آشنایی داشته باشد. به همین علت ما هم در ابتدا در درس علمای دیگر شرکت کردیم تا با مطالب آشنا شویم.

نهایت خضوع در اوج بندگی
 
با این توضیحات، شما آشنایی خوبی با آیت الله بهجت داشتید. سبک زندگی ایشان را چگونه دیدید؟
همان طور که شاگردان و آشنایان آیت الله بهجت رحمه‌الله علیه می‌دانند، سبک زندگی و سیره عملی ایشان، بندگی و خشوع در برابر خدای تعالی بود که این کار را با التزام دقیق و صحیح به دستورات اسلامی، انجام واجبات، عمل به مستحبات و پرهیز از گناهان انجام می‌دادند.هر فردی که با ایشان ملاقات و دیداری داشت متوجه می‌شد که ایشان دائم‌الذکر هستند. البته همان طور که اشاره شد، ایشان دقت داشتند تا کرامت‌ها و حتی ذکرهای خود را پنهان نگه دارند. بر همین اساس آنچه که از زندگی ظاهری آیت الله بهجت مشخص بود، زندگی زاهدانه ایشان بود، به اندازه‌ای که ایشان از هر نوع نام و نشان دور بودند و هیچ وقت نمی‌خواستند ظهور و بروزی در جامعه داشته باشند. البته به اندازه صلاح‌دید خودشان فعالیت‌های اجتماعی داشتند و حتی با حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه و مقام معظم رهبری ارتباطاتی داشتند، اما نمی‌خواستند در جامعه مطرح شوند.در چنین شرایطی بزرگان دین و هم‌ردیفان آیت الله بهجت به جلالت قدر ایشان اعتقاد داشتند. به عنوان مثال امام خمینی رحمه‌الله علیه شاگردان خود را در کسب معنویت به آیت الله بهجت ارجاع می‌دادند.

کرامت‌ها را پنهان می‌کردند

به بعد معنوی آیت الله بهجت اشاره کردید. روحیات ایشان را از رویکرد معنوی و عرفانی چه اندازه شناختید؟
برای پاسخ به این پرسش باید بدانیم که شخصیت علمی و معنوی این بزرگان آن‌قدر بالاست که بنده و امثال من کوچک‌تر از این هستیم که بخواهیم شخصیت علمی و عرفانی ایشان را اندازه‌گیری کنیم. چون هر کسی به اندازه ظرفیت خودش که استفاده‌ای کرده، می‌تواند مطلبی را مطرح کند. ما هم در کلاس درس آیت الله بهجت شرکت می‌کردیم، به این معنا نیست که به تمام معنا استفاده کردیم. بلکه هر کسی به اندازه درک و استعداد خودش مطلب را متوجه می‌شد.یک نکته مهم درباره شخصیت عرفانی و معنوی آیت الله بهجت این است که روحیات و شخصیت معنوی ایشان نسبت به بعد علمی ایشان پنهان‌تر بود و ظهور کمتری داشت، چون خودشان نمی‌خواستند این اسرار فاش شود.هر کسی که درباره بعد معنوی و عرفانی آیت الله بهجت مطلبی می‌گوید در حقیقت آن چیزی را بیان می‌کند که از ظهور و بروز حالات ایشان در نماز یا امور دیگر درک کرده است. افرادی هم مطالبی را از زبان استاد ایشان نقل می‌کنند، مانند آیت الله شیخ عباس قوچانی که از شاگردان برجسته آیت‌الله‌العظمی قاضی بوده و کراماتی را به طور اجمال از آیت الله بهجت درک کردند و ملتزم بودند تا زمان حیات ایشان مطرح نشود و مخفی بماند.

گویا در پذیرش مرجعیت هم این رویکرد را هم داشته‌اند.
همین طور است. موضوع مرجعیت آیت الله بهجت هم یک مسئله تکلیفی بود که ایشان احساس کردند بعد از وفات آیت‌الله‌العظمی اراکی و آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، خلائی در مرجعیت است. به همین جهت قبل از اعلام مرجعیت، حاشیه بسیار عمیقی بر کتاب فقهی استاد خود، شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی، نوشتند و تا مدت‌ها مراجعان خود را به مطالب همان حاشیه ارجاع می‌دادند. این کتاب بعدها به صورت رساله متعارف درآمد.
منبع: تسنیم
نظر شما