جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۷:۴۱
کد خبر: ۱۰۵۱۱۲
|
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۰
حرف‌های پرنده‌شناسی که روان‌شناس شد
کتاب «یاد جنگل دور (فرضیه ساوانا و انتخاب زیستگاه انسان)» نوشته گوردون اوراینز با ترجمه کاوه فیض‌اللهی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «یاد جنگل دور (فرضیه ساوانا و انتخاب زیستگاه انسان)» نوشته گوردون اوراینز به‌تازگی با ترجمه کاوه فیض‌اللهی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شده است.

گوردون اوراینز پرنده‌شناس و بوم‌شناس آمریکایی متولد سال ۱۹۲۳ و استاد بازنشسته زیست‌شناسی دانشگاه واشنگتن در سیاتل است، جایی که پس از گرفتن مدرک دکتری‌اش در جانورشناسی از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در سال ۱۹۶۰، تمام دوران کار حرفه‌ای خود را در آن گذرانده است. موضوع اصلی پژوهش‌های پرنده‌شناسی او، توکاهای دنیای جدید است؛ گروهی از پرندگان که به تنوع نظام‌های اجتماعی‌شان مشهورند.

کتاب «یاد جنگل دور» تنها کتاب غیردرسی و غیرتخصصی اوراینز است که برای مخاطبان عمومی نوشته شده است. او به موضوعات پژوهشی مختلفی علاقه دارد اما بیشتر آثارش به مباحث گوناگون در بوم‌شناسی رفتار از جمله انتخاب زیستگاه، انتخاب جفت و نظام‌های جفت‌گیری، انتخاب طعمه و نظریه خوراک‌جویی و در کل به رابطه میان بوم‌شناسی و سازمان اجتماعی ارتباط دارند. اما نکته مهم درباره این‌پرنده‌شناس، این است که او از برهه‌ای به بعد، روان‌شناس شده است.

اوراینز درباره روان‌شناس‌شدنش می‌گوید: «پژوهش‌هایم درباره انتخاب زیستگاه پرندگان، مرا واداشت همان رویکردی را که در مورد بررسی انتخاب زیستگاه در پرندگان به کار برده بودم، در مورد رفتار انسان نیز به کار ببرم. کار را با بررسی نحوه انتخاب جایی که می‌خواهیم در آن زندگی کنیم، آغاز کردم و سرانجام به فرضیه ساوانا رسیدم تا واکنش‌های ما به درختان با شکل‌های مختلف را تبیین کند.» به گفته این‌پرنده‌شناس و روان‌شناس، انسان درخت‌هایی را ترجیح می‌دهد که بالا رفتن از آنها برایش آسان و برای جانوران شکارچی دشوار باشد. یعنی همان شکلی از درخت که در ساوانای آفریقا فراوان است.

مولف کتاب پیش‌رو، در کتابش به کاوش درباره نقش تکامل در واکنش‌های انسان به محیط پرداخته‌ است. کارش را هم با پرسش درباره علت وجود هیجانات در انسان آغاز می‌کند و آن را با ارائه رویکردهای تکاملی به زیبایی‌شناسی، به پایان می‌رساند. گوردون اوراینز در این‌کتاب چگونگی نشان‌دادن هیجانات امروزی را منوط به تصمیم‌هایی می‌داند که گذشتگان، هزاران سال پیش در ساوانای آفریقا گرفتند. در طول این‌دوره، دلبستگی‌ها و بیزاری‌های انسان در مغزش مداربندی شد چون واکنش مناسب یا نامناسب به محیط، به معنای تفاوت مرگ و زندگی بوده است.

کتاب « یاد جنگل دور» ۱۱ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از:

سوت‌زدن برای عسل، اشباح دشت‌های آفریقا، هزینه سنگین یادگیری، خواندن چشم‌انداز، مار در میان علف‌ها (... و خطرات دیگر)، سامان گرفتن و جا افتادن، غرامت به فلفل، میمون آهنگین، نخستین بو، مرتب کردن طبیعت، پرنده راهنمای عسل و مار. پس از این‌فصول هم یادداشت‌ها، نمایه و نمایه نام‌های علمی جانداران چاپ شده است.

کتاب موردنظر، یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه طبیعت انسان» است که نشر نو چاپ می‌کند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

شیر مادر هم خواص ایمنی‌شناختی دارد و هم خواص میکروب‌شناختی، بنابراین نوزادان شیرخوار می‌توانند با خطری کمتر نسبت به پس از آنکه از شیر گرفته می‌شوند چیزهای ناآشنا را بچشند. یک راه نسبتا بی‌خطر برای آنکه کودکان یاد بگیرند چه چیزهایی خوردنی هستند آن است که زیر نظر مراقبان‌شان چیزها را بچشند. کودکان بسیار کوچک بیشتر احتمال دارد که در حضور مراقبان خود باشند، اما هنگامی که کودکان توانایی راه رفتن پیدا می‌کنند بیشتر احتمال دارد در جایی که بزرگترها نمی‌توانند ببینند یا به آنها مشورت بدهند غذاهایی را بچشند.

نتیجه‌اش این می‌شود که نوزادان باید با گذاشتن چیزهای ناشناخته در دهان‌شان به محض داشتن توانایی انجام این کار را آغاز کنند، اما هنگامی که از شیر گرفته می‌شوند دست از این کار بکشند. همان‌طور که انتظار می‌رود، نوزادان با گذاشتن چیزها در دهان‌شان در حدود دوماهگی و پیش از آنکه بتوانند سینه‌خیز بروند کارشان را آغاز می‌کنند. در این سن، ما برای آرام کردن نوزادان گریان یا جلب توجه بینایی آنها از چیزهایی استفاده می‌کنیم که به دهان برده می‌شوند. به دهان بردن چیزها تا حدود شش ماهگی افزایش و پس از آن به تدریج کاهش می‌یابد. این رفتار به ندرت در کودکان بزرگ‌تر از دو سال دیده می‌شود. از این‌گذشته کودکان کم‌سن با به دهان بردن اشیا کوچک میکروب‌های سودمندی را می‌بلعند که پس از قطع شیردهی جانشین میکروب‌های موجود در شیر مادر خواهند شد.  ذائقه و ترجیح طعم‌ها در نوزادان به سرعت شکل می‌گیرد. برای آنکه طعمی ترجیح داده شود عموما لازم است که تجربه خوردن آن چندین بار تکرار شود، اما بیزاری خیلی سریع‌تر یاد گرفته می‌شود.

نظر شما