چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۳:۲۹
کد خبر: ۱۱۱۱۴۶
|
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۹
غلامرضا سبزعلی زاده
درآمد زایی فرهنگی یا سودآوری فرهنگی؟  /////یادداشت ارسالی همکاران منطقه 17به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، امروزه صحبت از اقتصاد فرهنگ و پرداختن به آن مقیاس و ارزش برای توسعه و رشد اقتصادی جوامع ، سازمان ها و نهادها بویژه نهادهای فرهنگی است. پرداختن به ملزومات عرصه فرهنگ و هنر بوِیژه شناخت تخصصی فعالیت های فرهنگی هنری و حمایت از آن از سوی مدیران سازمان های فرهنگی و اجتماعی ، ابعاد مالی و سودآوری آن را روشن تر و به دنبال آن انگیزه‌های اقتصادی و ارزش افزوده خدمات و کالاهای فرهنگی را دوچندان می کند .

این اهم در دوران امروز بشری یعنی شیوع بیماری ویروسی کرونا و محدودیت وارده بر تحقق درآمد های پیش بینی و تعیین شده قبلی چه در حوزه عملیاتی وچه غیر عملیاتی، نهادهای فرهنگی را در حوزه اقتصاد فرهنگ با ارزش گذاری درفضای مجازی ، بکارگیری اصول اولیه بازاریابی،جذب سرمایه گذاری های بیرونی (برون سازمانی) در مقوله فرهنگ وارد عرصه جدید مالی و اقتصادی کرده است .
اما آنچه که باید به آن در مرحله اول پاسخ داده شود این است که هدف از این مقوله درآمدزایی که به شکلی جدی به آن نگاه می شود ، کدام گزینه است ؟ کسب سودآوری فرهنگی یا درآمدزایی به منظور ادامه حیات ؟ هر دو مورد ؟ اگر هر دو است با چه اولویتی ؟
پاسخ هر کدام از گزینه ها چه باشد ضروری است به مقدمات آن در زمینه تعیین راهبردها و سیاست گذاری اولیه بازاریابی فرهنگی اعم از ارائه خدمات آموزشی ، کتابخانه ای ، برنامه ای و کانونی و یا تولیدات فرهنگی در قالب های مکتوب یا چند رسانه ای پرداخته و فرهنگ سازی اولیه آن ایجاد شود.
بدین منظور نیاز است مهارت های خاص ، تغییر نگرش و ایجاد انگیزه در بین مدیران میانی ، کارکنان و متصدیان حوزه اقتصادی و مالی (صف سازمان) که ارتباط مستقیم با مخاطبین و دریافت کنندگان خدمات دارند ، به شکل همه گیر و متعهدانه صورت پذیرد . 
در این میان به منظور ترویج فرهنگ و تفکر درآمدزایی ، پیاده سازی سیستم انگیزشی برای کارکنان به منظور جذب سرمایه گذاری های فرهنگی داخلی و برون سازمانی ، معرفی اسپانسرهای تولید یا ارائه خدمات با هدف انتفاع مالی برای هر دوطرف بسیار حائز اهمیت و راهگشا خواهد بود .
در گام های بعدی ، شناسایی ، فهرست بندی ، اولویت بندی ، تعیین فرصت های منابع و ظرفیت های فرهنگی درآمدی ، تعیین ارزش افزوده کالاهای فرهنگی ، بکارگیری مفاهیم بازاریابی بویژه محصولات ، بررسی راهکارهای توسعه طرح درآمد زایی ، زنجیره عرضه و تقاضا و ... از ضروریات به شمار می رود که می تواند طی تحقیق و مطالعه به شناسایی موانع و محدودیت های قانونی در مبادی سیستم های اداری و مالی منجر شود و لاجرم با اصلاح قوانین و ضوابط کسب و اعلام درآمد، تخصیص و تأمین اعتبارات هزینه ای و مدل استاندارد انعقاد قراردادهای مالی به رفع شدن آن امیدوار بود .
اما با توجه به اينكه سازمان هاي فرهنگي اجتماعي در فضاي جديد كرونايي با عدم تحقق درآمد هاي پيش بيني شده از منابع آموزشي ، ورزشي ، اجاره و ...  با آن موجه هستند ، تغيير رويه هاي سنتي قبلي و تمركز بر راهبرد كسب درآمد از طريق فعاليت در فضاي مجازي است كه ميتوان بر توليد محصولات فاخر فرهنگي هنري از قبيل محتواي آموزشي ، بازي ، اپليكيشن ، كتاب صوتي و ... با قابليت مزيت رقابتي در بازارهاي فرهنگي اشاره داشت .
در اين ميان واگذاري فضاهاي تبليغاتي و اطلاع رساني دراختيار از قبيل بيلبورد و پرتابل هاي شهري و ...به مراكز تجاري و تبليغاتي برون سازماني ميتواند به تحقق بخشي از درآمدهاي ميداني كمك نمايد . به همين منظور تسهيل فرايند هاي قانوني و واگذاري بخشي از اختيارات حوزه هاي ستادي به حوزه هاي صفي( با رعايت شرايط و ضوابط سازماني) در تسريع كسب درآمد نقش تعيين كننده اي را خواهد داشت .
اما آنچه که در بحث درآمدی مدنظر قرار می گیرد ، درآمد خالص یا سود حاصل از خدمت یا تولید می باشد یعنی درآمد منهای هزینه .
به بیان دیگر سازمان ها یا نهادهای خصوصی به سود حاصل از خدمات خود می اندیشند و این شاخص در سازمان های دولتی بویژه در بخش فرهنگی بر مبنای منفعت عمومی بصورت خدمات رایگان یا با اخذ تعرفه هایی به مراتب کمتر از بخش خصوصی ، پایه گذاری می شود و بعبارتی در نهادهای فرهنگی ، سودآوری بعنوان یک اصلی مبنای ارائه خدمت یا تولید فرهنگی قرار نمی گیرد .
حال آنکه این نهادها و سازمان ها را در تحقق سودآوری یا درآمد خالص می تواند همراهی کند ، کاهش هزینه های تولید و خدمات قابل ارائه به مشتریان می باشد که طی آن می بایست هدفگذاری و طراحی برنامه های کوتاه و بلند مدت در کاهش هزینه های حق الزحمه و جاری در دستور کار قرارداشته باشد .
به این معنا که هر چه الگوی مصرف و هزینه های اجتناب ناپذیر به سمت اصلاح، کاهش و استانداردسازی پیش رفته و در همین راستا از ظرفیت سرمایه و نیروهای متخصص داخلی خود بهره گرفته شود یا از سقف اعتبارات پروژه های برون سپاری خود بکاهد ، می تواند نسبت به کاهش هزینه های خود اقدام و درآمد خود را به سمت سودآوری هدایت کند .
لذا در این شرایط ، سودآوری یا درآمدزایی در تولیدو عرضه محصولات فرهنگی می بایست در راهبرد اصلی و سیاست اجرایی سازمان گنجانده و دنبال شود . حال باید دید نگاه به مقوله درآمدی ، صرفا در راستای تأمین منابع درآمدی و اعتباری باقی می ماند یا میتوان به سودآور بودن تولیدات و کالاهای فرهنگی در سازمان های عمومی فرهنگی بطور خاص پرداخت ؟ این اهم قابل بررسی و تحقق است.




نظر شما