پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۸:۵۹
کد خبر: ۱۱۱۶۱۴
|
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰
گفت‌وگو با یکی از شاگردان و اعضای دفتر امام (ره) در برنامه «انعکاس»
«حجت الاسلام محمد علی رحمانی » از شاگردان و اعضای دفتر امام (ره) در گفت‌وگو با برنامه انعکاس که به همت فرهنگ‌سرای امام(ره) درباره واکاوی «تاریخ شفاهی هویت انقلابی و سبک زندگی امام » است، به بیان خاطرات خود پرداخت.
معاندان انقلاب هم می‌دانند که امام(ره) کجا و چگونه زیستبه گزارش اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر،  فرهنگسرای امام(ره) در سال جاری ، در یکی از اصلی ترین رویکردهایش، در برنامه ای به عنوان« انعکاس» به گفتگوهایی تصویری  به واکاوی  «تاریخ شفاهی هویت انقلابی  و سبک  زندگی  امام »می پردازد .«حجت الاسلام محمد علی رحمانی » از شاگردان امام در زمان تبعید ایشان   به عراق و نیز از همراهان و ملازمان بود. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از اعضای دفتر امام بوده و در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق فرماندهی بسیج مستضعفین و مسئولیت «ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه‌ها» را بعهده داشت .در ادامه بخشی از این گفتگو می آید.

زمان تبعید امام(ره) به عراق کجا  حضور داشتید و نخستین دیدارتان با ایشان چگونه فراهم شد؟

ساعت 11 شب بود، ما در جلسه نشسته بودیم، جلسه آموزش قلم، مقاله نویسی، سخنرانی و گفتگوی علمی و ... بود و افراد مختلفی حضور داشتند. ناگهان یک نفر خبری آورد و گفت: آقایان محترم بشارت می گویم، آیت الله خمینی را به عراق تبعید کردند، ایشان الان کاظمین هستند هر کسی آمادگی دارد برویم به دیدار ایشان.اولین دیدار ما، آنجا در حرم بود. رفتیم کاظمین، آنجا در حرم ایشان را دیدم که دورشان را بزرگان گرفته بودند. امام(ره) با حاج آقا مصطفی بودند.

از خاطرات آن روز های دور  چیزی در ذهن دارید؟
ایشان دوباره که آمدند کربلا، استقبال بزرگی از ایشان شد که مایه اعجاب بود. آقای شیرازی به ایشان پیشنهاد داده بودند که آقا شما دیگر حالا که آمدید عراق، زود به نجف نروید، معلوم نیست شرایط چه باشد و شما نتوانید که زیارت مفصلی داشته باشید.امام(ره) استقبال شدند و یک راست مشرف شدند به حرم حضرت ابا عبدالله، بعدها فهمیدیم بعد از اینکه از حرم آمدند، نزدیک غروب بود در راه آقای شیرازی به ایشان گفتند من بعد از پدرم در صحن نماز می خوانم و من از شما خواهش می کنم قصد عشره بکنید.آن شب اولین نماز به امامت امام(ره) در صحن با جمعیت عظیم برگزار شد .باز هم نمی شد خدمت ایشان برسیم، تا اینکه ایشان به منزل آقای شیرازی رفتند. ما متوجه شدیم استادمان آقای دکتر صادقی قصد دارند به دیدن امام(ره) بروند، ما هم با ایشان همراه شدیم.

آیا مرجعیت امام در همان عراق مطرح شد؟
فردی که مرجع تقلید است باید رساله ایشان را پخش کرد و با کشورهای اسلامی که مقلد می خواهند بشوند زمینه تقلید ایشان را فراهم کرد. سال 48 آیت الله حکیم از دنیا رفتند ، امام همه ما و افرادی که در بیت ارتباط داشتیم دعوت کردند و گفتند: اول اینکه به شما توجه بدهم اجازه ندارید از مرجعیت بنده تبلیغ بکنید، دوم اینکه حق ندارید در منزل من از مراجع دیگر، خدای ناخواسته، ناجور اسم بیاورید. هر کسی نمی تواند خود را با بنده وفق بدهد منزلمان نیاید. این درحالتی بود که افرادی بودند که برای پیشی گرفتن از هم تلاش ها و اقداماتی می کردند.

امام(ره) در منش اخلاقی چه خصیصه ای در خاطر شما به یادگار گذاشته است؟
امام در سیره اخلاق سرآمد بودند، اخلاق به معنای جامع اش.امام در سن 27 سالگی کتاب اخلاق را نوشته بودند، که یکی از آن مطالب این بود که انسان خود را در مقابل کمالات موجود هیچ ببیند و فکر نکند به لحاظ معنوی به جایی رسیده است. حاج احمد آقا از امام پرسیده بود: آقا من پسر شما هستم، قصد تبلیغ برای شما را ندارم ولیکن می خواهد بدانم شما چه زمان احساس کردید که به اوج کمالات معنوی خود دست پیدا کردید؟
امام فرمودند: اولا این سوال شما، سوال بی جاییست ما که به جایی نرسیدیم. حاج احمد آقا اصرار  می کنند که این خواسته شخصی من از شماست و امام فرمودند: در سن 30تا 37 سالگی تمام موارد اخلاقی، علمی، پرورشی و ... را به پایان بردم.

 از سبک زندگی امام (ره) و همسو بودن با طبقات مستضعف بگویید.
یک روز آقای خلخالی به امام گفتند شما چند وقتی است که به اینجا(کوفه) آمدید ولیکن تا به حال مسجد کوفه نرفتید، اگر موافق باشید برویم زیارت.امام قبول کردند و چند نفر به همراه ایشان رفتند کوفه . امام وارد مسجد شدند و تمام اعمال مسجد کوفه را انجام دادند. وقتی اعمالشان تمام شد عصر شده بود. هوای کوفه به خاطر فرات خنک تر است. به امام گفتند این نزدیکی ها نبی یوسف  هست ، آنجا هم برویم امام قبول کردند و رفتند کنار رود فرات. آقای خلخالی گفتند اینجا هوا خوب و خنک تر است، اجازه بدهید اینجا یک خانه برای شما اجاره کنیم، امام گفتند: پس شما من را برای انجام اعمال مسجد به اینجا نیاوردید، من بیایم اینجا هوای خنک کنار فرات، بچه های من در سیاه چال های زندان هستند، خدا راضی نیست. ابداً قبول نمی کنم و حتی حاضر نشدند در کنار رود چای بنوشند. 

در حوزه پذیرش  نظر صاحب نظران و متخصصان امام (ره) چه روندی را اختیار می‌کردند؟
دکتر عارفی می گفتند هر مسئله ای را که می گفتیم  که این نظر پزشک است ایشان هرگز مخالفت نمی کردند . امام می‌فرمودند من متخصص هستم، باید حرف متخصص را گوش بدهم . ایشان در هر حوزه ای از صاحب نظران بهره می‌گرفتند.

بیت امام(ره) یادآور چه چیزی است؟
ماوای انقلابیون،  از قدیم منزل ایشان درش به روی همه باز بود و در زمان انقلاب ماوای بسیاری از انقلابیون بود، زمانی که  آیت الله خامنه‌ای از مشهد به تهران می آمدند به خانه ایشان می رفتند.  آرامش و معنویات از آن همواره  لبریز بود.

اینکه برخی معاندین مدعی هستند امام(ره) در باغ بزرگی در جماران زندگی میکردند ،چه ادله  بر رد این ادعا دارید؟
از سابق از منزل آقای جمارانی دری به باغ مجاور بود.  این باغ متعلق به آقای خسروشاهی صاحب کارخانه مینو در آن زمان بود، ایشان مردی بسیار متدین بودند و امام می فرمودند من آدم با این مناعت طبع ندیدم.امام برنامه شان در سفرها و نجف این بود که پیاده روی کنند و بعد از ناراحتی قلبی برای ایشان پیاده روی الزامی شد.روزی امام در حیاط منزلشان پیاده روی می کردند و دری سمت باغ باز بود، خسروشاهی این صحنه را می بینند و از امام می خواهند و دعوت می کنند که برای پیاده روی به باغ ایشان بروند. 
حضرت امام به هیچ  وجه در این باغ سکونت نداشتند. انهایی که این ادعای مضحک را می کنند خودشان از نزدیک بیت امام را نظاره کرده اند. حتی امام اجازه ندادند اطراف خانه شان ملکی خریداری بشود. تنها ملکی که به فرمان ایشان خریداری شد، منزلی است که آقای رفسنجانی در آنجا ساکن بودند. 

امام(ره) چه تدبیری برای این خرید در نظر داشتند؟
بعد از انفجار در حزب جمهوری و واقعه هفتم تیر، امام فرمودند واجب است آقای رفسنجانی برای حفظ امنیتشان به آنجا بیایند. آقای رفسنجانی قبول نمی کردند ولی امام فرمودند باید به این خانه بیایند. امام فرمودند اگر صاحب آن خانه که پزشک هم بودند راضی هستند، خانه را خریداری کنند. هزینه خرید آن خانه را نیز امام به صورت شخصی پرداخت کردند.

عکس العمل سران کشورها از بیت و سبک زندگی ایشان چه بود؟
زمانی که فیدل کاسترو آمدند به دیدن امام، سبک زندگی و وضع خانه ایشان را که دیدند، از بزرگی و مناعت طبع ایشان بسیار تعجب کردند و اشک شوق ریختند.

از رابطه امام(ره) و حاج آقا مصطفی مفهومی در نظر دارید؟
همسر امام تعریف می کردند: امام یک روز آمدند کنار بنده و به من فرمودند: قدس ایران، مرا به چه اندازه دوست داری؟ ایشان فرمودند: حد و اندازه ای برایش نیست. امام فرمودند: می دانستم فقط خواستم یک چیزی بگویم، مصطفی امروز علمش از من بیشتر است، از مراتب معنوی به جاهای بسیار بالایی رسیده ،منزلتش پیش خدا از من بیشتر است، همان قدر که مرا دوست داری ایشان را دوست بدار. امام می فرمودند مصطفی را امید و آینده اسلام می دانم.


مطالب مرتبط
برچسب ها: برنامه انعکاس
نظر شما