به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، همزمان با روزهایی كه بیش از پیش دنیا دموكراسی در آمریكا را به سخره گرفت، نمایشگاهی در تهران به نقد سیاسی و اجتماعی فرهنگ آمریكایی برآمد.
ازجمله در این نمایشگاه مجسمهای به تماشا گذاشته شده بود كه حیوانی با نقشی از كره زمین روی بدنش، پای ترامپ را به دهان گرفته و آن را گاز میگیرد؛ پای ترامپ خونین است و تلاش دارد با آویزانشدن به یك هلیكوپتر خود را از مهلكه برهاند؛ روی همین پایه، مجسمه دیگری قرار دارد كه یك ورزشكار بوكسور است، ورزشكار با وجود زخمهایی كه برداشته مشصت محكمی به سوی حریف پرتاب كرده و قصه، قصه مقاومت است، نه شكست.
«گسست محسوس» عنوان این نمایشگاه بود كه در گالری طراحان آزاد ارائه شد؛ آثار ۱۳ هنرمند از سه نسل مختلف در این نمایش گروهی موضوعی به تماشا بود كه به خاطر قرارگرفتن آنها زیر یك تیتر واحد، رویكرد پژوهشی نیز به خود گرفت. موضوع در عین حال، بررسی تاثیر هنر آمریكایی بر هنرمندان ایران هم بود؛ پس از جنگ جهانی دوم، پایتخت هنر از پاریس و برلین به نیویورك منتقل شد و به خاطر شرایط مناسب مالی آمریكا در آن روزگاران، بخش بزرگی از هنرمندان صاحب نام اروپایی به آمریكا مهاجرت كردند و همه ایسمهای هنری از نیویورك به سراسر دنیا مخابره میشد. بالطبع ایران نیز از این پدیده نوظهور دور نماند و بخشی از هنرمندان ایران از این جنبشهای مولود آمریكا متاثر شدند؛ هنرمندان توانمندتر، معنا و تجربه درونی و بومی خود را به ایسمهای تازه افزودند و به اصطلاح آن را ایرانیزه كردند اما بسیاری هم در فرمگرایی آن ماندند، اما به خصوص در دو دهه اخیر با اوجگیری نسل نوین هنرمندان ایرانی و نیز گسترش باورنكردنی هنرهای جدید سبب شد گفتمان نقد و بازخوانی ایسمهای هنر آمریكایی شكل بگیرد. تكین آغداشلو كه كیوریتور این نمایشگاه بوده، در «گسست محسوس» با كنار هم قرار دادن نامهایی آشنا از هنرهای تجسمی كه هر یك زبان شخصی خاص خودش را دارد و طی سالها زاویه نگاهی صاحب امضا یافتهاند، تلاش كرده ه یكطرفه به قاضی نرود و تا جایی كه مقدور است به زوایایی از این تاثیر تاریخی در پنج دهه اخیر نزدیك شود. در این نمایشگاه گشتی زدهایم.
نقد؛ خلاف جریان آمریكایی
گونههای مختلف نقاشی، مجسمه، عكس از رضا آرامش، سینا چوپانی، قاسم حاجیزاده، خسرو حسنزاده، هدی زرباف، كوروش شیشهگران، طلا مدنی، امیر كمند، هومن مرتضوی، فرهاد مشیری، شیرین علیآبادی، محمدرضا میرزایی، نیكزاد نجومی و منوچهر یكتایی روایتهایی تصویری از تاریخ یك كنش هنرمندانهاند؛ كنشی كه اگر تا دیروز مدهوش فرم و تكنیك بود در دو دهه اخیر جسورانه پایش را به نقد و تولید محتوایی خلاف جریان آب نیز گذاشته است. این دست آثار انتقادی به فرهنگ آمریكایی در این نمایشگاه در اكثریت بود كه همگی به جوانان یا نسل میانی هنرمندان معاصر تعلق داشت. شاید مهمترین نام این نمایشگاه، منوچهر یكتایی، نقاش و شاعر صاحبنام است كه سال گذشته در ۹۷ سالگی درگذشت؛ او از پیشگامان نقاشی مدرن ایران است. یكتایی سالها در نیویورك زندگی كرد و برخی تئوریسینهای آمریكایی جایگاه او را در كنار هنرمندانی چون جكسون پالك و ویلم دكونینگ قرار میدهند و درباره آثار او نوشتهاند: «منوچهر یكتایی نقاش خوشبختیها و حالات خوش و ظریف جهان ماست و در حالی كه با شیوهای نو كار میكند رمانتیسم و شادیهای زندگی را فراموش نكرده است، مثل این است كه اصلا به درد و رنج كاری ندارد و از این تأثری كه بسیاری از افراد انسانی را میسوزاند و رنج میدهد باخبر نیست و در جهانی غیرعادی سیر میكند».
اثری كه تكین آغداشلو در گالری طراحان آزاد به نمایش گذاشته است هم چنین تمی دارد: یك نقاشی شادانه تغزلی از گلها كه با كمترین خطوط با تكنیك پاستل روی كاغذ، شما را به یك گلستان با فرمی كاملا كمینهگرا دعوت میكند.
كوروش شیشهگران دیگر نام پرآوازه این نمایشگاه با سه اثر حاضر بود؛ دو اثر از مجموعه معروف خطخطیهایش و یك كار معاصر متعلق به اواسط دهه ۵۰ خورشیدی كه كمتر از او دیده شده بود؛ شیشهگران متاثر از اكسپرسیونیسم انتزاعی، تصاویری مبهم از یك پرتره یا شیء از میان انبوه خطوط خلق میكند. اما آنچه بیش از تصویر شكلی یا انتزاعی بر گستره تابلو سیطره دارد، حركت سیال خطوطی است نرم و منحنی، سرشار از انرژی و پویایی كه اكنون به یك برند معروف در هنر معاصر ایران تبدیل شدهاند؛ ضلع سوم پیشكسوتان این نمایشگاه بیگمان قاسم حاجیزاده است، او با وجود این كه سالهاست در فرانسه زندگی میكند، به صراحت اعلام كرد در هنرش از نیویورك تاثیر گرفته است. او در بسیاری از نقاشیهایش از عكسهای خانوادگی قدیمی به صورت «یافتشده» استفاده میكند. عكسهایی كه جنبه بصری آنها و نه افرادی كه در آن به تصویر درآمدهاند برای نقاش مهم است.
نقد چندرسانهای فرهنگ آمریكا
اما نسلهای بعدی حاضر در این نمایشگاه با استفاده از مدیومهای هنرهای جدید كه آزادی عمل شگفتآوری در اختیارشان قرار داده آثاری خلق كردهاند كه زیباییشناسی و فراتر از آن فرهنگ آمریكایی را به چالش كشیدهاند.
غیر از امیر كمند كه در ابتدای این گزارش، اثر او درباره ترامپ، رئیس جمهوری كنونی را توصیف كردیم، چند اثر به طور مستقیم به تضادها و مشكلات آمریكا پرداختهاند؛ از جمله اثری از رضا آرامش؛ او كه متولد اهواز، ۵۰ ساله و به عنوان هنرمند چندرسانهای نامی تثبیت شده است، همواره بر بستری از تاریخ هنر، مفاهیمی مانند قدرت، رسانهها و مسائل اجتماعی را كالبد شكافی میكند، در مجموعه «اكشنها» كه برای این نمایشگاه انتخاب شده، آرامش به یك رخداد در زمان اشغال عراق توسط آمریكا در سال ٢٠٠٣ میپردازد؛ در آن واقعه كه موجب رسوایی آمریكاییان شد و خشم مردم سراسر جهان را برانگیخت، سربازان آمریكایی به زور تفنگ، اسیران عراقی را لخت كردند و در خیابانهای بغداد چرخاندند. آرامش با الهام از آن جنایت انسانی در این مجموعه اكشنها، مفهوم جنگ و تاثیر روانی مستندسازی وقایع پراهمیت را بازتاب میدهد كه لبه تیز نقد آن به فرهنگ استعماری است.
سرگشتگی در آمریكا
همچنین از هومن مرتضوی، اثری از مجموعه «پروژه جابجایی» در این نمایشگاه ارائه شده است؛ در این سری مرتضوی تجربه مهاجرت خود به آمریكا در دهه ٩٠ میلادی و حس سرگشتگی و عدم تعلق به جامعه را بازتاب میدهد؛ مهاجری تنها، رودرروی جامعهای كه برای یكپارچهشدن با فرهنگ و سبك زندگی كشور جدید خود به مرور به نسخه كپی ناقص، پوچ و مضحكی از شهروندان آن كشور تبدیل میشود كه فقط قادر به كسب ظواهر و نه باطن این فرهنگ جدید است.
نقد خوی تجاریسازی و تقبیح مصرفگرایی آمریكا
كار مشترك فرهاد مشیری و شیرین علیآبادی در تقبیح مصرفگرایی و خوی تجاریسازی فرهنگ آمریكایی نیز در این مجموعه جالب توجه است. این زوج هنرمند ـ كه البته شیرین علیآبادی دو سال پیش درگذشته است ـ سال ۲۰۰۵ این كار را خلق كردند و یكی از اصول بنیادی اقتصادی آمریكا یعنی سبك زندگی فرهنگ مصرفگرایی و سرمایهداری را به نقد كشیدهاند؛ در این عكس برچسب چند محصول بهداشتی آشنای ایرانی جایگزین شدهاند تا عبارت «ما همه آمریكایی هستیم» روی آنها خوانده و در واقع به سخره گرفته شود. البته هنرمندان به شكل غیرمستقیم از تسری فرهنگ آمریكایی و تسخیری كه میتواند به نفوذ فرهنگ آمریكا در حتی اشیا و كالاهای روزمره زندگی یك ایرانی نیز تعبیر شود هم هشدار دادهاند.
طلا مدنی، دیگر هنرمند متولد دهه ۶۰- كه از سنین كودكی به آمریكا مهاجرت كرده و همواره در آثارش به سوژههایی مثل قدرت سیاسی میپردازد و آنها را نقد میكند- خشونت و طنز معمولا در آثار او حس اشمئزاز و امیال سركوب شده را در هم میآمیزند، راوی او معمولا فیگورهای كارتونی هستند كه آمریكا داعیهدار تسلط جهانی بر آنهاست.
سینا چوپانی هنرمند متولد ۱۳۶۹ ساری با چاپ اسكرین و در صحنههایی سرخفام كه ممكن است حسی از خشونت به مخاطب انتقال دهد دو اثر از عكسهای گروه راك متالیكا و ستاره بدنسازی آمریكایی، فرنك زین، در این مجموعه ارائه كرده است.
محمدرضا میرزایی متولد ۱۳۶۷ تهران در مجموعه عكس «كارت پستالها» كه در آمریكا، كشور محل سكونت او، گرفته شدهاند آثاری اكسپرسیونیسم انتزاعی را خلق كرده كه تداعیكننده نقاشیهای سبك «پهنه رنگ» مارك روتكو، هنرمند آمریكایی را یادآوری میكند؛ خود او در استیتمنت این مجموعه نوشتهای از غلامحسین ساعدی درباره تجربه تنهایی در پناهندگی و مهاجرت را نقل میكند كه با این آثار همخوانی دارد.
خسرو حسنزاده متولد ۱۳۴۲ تهران كه نامی تثبیتشده در نقاشی ایران است با دو كار در این رویداد حضور داشت كه به لحاظ تم درونی با دیگر كارها تفاوت دارد؛ موضوع آثار خسرو حسنزاده اغلب مسائلی است كه در جامعه ایرانی با زندگی روزمره و حساسیتهای عموم مردم گره خورده است، جنگ، خانواده، زنان، قهرمانان، ستارهها و چهرههای محبوب، ورزشها و سنتهای مردمی. حسنزاده آثار خود را «هنر مردم» مینامد و میتوان تاثیر جنبش پاپ آرت را در آنها مشاهده كرد. این دو اثر از مجموعه «وارهول نجاتم داد» به ستایش یك هنرمند جریانساز جهانی آمریكایی میپردازد كه پاپ آرت را در ساحتهایی نوین مطرح و تثبیت كرد.
اما تكین آغداشلو كه خود هنرمند و طراح متولد تهران، فارغالتحصیل كارشناسی هنرهای تجسمی از دانشگاه رایرسون تورنتو و برنده جایزه اینتر اكسس و سیمپاتیكو در رشته هنرهای نیو مدیا است و این سومین نمایشگاهی است كه كیوریتوری میكند، درباره چرایی خلق چنین نمایشگاهی میگوید: «گذشته از روابط حساس و چالشبرانگیز ایران و آمریكا در یك قرن گذشته، انتخابات ریاست جمهوری امسال آمریكا برای ایرانیها هم مهم شد. برای من هم جالب بود نگاهی به روابط این دو كشور از دریچه هنر داشته باشیم. همزمانی سالگرد اشغال سفارت آمریكا و انتخابات این كشور برای من بسیار نمادین و جالب بود. حتی ابتدا امكان برگزاری این نمایشگاه در مكانی نزدیك سفارت سابق آمریكا در تهران را بررسی كردم. اتفاقا یكی از گالریهای مهم تهران پشت این سفارت واقع شده اما در نهایت گالری طراحان آزاد این امكان را فراهم كردند.
او در پاسخ به این پرسش كه آیا از منوچهر یكتایی تا هنرمند جوانی مانند هدا زرباف، نگاه به هنر آمریكایی نزد هنرمندان ایرانی تغییر معناداری كرده است، میگوید: «حتما این تغییرات محسوس است اما بخش عمدهای از این تغییرات برمیگردد به تغییرات در خود هنر تجسمی طی نسلها. طبیعتا حضور مدیومهای جدید و همچنین تحولات اجتماعی گسترده طی دهههای گذشته روی هنر كه در ذاتاش باید سیال و تحولپذیر باشد تاثیرات زیادی میگذارد».
پلنگ صورتی؛ نقد صنعت سرگرمیسازی آمریكا
اثر دیگری كه در این نمایشگاه توجهات بسیار به خود جلب كرد و در قسمت كانونی گالری طراحان آزاد، مخاطبان گرداگردش گشتند، كار هدا زرباف بود؛ هدا زرباف، هنرمند تهرانی متولد ۱۳۶۱ كه با دو پلنگ صورتی در باكس شیشهای قرار گرفته صنعت سرگرمی سازی آمریكا و پوچی آن را به نقد كشیده است.
آثار هدا زرباف را میتوان در هنر مفهومی دستهبندی كرد. امیال، تعلق، نوستالژی، تنهایی و مالیخولیا بخشی از تمهای موجود در سلسله كارهای زرباف هستند. در نمایشگاه گسست محسوس، دو فیگور حجمی به شكل شخصیت انیمیشن معروف آمریكایی «پلنگ صورتی» در حال نگاهكردن به هم هستند. یكی از آنها امعاء و احشاء خود را به دیگری نشان میدهد و پلنگ صورتی بزرگتر در حال خارجكردن محتویاتی سبزرنگ از دهانش است كه مخاطب را پس میزند و احتمالا حالت تهوع را در او بیدار میكند.
منبع: روزنامه جام جم