پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۲۲
کد خبر: ۱۱۱۹۵۰
|
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۵
یکی از آهنگسازان شناخته شده کشورمان به تازگی با همراهی گروه هنری «اتاق» پروژه مشترکی را با یکی از هنرمندان هنرهای تجسمی کشور ژاپن را در قالب نمایشگاهی چند منظوره پیش روی مخاطبان قرار داد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، این روزها نمایشگاهی در ژاپن در حالِ برگزاری است که در آن «تسویوشیاوزاوا» -هنرمند تجمسی اهل ژاپن- با همکاری بامداد افشار آهنگساز ایرانی و گروه «اتاق»، داستان شوجیترایاما، شاعر، نمایشنامه‌نویس و سینماگر برجسته ژاپنی را روایت می‌کند.

«اوزاوا» را می‌توان در حالِ حاضر یکی از مهم‌ترین هنرمندانِ کشور ژاپن دانست که نمایشگاه‌های متعددی در سراسرِ جهان برگزار کرده است؛ او در آخرین مجموعه‌اش با عنوان «بازگشتِ …» که هم‌اکنون در حالِ برگزاری است؛ داستان چند شخصیت شناخته‌شده تاریخی را در بستری متفاوت با واقعیت و با ترکیبی از نقاشی، ویدئو و موسیقی روایت می‌کند.

روایت جالب آقای آهنگساز از حضور در یک پروژه بین‌المللی

بامداد افشار آهنگساز و نوازنده شناخته شده موسیقی کشورمان درباره این رویداد توضیح داد: این یک پروژه سفارشی است که از طریقِ آقای اوزاوا به گروه اتاق سفارش داده شد. این هنرمند نمایشگاهی درباره شوجی ترایاما برگزار کرده‌که یکی از مطرح‌ترین هنرمندانِ ژاپن است. او هم در تئاتر فعالیت داشته، هم در سینما و هم در هنرهای تجسمی و نکته جالب آنکه سال‌ها قبل در ایران نیز حضور پیدا کرده است. اوزاوا، برای نمایشگاهِ خود یک کار ویدیویی موزیکال می‌خواست و وقتی این کار به من پیشنهاد شد، چون خودم سال‌های بسیار موسیقی تئاتر کار کرده بودم، حضور در آن برایم جذاب بود.

وی ادامه داد: طبق برنامه‌ریزی که از قبل انجام گرفته بود ما اشعار آقای اوزوا را به صورت آواز ایرانی اجرا کردیم و موسیقی‌مان نیز موسیقی اکسپریمنتال بود که یک ساز ژاپنی را نیز به کار اضافه کردیم تا حکایتی از تولد تا مرگِ این هنرمند باشد. خوشبختانه خود آقای اوزاوا از نتیجه کار رضایت داشتند. به هر حال این سومین همکاری بین‌المللی گروه «اتاق» بوده است و موسیقی آن شبیه به سبک و سیاقِ این گروه؛ اما باید بگویم که برای ما تجربه دشواری بود.

این هنرمند با اشاره به اینکه ویروس کرونا بخشی از برنامه‌های این پروژه را متوقف کرده است، گفت: آقای اوزاوا تصمیم داشت خودش به ایران بیاید و تصاویرِ مربوطه را برای ویدیوها فیلم‌برداری کنند و ما هم در نمایشگاه به عنوان مدعو حضور داشته باشیم؛ اما متاسفانه ویروسِ کرونا باعث شد که وی نتوان به ایران بیاید. در این چارچوب ما تلاش کردیم بخشی از تصاویری را که این هنرمند مدنظر داشت را فیلم‌برداری کرده و برایش ارسال کنیم. در انجام این پروژه نشر موسیقی «واک» به ما کمکِ بسیاری کرد که جا دارد از آنها تشکر کنم. تقریباً تمام کارهای مربوط به قرارداد و برنامه‌ریزی و اجرای فیلمبرداری را این نشر انجام داد. ما مدت‌ها دنبال یک تهیه‌کننده و ناشر بودیم که بتوانیم راحت کار کنیم و دغدغه‌ای نداشته باشیم، که خوش‌بختانه این اتفاق هم‌اکنون رخ داده است.

تجربه شیرین یک بازیگر تئاتر از اجرای موسیقی ایرانی روی یک هایکو!

اصغر پیران بازیگر تئاتر که در این پروژه به عنوان خواننده حضور دارد، درباره همکاری با بامداد افشار اظهار کرد: همکاری من با بامداد افشار در تئاتر شکل گرفت که در برخی اجراها به عنوانِ آهنگ‌ساز فعالیت داشت و من بخش‌های آوازی را انجام می‌دادم. بعد از چند کار فکر کردیم، می‌توانیم فعالیت‌های‌مان را بیرون از تئاتر نیز ادامه داده و قطعاتی را به صورت آلبوم منتشر کنیم. به مرور نوازندگان دیگر اضافه شدند و گروه اتاق شکل گرفت.

این خواننده هم‌چنین درباره پروژه «ترایاما» می‌گوید: آقای اوزاوا می‌خواست از موسیقی گروه‌های ایرانی استفاده کن و در همین راستا در فضای مجازی، آثار گروه‌های متعدد را بررسی می‌کرد. در عین حال چند باری هم نیز به ایران سفر و در نهایت گروه اتاق را انتخاب کرد. بر همین اساس قرار شد ما در این پروژه حضور داشته باشیم. ابتدا وی به ما یک شعر هایکو داد که دارای هشت قسمت بود و چهار قسمت دو به دوی آن از نظر مضمون و حال و هوا و قصه به یکدیگر مربوط بودند. بامداد افشار این شعر را به من داد تا روی آن بر اساسِ گوشه‌ها و دستگاه‌های موسیقی ایران کار کنم. اتودهایی آماده و قرار شد که هر دو قسمت از این دو شعر را ما در یک دستگاه و گوشه موسیقی ایرانی کار کنیم و برایش ملودی بسازیم. بعد از آن نیز نوازنده‌ای از ژاپن به ما اضافه شد. البته من در ساخت ملودی‌های این قطعه از دو ملودی «موسم گل» استاد موسی معروفی و یک قطعه‌ی فولکاور مربوط به استهبان نیز استفاده کردم.

پیران در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: آقای اوزاوا می‌خواست یک روایت (نریشن) شعرگونه روی یک فیلم کوتاه هشت اپیزودی بگذارد. در این اثر اپیزودها دو به دو با هم نظیر هستند؛ اپیزود ۱ با ۸، ۲ با ۷، ۳ با ۶ و ۴ با ۵. گویا چون چرخه‌ای به نقطه‌ی آغاز بازمی‌گردیم ولی در مسیری مارپیچ و نه دایره‌وار. طوری که نقطه آغاز پایانی در بعدی بالاتر از نقطه آغازِ آغازین است. البته من پیش از این کار تجربه ترجمه برای آثار اتاق را داشتم که «مرده‌ها خودخواهند»، «روتنبرگ»، «خلا و ذره غبار» (منتشر نشده) از آن دسته‌اند. ترجمه‌هایی که همه از زبان‌های هندواروپایی بود و از نظر ساختار و نظام زبانی، شبکه تداعی و استعاره‌ها و سپهر ادراکی به فارسی تا زبان‌های شرق دور بسیار شبیه‌ترند.

وی افزود: متن این کار با سنت شعر فارسی و همچنین شعر معاصر فارسی فاصله و تفاوت جدی داشت. پر از اشاره به تاریخ معاصر ژاپن و زندگی ترایاما و دو نقل قول عینی از او داشت و در ضمن روایتی بر یک فیلم بود که موجب می‌شد وابستگی حیاتی با تصاویر پیدا کند و هر سه این عوامل این خطر را هرچه بیشتر می‌کرد که حاصل ترجمه بی‌معنا و بی‌خاصیت شود. پس لازم بود فرمی برای اثر انتخاب شود که ظرف مناسبی برای محتوای غریب و نامانوس آن باشد. ضمناً آقای اوزاوا -که بی‌اندازه مودب، افتاده و عمیق بود، تاکید داشت که کار ایرانی باشد و ما چه در شعر و چه در موسیقی تشبه و تشبثی به ژاپن جستجو نکنیم.

خواندن قصه پیچیده از احساس مسئولیت شاعر

بهمن بختیاری ترانه سرا که در آلبوم «شهر – بازی» بامداد افشار با گروه «اتاق» همکاری داشته است نیز به خبرنگار مهر درباره حضورش در پروژه «بازگشت» توضیح داد: من برای این کار سه اتود زدم. اتود اول بی‌اعتنا به متن ژاپنی، پیرامون ایده‌ای بود از تریاما با عنوان «طغیان کودک-هیولاها» بود. ترایاما اثری دارد که در آن کودکان و نوجوانان به طرز هراسناک و دیوانه‌واری کنترل شهر را به دست می‌گیرند. همچنین در متن (اپیزود ۱) و فیلمنامه مصور (استوری‌برد) (اپیزود ۴) قطار داشتیم. در همین چارچوب من این دو ایده و تصویر را به هم آمیختم و یک کار هشت اپیزودی گفتم که با «هوهو چی‌چی؟ کو کو کی‌کی؟» آغاز می‌شد و هر اپیزود نقیضه (پارودی) ای بر متلی فولک از اشعار بازی بچه‌های ایرانی مانند گردو شکستم، گرگم و گله می‌برم، جینگیلی آلیسا، نون بیار کباب ببر بود.

وی درباره اتود دوم سوم این پروژه نیز گفت: اتود دوم کاری با بندهای نامساوی در قالب شعر نو بود که تعهد بسیار بالایی به متن اصلی داشت. (منظور ترجمه انگلیسی متن اصلی است.) اتود سوم در وزن عروضی و با مصرع‌های مساوی نوشته شد. در سنت شعری ما بندها همیشه زوج‌اند. حتی در فرم‌هایی چون مخمس که مصرع‌ها فردند، باز دو به دو با هم نظیرند و مصرع آخر تک‌افتاده و جداست. (البته غیر از سه‌خشتی که فرمی باستانی و غیر عروضی است.) در سنت شعری ژاپن وزن، هجایی (غیر عروضی) و تعداد بندها فرد است. مثلاً در هایکو بند اول و سوم ۵ هجا و بند دوم ۷ هجایی است. این ایده فرمی سه‌تایی را که بند اول و سوم با هم باشند و بند دوم ساز خودش را بزند، از سنت شعری ژاپن و وزن عروضی و قافیه را از سنت شعری فارسی برداشتم. البته به دلیل علاقه شخصی من به قافیه و اینکه قافیه به موسیقی هم یاری می‌کند، بند دوم هم از وسط به دو نیم شده و قافیه درونی دارد.

بختیاری در بخش پایانی صحبت‌های خود تصریح کرد: اوزاوا با دقت و وسواس هر سه کار را شنید و پس از شنیدن توضیحات من که توسط مترجم او به وی انتقال داده می‌شد، در نهایت اتود سوم را پسندید. جالب اینکه از ابتدا هم دل خود من با همین کار بود ولی احساس وظیفه می‌کردم که حتماً چند گزینه در اختیار آرتیست اصلی کار بگذارم.

نظر شما