پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۱:۱۳
کد خبر: ۱۱۱۹۸۷
|
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۶
شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حرکت، تکاپو و بیداری است. شاعران شیعی انتظار را نه در نشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا می‌کنند. شعر انتظار، شعر مُردگی و بازدارندگی نیست، شعر زندگی و زایندگی است.
شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حرکت، تکاپو و بیداری استبه گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی فرهنگ وهنر، رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان همزمان با ولادت با سعادت امام حسن عسکری(ع) درباره شعر مهدوی یادداشتی را در اختیار خبرگزاری فارس قرارداد که در ادامه می‌خوانید:

«کسانى که مغرض و یا نادان بودند، این طور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنى این که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحى دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نماید! انقلاب، این منطق و معناى غلط و برداشت باطل را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد.» (مقام معظم رهبری، در سالروز میلاد امام عصر(عج)، ۱۱ اسفند ۱۳۶۹)

این گزاره که «هیچ کاری در این دنیا اصلاح نمی‌شود، مگر با ظهور امام»، از دیگر باورهای غلطی است که متاسفانه ما نیز به عنوان شاعر آیینی گاهی با سرودن اشعاری از جنس شعر زیر به این باور غلط مُهر تایید می‌زنیم:

هیچ کاری برنمی آید ز دست ما عزیز
بی تو حال و سال مان هر روز بدتر می‌شود

این که اصلاح امور جهان متوقف به ظهور حضرت حجت(عج) است و ما برای سامان بخشیدن به ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و...هیچ رسالت و مسئولیتی نداریم، اندیشه‌ای غلط و صددرصد انحرافی است. در جهان بینی اسلامی، منتظر مصلح، خود باید صالح باشد و در مسیر اصلاح امور جامعه تلاش کند. چنان که درآیه (11) سوره «رعد» می خوانیم: « إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ:خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد، مگر آن که آنان سرنوشت خود را تغییر دهند». با عنایت به مضمون این آیه، مشروط کردن اصلاح امور جهان به ظهور حضرت حجت و شانه خالی کردن از زیر بار هر گونه مسئولیت انسانی و اجتماعی، تفکری غیر اسلامی و انحرافی است. این که ما با حالتی منفعل دست روی دست بگذاریم و به امید ظهور حضرت بنشینیم تا همه کارها را سروسامان دهد، نشانه شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت انسان بودن و مسلمان بودن است. «انتظار» به معنای نشستن و آه کشیدن نیست. چنان که حضرت امام خمینی(ره) می فرماید:

«بعضی‌ها انتظار فرج را به این می‌دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (سلام‌الله علیه) را از خدا بخواهند، ... و یک دسته دیگر انتظار فرج را می‌گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می‌گذرد، بر ملت‌ها چه می‌گذرد، ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله درست می‌کنند، دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می‌گذرد نداشته باشیم... این منطق اشخاصی است که می‌خواهند از زیر بار در بروند، اسلام این ها را نمی‌‌پذیرد، اسلام این را به هیچ چیز نمی‌‌شمرد، این‌ها می‌‌خواهند از زیر بار در بروند، یک چیز درست می‌‌کنند دو تا روایت از این طرف و آن طرف می‌‌گردند پیدا می‌کنند... این خلاف قرآن است...»
( امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۳و ج ۳، ص ۳۴۰.)

انتظار و رسالت منتظر

معنای انتظار سازنده این نیست به اعتبار این که کاسه صبرمان لبریز شده، مدام با شعر برای امام زمان «خط و نشان» کشیده و با حالت آمرانه و طلبکارانه از امام زمان تقاضای ظهور کنیم. معنای انتظار این نیست که هر غروب جمعه از سر دلتنگی به زمین و زمان ناسزا بگوییم و حتی مقام کبریایی خدا را زیر سوال ببریم که چرا آقا ظهور نکرد! بزرگ ترین تکلیف ما به عنوان یک منتظر واقعی در زمان غیبت، صبوری و تلاش در مسیر اصلاح امور با «عمل صالح» و دعاست.

گاهی در شعرهایی که برای امام زمان می گوییم، آن حضرت را به عنوان یک «ابر انسان» - مافوق انسان – معرفی می کنیم و در مواردی نیز جایگاه ایشان را تا مقام کبریایی بالا می بریم. در حالی که بزرگان دین به تعبیر خداوند در قرآن انسان هایی همچون ما هستند، با این تفاوت که به آنان وحی می شود: «قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ: اى رسول! به مردم بگو: همانا من بشری مانند شما هستم که به من وحی می‌رسد/ آیه ۱۱۰ سوره کهف.»

به تعبیر استاد مطهری«ما شرقی ها مقام را به این می ‌دانیم که گفته شود فلان شخص اهل مکاشفه است، اهل کرامت و معجزه است، جن در تسخیر دارد، با فرشتگان تماس دارد»، در حالی که ارزش واقعی بزرگان دین نه به معجزات و کارهای خارق العاده و خارج از توان بشری، بلکه بیش تر به خاطر «انسان کامل» بودن و برخورداری از فضیلت های والای انسانی است:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

استاد مطهری می گوید:«امام انسان مافوق است، نه مافوق انسان و به همین دلیل می‌تواند سرمشق بشود، اگر مافوق انسان می‌بود، به هیچ وجه سرمشق نبود، لهذا به هر نسبت که ما شخصیت‌ها و حادثه‌ها را جنبه اعجازآمیز و مافوق انسانی بدهیم، از مکتب بودن و از رهبر بودن خارج کرده‌ایم./ حماسه حسینی، ج ۳، ص ۲۹۲.»

آری، با این که بزرگان دین «اسوه حسنه» هستند، ما بیش تر دوست داریم آنان را به عنوان «اسطوره» به مردم معرفی کنیم. به خاطر چنین ذهنیتی، تصویری که از موعود در شعر ارائه می دهیم، پیش و بیش از آن که مطابق با مستندات اصیل دینی باشد، تصویری انتزاعی و خیال پردازانه است. یعنی از امام زمان انسانی اسطوره ای می سازیم که با قدرتی ماورایی و اشاره یک انگشت زمین و آسمان را به هم می دوزد و در طرفه العینی همه مشکلات عالم و آدم را به طور معجزه آسا حل می کند. شعر زیر نمونه ای است که بر اساس چنین تصوری از موعود شکل گرفته است:

کلید هر چه مشکل در ید مشکل گشای توست
فقط با یک اشارت می گشایی قفل درها را

طبق آیات قرآنی و بر اساس مستندات روایی، چنین تصوری از امام زمان از پایه و اساس باطل است. چرا که اگر همه کارها در عصر ظهور با معجزه درست می شد، دیگر حضرت نیازی به یاران و مجاهدان نستوه با اراده های پولادین نداشت. علی رغم چنین تصوری، اصلاح جهان بعد از ظهور امام زمان نیازمند مجاهدت و فداکاری، و مقاومت و پایمردی انسان های مومن است. چنان که امام راحل(قدس سره الشریف) نیز با تاکید بر این نکته فرموده اند:«اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود، یک اشتباه است و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد و آن روزی که ان شاا... تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود، بلکه با کوشش ها و فداکاری ها، ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند./ صحیفه امام،ج۲۱،ص۴۴۷.»

شعر انتظار، شعر اعتراض

بی‌هیچ گونه اغراقی باید گفت که «شعر انتظار» شعر اعتراض است. شعری که همواره بر وضع موجود می‌شورد و به افق موعود اشاره می‌کند. شعر اعتراض شعری است که داعیه پیکار با ظلم و بی‌عدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار حاکمیت «الله» بر جهان و بنیانگذاری «جامعه توحیدی» است.

و اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسیم آینده موعود است. این که ما بدانیم اکنون در چه نقطه ای قرار داریم و مطلوب ما رسیدن به کدامین نقطه و فتح کدامین قله است؟ مسلما رسیدن به چنین بصیرتی، نیازمند نقد و آسیب شناسی دین و جامعه است.

شاعران رسالت مدار شیعی همواره در طول تاریخ این دغدغه خجسته را داشته‌اند و شاخک‌های حساس آنان نسبت به انحراف حاکمان و دولتمردان و خارج شدن آنان از دایره عدالت واکنش نشان داده است. وقتی می‌گوییم «عدالت» معنای عام وگسترده آن مورد نظر است، یعنی عدالت در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی، از این منظر فاصله گرفتن از ارزش های اخلاقی و فرو غلتیدن در باتلاق عفن «زهد ریایی» و ابتلابه بیماری ایمان کش «نفاق و تزویر» از نظر شاعران شیعی خطرناک‌‌ترین آفتی است که یک جامعه دینی را تهدید می‌کند. آفتی که حتی از بیماری‌هایی چون «وبا»، «طاعون» و «سرطان» نیز خطرناک‌تر و مرگ آفرین‌تر است.

جان کلام آن که شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حرکت، تکاپو و بیداری است. شاعران شیعی انتظار را نه در نشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا می‌کنند. شعر انتظار، شعر مُردگی و بازدارندگی نیست، شعر زندگی و زایندگی است:

همیشه منتظرت هستم
بی آن که در رکود نشستن باشم
همیشه منتظرت هستم
چونان که من
همیشه در راهم
همیشه در حرکت هستم
همیشه درمقابله
(طاهره صفارزاده، طنین بیداری، انتظار، تکا، ص۲۱۷)
نظر شما