نیاز در جامعه انسانی بستر و مفهومی گسترده و چند وجهی دارد. از یک سو ابعادی مادی، عینی و انضمامی مانند نیاز به غذا، مسکن، سلامت و بهداشت را در برمیگیرد و از سوی دیگر ناظر بر وجوهی نمادین، کیفی و معنایی است. مانند نیاز به آموزش، تربیت، معنویت، تعلق، هنر، مطالعه و فراغت. نیازهای فرهنگی و (هنری) در حوزه نیازهای نمادین و معنایی جای دارند. این نیازها در پرتو تحولات اقتصادی و اجتماعی دگرگون میشوند و از حالت ساده و محدود به پیچیده و متنوع تحول مییابند.
ایده شهر سالم را بسیاری از جامعه شناسان و سیاست ورزان برنامه ریزی توسعه شهری مطرح کرده اند. از منظر آن ها شهر سالم عبارت است از محیط فرهنگی، اجتماعی و کالبدی با امکاناتی که کلیه فعالیتهای زندگی را به سهولت و با کارآیی مطلوب امکانپذیر سازد. شهر باید به گونهای مناسب و مؤثر پاسخگوی نیازهای گسترده، فزآینده و متغیر شهروندانش باشد و به مثابه ارگانیزمی زنده هنگامی توانایی بازتولید، بازسازی و توسعه خود را دارد، که بتواند نیازهای رو به تغییر اما همیشگی زندگی را تأمین کند. شهر مطلوب علاوه بر این که توانایی برآوردن نیازهای پایهای ساکنانش را مانند غذا، پوشاک، خانه، امنیت، مراقبتهای اجتماعی و سلامت را دارد ؛ قادر است به نیازهای فرهنگی و هنری (نیازهایی معنایی) زندگی شهری نیز پاسخ دهد.
از این منظر لازم است شهر قابلیت تحقق عرصههایی برای تولید فرهنگی، رشد هنرورزی، فعالیت های خلاق، آموزش مهارت های زندگی ، اوقات فراغت پر بار و مناسبات مطلوب اخلاقی را برای شهروندان داشته باشد. عرصه هایی که بتوان در آنها زندگی کرد، مکانهایی که بتوان در آنها بود و گذران اوقات سالم داشت و فعالیت هایی که شهرنشینان در عرصههای تجربیات زیبایی، فرهنگی، هنری و ورزشی حضور و مشارکتی فعال داشته باشند و از غنای معنوی در زیست شهری برخوردار شوند.
از این رو است که نیازسنجی و شناسایی اولویت های نیازهای فرهنگی و (هنری) شهرنشینان می تواند نقش بنیادین در سیاست های برنامه ریزی شهری داشته باشد و از پیش شرط تحقق شهر سالم به شمار رود.
نیازسنجی از دو کلمه « نیاز» و «سنجی» تشکیل شده و به معنای فرآیند سنجش نیاز است. نیازسنجی زمانی انجام میشود که یک سازمان و یا واحد برنامهریزی خواسته باشد از وضعیت موجود در ارتباط با زمینه خاصی، شناختی اساسی کسب کند، تا با توجه به ضرورتها، اولویت ها و ظرفیتها بتواند سیاستها و برنامههای خود را بهسازی کرده و به اجرا درآورد. بنابراین نیازسنجی از پیش شرط ها و ابزارهای طراحی و تدوین سیاستها است و در تعیین سمت و سوی برنامهریزی نقش کلیدی بازی میکند. منظور از نیازسنجی عبارت است از کاربرد فنونی که بتوان به کمک آنها اطلاعات مناسب دربارهی نیازها گردآوری کرده و به الگوی نیازها و خواسته های فرد، گروه و جامعه دست یافت.
از یک منظر نیازسنجی فرآیندی نظام دار برای تعیین اهداف، شناسایی فاصله بین وضع موجود و هدفها و در نهایت تعیین اولویت ها است. نیازسنجی یک شکل از تحقیق کاربردی است و صرفاً روشی برای گردآوری دادهها و تحلیل آنها نیست، بلکه استفاده و بهره برداری از یافتهها برای برنامه ریزی توسعه را نیز شامل میشود.
توسعه پایدار شهری، توسعه ای همه جانبه در وجوه سخت افزاری (کالبدی و فیریکی و اقتصادی) و نرم افزاری (فرهنگی و هنری و اجتماعی) است. در توسعه پایدار شهری علاوه بر این که برنامه ریزی در حوزه های کالبدی و فیزیکی (رویکرد سخت افزاری) مد نظر است، ابعاد فرهنگی و هنری و اجتماعی (رویکرد نرم افزاری) نیز هدف برنامه ریزی قرار می گیرد. در این رویکرد، شهر باید هم جسم و هم جان باشد. شهر بدون فرهنگ و هنر بسان جسم بدون روح و عاری از سرشاری زندگی است. لذا تأمین نیازهای روحی، معنوی و فرهنگی و بهره مندی شهروندان از این نیازها از عناصر محوری حیات زندگی شهری محسوب می شود. بنابراین مدیریت شهری لازم است نیازهای روحی و نمادین شهروندان را شناسایی و طبقه بندی کرده و در جهت پاسخ به آن ها برنامه های خود را سازمان دهد. به ویژه آن که امروز، جامعه شهری با طیفی از معضلات روحی، آسیب های اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای پرخطر روبرو است. ضعف اخلاق شهری، کاهش تعهد و اعتماد اجتماعی، قطبی شدن ارزشها، ضعف هنجارهای جمعی عام، انواع الگوهای رفتاری هنجارشکن و مسائل زیست محیطی نمونه های بارزی از بحران شهرنشینی به شمار می آید.
از این رو شهری شدن و جامعه شهری امروزین بیش از پیش به آن نیاز دارد که به مثابه زیستگاهی فرهنگی- انسانی احیاء و نوسازی شود و بیتردید از پیش شرطهای تحقق آن توجه به نیازشناسی فرهنگی و (هنری) از شهروندان به عنوان اولین گام در سیاست های برنامه ریزی نرم افزاری توسعه شهری با رهیافت جلب رضایت و مشارکت شهروندان است. در پرتو مطالعات نیازسنجی از شهروندان میتوان به دادههایی دست یافت که به طور مداوم مبنایی برای بهبود و بهینهسازی برنامههای فرهنگی و (هنری) باشد و زمینه را جهت توسعه و ارتقای هر چه بهتر فرهنگ و هنر، دانش عمومی، اخلاق شهری و غنی سازی اوقات فراغت سالم شهروندان فراهم آورد. نهایت آن که گام گذاردن در شناسایی نیازهای فرهنگی و (هنری) متنوع و متکثر شهروندان، نقطه آغازین و پایهای جهت کاهش و زدودن از ریختافتادگی ارزشی و هنجاری در شهر خواهد بود.
بر مبنای شناسایی نیازهای فرهنگی و (هنری) شهرنشینان در مکانها، پهنهها و مناطق شهری است که طراحی و تدوین سیاستها و برنامههای فرهنگی در فضای شهری امکانپذیر می شود. سیاستهای فرهنگی و (هنری) در واقع یک اقدام برنامهریزی شده و هدفمند در مکانها و حوزههای شهری است که بر پایهکشف و اولویتهای نیازهای معنایی و ذوقی شهرنشینان استوار است. سیاست برنامهریزی شهری برای آن که بتواند کیفیت زندگی را در جوامع شهرنشین غنا ببخشد و ارتقاء دهد؛ چارهای ندارد تا موضوعات، مولفهها، محتواها و فعالیت های فرهنگی و ( هنری) را در قالب نیازهای شهرنشینان مدنظر قرار داده و به کار گیرد. از این منظر است که پژوهشهایی از نوع نیازسنجی فرهنگی و (هنری) در طراحی و تدوین برنامههای توسعه شهری با رویکرد نرم افزاری اهمیت مییابد.
انجام نیازسنجی فرهنگی و (هنری) از شهروندان ساکن شهر در مناطق و محلات آن بنابه دلایل زیر ضرورت دارد:
ـ نیاز برنامهریزان فرهنگی برای هدایت برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و (هنری)؛
ـ نیاز به بهبود اطلاعات و دادههای فرهنگی و (هنری)؛
ـ فراهم سازی اطلاعات برای برنامهریزی فرهنگی و (هنری)؛
ـ نیاز به افزایش کارایی و اثربخشی اقدامات فرهنگی و (هنری)؛
ـ نیاز به بهینه سازی تولید و عرضه کالاها و خدمات فرهنگی و (هنری)؛
ـ گامی اساسی در افزایش مخاطبان برنامههای فرهنگی و (هنری)؛
ـ نیاز به بهسازی عملکرد فعالیتهای فرهنگی و (هنری)؛
ـ رعایت صرفهجویی بیشتر یا کنترل هزینهها
رشد و توسعهکلان شهرها و از جمله کلان شهر تهران که در 70 سال اخیر با ابعادی شتابان و گسترده به وقوع پیوسته نیازمند توسعه بیش از پیش در وجوه فرهنگی و نرمافزاری است، به طوری که همگام با آن شناخت وسیع و عمیق از نیازهای عرضه خدمات و کالاهای فرهنگی و ( هنری) در ابعاد زیر اهمیت پیدا میکند:
ـ نیازسنجی کالبدها و فضاهای عرضه فرهنگی (فرهنگسراها، خانههای فرهنگ و اتاقهای فرهنگی و ...)؛
ـ نیازسنجی محتواهای فرهنگی (کالاها، خدمات و برنامههای فرهنگی و هنری)؛
ـ نیازسنجی ساز وکارهای عرضه محتواهای فرهنگی و هنری (نمایش، مشاوره، همایش، نشست و ...)؛
ـ نیازسنجی معیارهای سازوکارهای فرهنگی و هنری (سن، جنس، تحصیلات، اقشار اجتماعی و ...).
در سیاست برنامه ریزی توسعه شهری با رویکرد تأمین نیازهای فرهنگی و (هنری) شهروندان، اصول و خط مشی های ذیل ملاک قرار می گیرد:
- راهبرد نيازهاي اساسي ساکنان شهر مي بايست در رهيافت توسعه اي به عنوان يك اصل تعيين كننده مدنظر قرار گيرد. تأكيد بر لزوم مشاركت شهروندان، رفع نيازها و بر آوردن خواسته هاي آن ها ميبايست بر اهداف توسعه درون زاد استوار باشد.
- در اهداف توسعه ای از جمله توسعه فرهنگی نبايد به شخصيت فرهنگي شهروندان و هويت معنوی آنان لطمه وارد نماید و يا آن را مخدوش سازد. بدين معني كه در این توسعه بايد از مردم به همان صورتي كه هستند، از آنچه انجام ميدهند، از خواستهها، نيازها، افكار و اعتقاداتشان آغاز كرد.
- در توسعه مشاركتي و درون زا، جامعه هويت خود را حفظ كرده و از آن نيرو ميگيرد. به علاوه در اين توسعه، اهداف جامعه با ارزش ها و هويت بومی و همچنين با نيازها و منابعی كه در اختيار دارد؛ هماهنگ است.
- توسعه به يك معنا امري فرهنگي و ارزشي است. بايد به وسيله مردم آغاز شود و انجام آن نيز بر عهده آنان باشد، به بيان ديگر به لحاظ شکل و محتوا بومي باشد.
- هنجارهای اجتماعی و فرهنگی اهدافی هستند که سطوح مختلف رابطه بین نیازها و امکانات را کنترل میکنند و به آن جهت میدهند. هنجارهای (فرهنگی) برای تنظیم روابط افراد با یکدیگر و با اجتماع در طول زمان وضع شدهاند تا انسانها بتوانند نیازهای خود را بهتر برآورده سازند. بنابراین هنجارهای اجتماعی و فرهنگی هدف تأمین نیازها هستند و لذا در برنامه ریزی توسعه شهری اساس کار قرار می گیرند.
- شخصیت فرد از بدو تولد در یک بستر و زمینه فرهنگی شکل میگیرد. فرهنگ و شخصیت افراد در حقیقت همدیگر را باز تولید میکنند. اگر تغییرات فرهنگی جامعه متناسب با نیازهای اصیل فرهنگی افراد همسو شوند، ارزش های فرهنگی خود را به بهترین نحو باز تولید خواهند کرد و شخصیتهایی خواهد پروراند که به بهترین و مناسبترین شکل حافظ اهداف و آرمانهای جامعه باشند.
- هدف توسعه فرهنگی تحقق و تعالي ارزشهاي فرهنگي جامعه است و به گونهاي بايد طراحي و اجرا شود كه با وضعيت كلي توسعه اقتصادي- اجتماعي همسو و همبسته باشد. اگر رشد اقتصادي با سياستهاي فرهنگي متعادل نشود، منجر به آشفتگي ها و تعارضات گوناگون در شيوه زندگي مردم خواهد شد.
- توسعه فرهنگي به معناي گسستن از سنتها و میراث گذشته نيست؛ توسعه فرآیندی است كه در آن سنتها و آیین های گذشته از نو و بر اساس نيازها و شرايط تازه بازانديشي، بازسازي و حفظ و تقویت مي شوند و از اين طريق جامعه خود را بارور مي كند و توانايي هاي بالقوه انسان ها را شكوفا می سازد.
- توسعه فرهنگي را مي توان افزايش پاسخگويي به نيازهاي اساسي انسان در زمینههای كمالجويي، كرامت، عزت نفس، حيات شايسته و ارتباط عمیق با خويشتن با ديگر انسانها با جهان طبيعت و با آفریدگارِ هستی دانست. اين نوع توسعه فرهنگي بر پیوند، مشاركت و همدلی آدمی در همه عرصه های هستی مبتنی است. لذا در این توسعه، رهیافت تعالی آدمی هدف برنامه ریزی قرار می گیرد.
- توسعه فرهنگي از يك سو به معناي گسترش دسترسي آحاد جامعه به ابزارها و فعاليت هاي فرهنگي و از سوي ديگر به معناي درجه و ميزان آفرينندگي و نوزايي فرهنگي بر پايه مشاركت هاي اجتماعي افراد و مردمان است. مشاركت فرهنگي جزء ضروري توسعه ارزش های متعالی و شأن و مقام فردي است.
- مشاركت فرهنگي به معناي حضور و فعال شدن شهروندان در زمينه ها و فعاليت هاي فرهنگي است. در اين نگرش دو حيطهی مشاركت مد نظر است. يكي توليد كالاها و خدمات فرهنگي و ديگري مصرف كالاها و خدمات فرهنگي. به تعبير ديگر، مشاركت مردم در زندگي فرهنگي يعني فراهم آوردن فرصتهاي مشخص براي آحاد مردم به ويژه از طريق ايجاد شرايط اجتماعي- اقتصادي مناسب تا افراد جامعه بتوانند آزادانه به كسب اطلاعات، آموزش، دانش، مهارت و شناخت پرداخته و از ارزش ها و ميراث فرهنگي بهرهمند شوند. از اين منظر، به بُعد انصاف و عدالت فرهنگي تأكيد ميشود.
- مشاركت شهروندی در توسعه فرهنگي، شرط بنيادين تدوين و عملي ساختن توسعه درون زا محسوب ميشود. توسعهاي كه با نيازها و خواست هاي واقعي مردم و با مضمون خاص هر جامعه، شهر و هر حوزه و منطقهی شهری سازگار باشد. بنابراين، نگرش بومینگر به عنوان يك اصل اساسي در توسعه درون زاي فرهنگي مي بايست مدنظر قرار گيرد.
- به کارگیری نتایج مطالعات نیازسنجی فرهنگی و هنری، شکل و محتوای برنامه ریزی در این حوزه را انعطاف پذیر، سیال و بومی کرده و منجر به ارتقای کمی و کیفی مخاطبان برنامه ها می شود و تقویت مشارکت شهروندان و فرهیختگی آنان را به فراهم می آورد.
- بهره برداری از یافته های نیازسنجی فرهنگی و (هنری) از شهروندان می تواند در راستای سیاست های تشویق بازار و صنعت فرهنگ عمل کرده و در رونق اقتصادیِ شهر در عرصه فرهنگ و هنر به کار آید.