پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۳۷
کد خبر: ۱۱۳۹۱۵
|
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۵
یکی از بخش‌های رازآلود و همواره بیان نشده مبارزات پیش از انقلاب و البته دردآور و پررنج آن روزها خاطرات زندان‌ها و بازداشتگاه‌های پهلوی است. خاطراتی که گاهی تنه به خیال می‌زند و باورکردنی نیست که چنین اتفاق یا اتفاق‌هایی در جهان انسان‌ها افتاده باشد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر،  شدت شکنجه‌ها و اعمال آزاردهنده در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های پهلوی به قدری زیاد بوده که گاهی خواننده نمی‌تواند بین واقعیت و خیال مرزی قائل باشد و به‌درستی تشخیص دهد که مشغول خواندن تخیلات یک فرد است یا تجربیات او زبان باز کرده‌اند و این‌گونه بازگو شده‌اند ولی تعداد افرادی که در آن روزگار در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها اسیر بوده‌اند و شباهت خاطرات افراد مختلف، صحت این روایت‌ها را تایید می‌کند.

روایت‌هایی که کمتر کتاب تاریخ شفاهی فرد یا گروه‌های مبارز پیش از انقلاب را می‌توان سراغ گرفت که در آنها اثری از روایت زندان و سلول انفرادی و انواع و اقسام شکنجه‌ها نباشد. شکنجه‌هایی که خواندن‌شان هم تحمل بالایی می‌خواهد چه رسد به این‌که تجربه کنیم.

شخصیت‌های مختلفی در خاطرات‌شان از روزهای زندان و اسارت سخن گفته‌اند و به آزار و اذیت‌های دست‌های شکنجه‌گر پهلوی اشاره کرده و از آنها نام برده‌اند.شخصیت‌هایی که به خاطر تکرار بسیار زیاد نام‌هایشان تبدیل به کلیشه‌هایی ثابت برای شکنجه و شکنجه‌گر شده‌اند.

به گزارش روزنامه جام‌جم؛ با این حال بر این باوریم که باید بارها این اسامی و این خاطرات مرور شود تا ضمن اینکه فراموش نشوند، هر روز هم مخاطبان تازه‌تری را با زوایای این بخش از تاریخ معاصر نیز آشنا کنیم.

کتاب‌هایی که در آنها می‌توان اسامی بسیاری از افراد مشهور و گمنام را دید و در کنارشان در گوشه سلول تاریک کمیته مشترک ضدخرابکاری شاهد «خزان خودکامه» باشیم. کتبی که برخی به صورت روایت اول شخص و برخی نیز روایت سال‌های زندان و اسارت را در کنار هم دارد و در مجموعه پازلی بزرگ از شکنجه و مبارزه را در برابر دید خواننده ترسیم و تکمیل می‌کند. کتاب‌هایی که گاهی سیر مبارزه یک شخص را بازگو می‌کند که در بخشی از آن به روزهای اسارت اشاره دارد و نشان می‌دهد رفتارها و برخوردها به اتهام مخالفت با رژیم به چه شکل بوده و گاهی نیز مجموعه‌ای از خاطرات روزهای اسارت افراد مختلف را بازگو می‌کند.

زندان‌هایی که باید از آنها به‌عنوان موزه‌های مشاهیر مبارزه یاد کرد و فراموش نکرد در سال‌های نه خیلی دور افرادی بر سر آرمان خویش پافشاری کردند و از هیچ شکنجه و اذیت و آزاری نترسیدند تا دیو سیاه ظلم را از کشور بیرون کنند.

پازل زندان
این کتاب را باید به نوعی تجمیعی از خاطرات زندان افراد مختلف دانست. این اثر را می‌توان به ناگفته‌هایی از زندانیان سیاسی در روزگار پهلوی تعبیر کرد که با در کنار هم قرار گرفتن خاطرات مختلف تصویری از زندان‌های آن روزگار را برای خواننده ترسیم و تکمیل می‌کند. سیدسعید غیاثیان خاطرات را براساس زمان و موضوع حادثه تدوین کرده؛  اوخاطرات از قبل دستگیری و بعد از آن و سپس ورود به زندان و در ادامه آزادی و در مواردی فرار را به صورت خطی کنار هم قرار داده تا روایتی منسجم و یکپارچه با محوریت زندان برای مخاطب خود شکل دهد.

در این کتاب موضوعاتی که هر زندانی سیاسی در زندان و بازداشتگاه با آن روبه‌رو می‌شده و سر و کار داشته نیز گنجانده شده تا تصویر روایی کتاب تکمیل باشد. غیاثیان ۷۰ خاطره را در کنار هم چیده تا به تصویر نهایی خود از زندان در روزگار پهلوی دست پیدا کند. دستگیری، شکنجه، شرایط زندان، دادگاه، اعتصاب و شورش، مسائل داخل زندان، تفریحات زندان، ملاقات و مسائل خانوادگی و... در این اثر نمود دارد و خواننده می‌تواند از زوایای مختلف با زندان و شرایط آن در آن روزگار آشنا شود.


حبس فرمانده

جواد منصوری از چهره‌هایی است که چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن در جریان فعالیت‌ها بوده و در کتاب «سال‌های بی‌قرار» روایتی از مبارزات پیش از انقلاب و زندانی شدن توسط ساواک را بازگو کرده است. درواقع باید گفت این کتاب ضلع سومی برای دو کتاب دیگر «احمد احمد» و «خاطرات عزت شاهی» است تا در کنار هم مثلثی از روایت مبارزه را شکل دهند. درخشان‌ترین بخش این کتاب بخشی است که منصوری به شرح دستگیری و زندان ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری می‌پردازد.
در این اثر خواننده با روایتی دیگر از این زندان و اتفاقاتی که بازداشت‌شدگان از سرگذارنده‌اند روبه‌رو می‌شود. جواد منصوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران اولین فرمانده این نیروی رزمی شد و از این حیث خاطراتش در دوره‌های مختلف اهمیت دارد.


نوآوری در فرم
این کتاب را  باید در کنار کتاب خاطرات عزت شاهی به‌عنوان یکی از نمونه‌های موفق و البته پیشرو در مستندنگاری تاریخ انقلاب قرار داد. زبان این کتاب در زمان انتشارش توانست فصل تازه‌ای در ثبت و ضبط خاطرات باز کند و نگاهی تازه به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی بیندازد. در واقع این کتاب جدا از محتوا در زمینه فرم نیز یکی از آثار موفق بود که توانست مسیری را بعد از خود ایجاد کند تا بسیاری در آن وارد شوند
 و خاطره‌نگاری کنند. راوی کتاب (احمد احمد) یکی از اعضای گروه مخفی «حزب ملل اسلامی» بود که توسط ساواک بازداشت و در زندان‌های پهلوی اسیر می‌شود. خاطراتی که پنجره تازه‌ای به سوی تاریخ مبارزه و مقاومت باز می‌کند. احمد احمد در این کتاب به شکل‌گیری گروه‌ها و جریان‌های مختلف که پرچم مبارزه بلند کرده بودند نیز اشاره می‌کند و ناگفته‌هایی از آنها را برای خواننده خود نقل می‌کند تا در جریان باشد که این انقلاب چگونه و از کدام مسیرهای پردست‌انداز گذر کرده تا امروز از پس یک تجربه ۴۰ساله به آن نگاه کنیم. احمد به‌دلیل نوع مبارزاتش با گروه‌های مبارز بسیاری همکاری و فعالیت داشته و به همین دلیل چند بار دستگیر، شکنجه و زندانی شده که در آخرین برخورد با ماموران ساواک از ناحیه پا تیر می‌خورد و مصدوم و برای همیشه معلول می‌شود.


وقتی شکنجه‌گران اعتراف می‌کنند

آرش، دکتر حسینی، تهرانی و... اسامی مستعار شکنجه‌گرانی است که اغلب مبارزان در خاطرات‌شان از آنها نام برده‌اند. افرادی که وحشی‌گری اصلی‌ترین خصیصه آنها بوده و در مسیر اذیت و آزار بازداشتی‌ها از هیچ روشی برای شکنجه کوتاهی نمی‌کردند و تا سر حد مرگ شکنجه می‌کردند. کتاب «شکنجه‌گران می‌گویند...» اثری است مستند به اعترافات دو نفر از شکنجه‌گران ساواک که پس از انقلاب در دادگاه محکوم شدند.
بهمن نادری‌پور (تهرانی) و فریدون توانگری (آرش)، دو بازجو و شکنجه‌گر ساواک بودند که قساوت‌شان در خاطر کسانی که بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری را به‌یاد دارند، باقی مانده است. این کتاب که براساس مستندات و اعترافات این دو عضو ساواک تدوین شده حقایقی را بازگو می‌کند که این‌بار از زبان خود شکنجه‌گران ساواک بیان شده و حکم مهر تایید بر خاطرات مبارزان پیش از انقلاب را دارد.
این کتاب از زوایای مختلف درباره نقش ساواک و کمیته مشترک سخن می‌گوید و خواننده را با موضوعات گوناگون مرتبط با موضوع آشنا می‌کند؛ مانند این‌که پس از فشارهای بین‌المللی بر مساله حقوق بشر در ایران روش ساواک هم برای حذف مخالفان مخفی‌تر و سریع‌تر شد. در مجموع شاید این اثر برای کسانی که بسیاری از موضوعات را باور نمی‌کنند اثر قانع‌کننده‌ای باشد چرا که راوی آن شکنجه‌گر است!


روایتی پر از جزئیات
این اثر را می‌توان مشهورترین کتاب خاطرات روزهای زندان و مبارزه دانست. البته دادن لقب پرفروش و صفت عالی «ترین» به آن شاید کار دقیقی نباشد ولی انکارشدنی نیست اگر بگوییم این کتاب یکی از آثار مهم در تاریخ معاصر در زمینه تاریخ شفاهی مبارزات پهلوی است. کتابی که خاطرات چالش‌برانگیز آن توانست توجه بسیاری به خود جلب کند و همچنان یکی از آثار مهم در زمینه تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی  است.
کتاب «خاطرات عزت شاهی» را باید از نمونه‌های موفق تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی دانست. عزت ‌شاهی که بعد از انقلاب فامیلش را به «مطهری» تغییر داده، در این کتاب شرح مبارزات و بازداشت و شکنجه خود را با جزئیات فراوان بازگو کرده و کوشش کرده روایتی دست‌اول از شکنجه‌ها و شکنجه‌گران ساواک برای تاریخ به‌جا بگذارد.
عزت شاهی در بخشی که خاطرات بازداشتگاه خود را بیان می‌کند به قدری با جزئیات به ذکر خاطرات و مشاهداتش می‌پردازد که نفس هر خواننده‌ای را بند می‌آورد. خاطراتی که در نوع خود یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌های موجود از ساواک است. چهره‌های مختلف مبارزه در خاطرات او حضور دارند و روایت عزت شاهی مکملی بر آینده به‌وقوع پیوسته بسیاری از جریان‌های بعد از انقلاب محسوب می‌شود.


مبارزه زنانه
خانم دباغ یکی از زنانی است که او را با فعالیت‌هایش می‌شناسند.  او نشان داد جنسیت عامل بسته شدن مسیر نیست و می‌توان زن بود و پابه‌پای سایر مبارزان در میدان حضور داشت و خسته نشد. این تصویری است که از کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (مشهور به دباغ) به خواننده منتقل می‌شود او یکی از زنانی بود که طعم بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری را نیز چشیده بود و در خاطراتش نیز آن را به خواننده منتقل می‌کند. آنچه در این خاطرات متفاوت است همان جنس راوی است. هرچند بالاتر گفته شد
او ثابت کرد مبارزه، زن و مرد ندارد ولی وقتی پای شکنجه و آزار و اذیت در میان باشد هیچ عقلی نمی‌پذیرد که دست به تقسیم‌بندی جنسیتی نزند ولی امثال دباغ ثابت کردند در این ماجرا هم باید از چنین کاری اجتناب کرد زیرا آنها پابه‌پای مردان در بازداشتگاه و حتی در شرایط بدتری روزگاری گذراندند. کتاب شرحی است از روزهای مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سفر به مسکو همراه با تیم ابلاغ پیام امام خمینی(ره) به گورباچف. خواننده در این کتاب زوایای مختلف از حضور یک زن را در جامعه می‌تواند به تماشا بنشیند.


عملیات در زندان
چریک و مهندس، این دو عبارت‌هایی است که برای معرفی سیدمحمدکاظم ذوالانواری معروف به شهید ذوالانوار، از آنها استفاده می‌شود. او یکی از کادرهای مرکزی سازمان مجاهدین خلق پیش از تغییر مرام و ایدئولوژی است که سال ۵۴ در تپه‌های اوین به ضرب گلوله اعدام شد.
کتاب «نامی که ماند» روایتی است از زندگی این مبارز که سال‌ها به صورت مخفی زندگی می‌کرده و در سال‌های ابتدایی دهه ۵۰ توسط ساواک شناسایی و بازداشت شد و سپس در سال ۵۴ به قتل رسید.
زندگی پرفراز و فرود او در مسیر مبارزه در این کتاب به روایت اسناد به‌خوبی بازگو شده است. او طراح و مجری چند عملیات مسلحانه ازجمله انفجار در روز ورود نیکسون به ایران در سال ۵۱ است. ورودش به زندان پایان فعالیت‌هایش نبود، ترور سرگرد منصور زمانی، رئیس زندان سیاسی قصر، ترور علیقلی نیک‌طبع، شکنجه‌گر کمیته و تیمسار رضا زندی‌پور، رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری، اتفاقاتی بودند که با هماهنگی‌های او از داخل زندان اتفاق افتادند.
ذوالانوار همچنین در زندان قصر رهبری زندانیان سیاسی در بندهای ۳، ۴ و ۵ را نیز به‌عهده داشت و تمام اینها در کتاب بازتاب دارد و نشان می‌دهد او با هدف برهم‌زدن نظم زندان و شکنجه‌گاه ساواک وارد زندان شده که تمام این نکات مایه اعدام او در ارتفاعات اوین شد. این کتاب روایتی است از بازداشتگاه و زندان ساواک که  ذوالانوار در آن دست به هماهنگی و عملیات می‌زد.


مبارزه در شهرستان

راوی، علی تمسکی، تصویری خواندنی و قابل لمس از سرگذشت جوانان و نوجوانان ایرانی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی را روایت کرده است.
خاطرات علی تمسکی تصویری از مجالس مذهبی و محافل و شبکه‌های ارتباطی که در شکل دادن به افکار جوانان در آن دوران نقش مهم داشتند در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، علاوه بر این راوی کتاب شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی شهر زادگاه خود، همدان را به روشنی برای مخاطب تشریح می‌کند.
همچنین از دیگر نکات برجسته این اثر روایت نسبتا مشروح او در توصیف شرایط شکنجه و زندان‌های حکومت پهلوی، کیفیت زندگی و برنامه‌های روزمره زندانیان، تعامل زندانیان با یکدیگر و اولیای زندان و نیز اختلافات و مرزبندی بین زندانیان سیاسی است. اثری که می‌تواند برای علاقه‌مندان در این عرصه روایتی متفاوت و البته نسبتا تازه از روزهای مبارزه را در خود داشته باشد.
روایتی که نشان می‌دهد مبارزه و درگیری نه فقط در تهران بلکه در سراسر کشور جریان داشته و هرکس با هر مرامی پا در میدان مبارزه با استبداد پهلوی گذاشته بود.
نظر شما