پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۵۵
وقتی از مخاطره (ریسک) صحبت می کنیم، منظورمان یک موقعیت بالقوه است که احتمال وقوع خطر را دارد و ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و در صورت حادث شدن صدمه و آسیب وارد می کند. 

مخاطره یک خطر بالقوه است که ظرفیت آسیب رساندن و صدمه زدن را دارد، اما هنوز به واقعیت نامطلوب، آسیب و فاجعه تبدیل نشده است، ولی هنگامی اتفاق افتاد و یا در حال وقوع بود، به خطر تبدیل شده و خسارت و آسیب می زند. مخاطرات (ریسک ها) تا حدودی قابل شناسایی و کنترل هستند و سعی می شود از آن ها اجتناب شود.

 اما مخاطراتی هم هستند که از دسترس آگاهی ما پنهان می مانند و تا زمان آسیب زدنشان خود را آشکار نمی کنند و می توانند به فاجعه منتهی شوند.

 مخاطره زمانی که اتفاق افتاد و به خطر تبدیل شد، آسیب می زند و صدمه ایجاد می کند. خطرِ حادث شده، آسیب بالقوه نیست بلکه آسیبِ به وقوع پیوسته است. آسیب یا فاجعه، پیامد حادثه ناگوار است.

خطرات و آسیب های وارده می توانند مخاطرات و آسیب های پی در پی دیگری به دنبال داشته باشد و این چرخۀ خطر و آسیب زایی ادامه پیدا کند. به طوری که وضعیت مخاطره می تواند به  وضعیت خطرات و آسیب های متوالی منجر شود. 

به طور مثال کشور ما از حدود 20 سال پیش به این سو با افزایش نرخ تجرد مطلق و کاهش نرخ باروری روبرو بوده است که تا امروز به طور فزاینده تداوم پیدا کرده و به شکل کاهش بازتولید جمعیت در حال بروز است. این مسئله خود را در کاهش نرخ رشد جمعیت به رقم 0/6در صد در سال 1399 نشان می دهد که حکایت از مخاطرۀ جمعیتی دارد. 

حال در صورتی که جامعه از عواقب آن آگاه و هوشیار نگردد و در جهت افزایش فرزندآوری رفتارش را تغییر ندهد و سیاستگذاری جمعیتی نتواند تمهیدات لازم و مؤثری را در راستای موالید بیشتر در خانواده اتخاذ کند، آنگاه روند کاهش جمعیت تا  20 الی 25 سال آینده ادامه پیدا خواهد کرد. در نتیجه خطر رشد منفی جمعیت و «سقوط جمعیتی» به وقوع خواهد پیوست.

 نرخ رشد منفی جمعیت ضمن آن که باعث افت نیروی انسانی آماده به کار می شود، موجب افزایش جمعیت سالمند نیز خواهد شد. این خطر به نوبه خود منجر به افت ثروت و تولید ملی می شود که به نوبه خود ورشکستگی صندوق های بازنشستگی را به دنبال می آورد و معیشت بازنشستگان و مستمری بگیران را به خطر خواهد افکند. چون در صورتی که نرخ رشد جمعیت و موالید مثبت و معنادار باشد، می تواند نیروی کار لازم را برای جامعه فراهم کند، تا در آینده به میزان معناداری جوانان وارد بازار کار شوند و بتوانند برای خود و جامعه ثروت تولید کنند، به طوری که  بخشی از این ثروت در قالب بخشی از درآمدِ شاغلان به صورت پرداخت حق بیمه، در خدمت صندوق های بازنشستگی در آید و بتواند حقوق بازنشستگان را به میزان مکفی تأمین کند و نیازهای بهداشتی و درمانی آن ها برآورده سازد.

 به بیان دیگر اگر ریسکِ نرخ رشد منفی جمعیت ناشی از کاهش نرخ باروری و افزایش نرخ تجرد را جدی نگیریم، می تواند در آینده ای نه چندان دور تبدیل به خطرات و آسیب های بعدی مانند ورشکستگی صندوق های بازنشستگی شود که به نوبه خود فقر اقشار بازنشسته و سالمند را در پی خواهد داشت. در این صورت ما با زنجیرۀ متوالی و چرخه ای از مخاطرات و آسیب روبرو خواهیم شد که به آن جرم انباشتی مخاطرات جمعیتی و اجتماعی اطلاق می شود. 

 مثال دیگر مخاطرۀ  اجتماعی، مسئله طلاق است. داده های مرکز آمار ایران نشان می دهد که در کشور به ازای 3 ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر می شود و میزان طلاق از سال 1390 تا 1399 حدود 28 درصد افزایش یافته است. امروز در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ نرخ طلاق با شتاب بیشتری رو به افزایش گذارده و به نهاد ازدواج و خانواده آسیب وارد کرده است. شیوع این آسیب (خطرِ بالفعل) به مخاطرات و آسیب های اجتماعی دیگری ختم می شود. طلاق برای والدین افسردگی و بحران های روحی را به دنبال می آورد. مشکلات مالی را تشدید می کند. اضطراب ها و خشونت های بین فردی و اجتماعی را گسترش می دهد. فرزندان حاصل از طلاق را با اضطراب های روحی و روانی و اقتصادی روبرو می کند و آنان را در معرض انواع دیگر آسیب های اجتماعی مانند ترک تحصیل، رشد اعتیاد و بزهکاری فزاینده قرار می دهد. افرادی هم که مجرد باقی می مانند و دیگر ازدواج نمی کنند با خطرات و آسیب هایی مانند تنهایی و ده ها معضل دیگر اجتماعی مواجه می شوند. در واقع مخاطره طلاق و گسترش آن تبعات و آسیب های چندسویه و چند وجهی به دنبال دارد که  به  شکل چرخۀ مخاطره و آسیب متوالی نمایان می گردد. 

مخاطرات اجتماعی مانند رشد منفی جمعیت و افزایش نرخ افسارگسیخته طلاق، دو نمونه ای هستند که ما نسبت به تداوم و شتاب شان غفلت کردیم و به چاره جویی و بازنگری آینده دربارۀ آن نپرداختیم. پیامدهای آن ها را در نظر نگرفتیم. به طوری آثار و عواقب آن به شکل خطر بالفعل در حال ظهور است و می رود خود را در قالب دیگر آسیب ها و بحران های اجتماعی فراگیر به ظهور برساند و اگر بیش از این در برابر امواج  تخریب گر آن ها منفعل باشیم و تأخیر کنیم، با زنجیره ای از بحران های اجتماعی پی در پی مواجه خواهیم شد. در اینجا با پدیده تأخر ادراکی (فاصله شناختی) و تأخر اقدام هوشیارانه در سطوح کلان( سیاستگداری)، میانه ( سازمان های ذیربط) و  خُرد (خانواده و شهروندان)  در برابر احتمال سقوط جمعیتی و پیامدهای حاصل از رشد فزاینده طلاق مواجه ایم.

پدیدۀ تأخیر ادراکی (فاصلۀ شناختی) و تأخیر اقدام و کنش هوشیارانه (تأخر کُنشی)  نسبت به سایر مخاطرات اجتماعی مانند کودکان کار، زنان سرپرست خانوار، تکدی گری، اعتیاد و بزهکاری و رفتارهای پُرخطر  نیز در سطوح نهادی و عمومی و فردی مصداق داشته و حضور برجسته و قابل ملاحظه ای دارد، به وجهی که در پیدایش، وقوع و استمرار مخاطرات اجتماعی و پیامدهای آن ها نقش تعیین کننده ای دارد.

در حوزه مخاطرات محیطی نیز می توان مثال هایی آورد. به طور نمونه امروز تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش جهانی می تواند منجر به تشدید خشکسالی شده و به کم آبی فزاینده و آتش سوزی جنگل ها و یا در وضعیت حادتر به قحطی منتهی گردد و یا با آمدن بارش های تند و مقطعی، شهرها و روستاها را ویران کند و تلفات انسانی به بار آورد.

 تغییرات اقلیمی می تواند در شهرهای ساحلی منشاء خطرات دیگری باشد و احتمال دارد اگر روند گرمایش زمین در 10 الی 15 سال آینده تداوم یافته و فزونی بگیرد، آب سطح اقیانوس ها و دریاها بالا آمده و این شهرها را در خود فرو برد و یا گردبادها، باران های سیل آسا و طوفان های بسا بزرگتر از آنچه تا کنون اتفاق افتاده است را ایجاد کند و در صورت وقوع آسیب ها و خسارات جانی و مالی وارد کند و فاجعه آفرین شود.

 به عبارت دیگر وقتی خطرِ گردبادها و طوفان های ساحلی اتفاق افتاد و حادث شد و شهرهای ساحلی را در هم کوبید ،آسیب وارد می کند. در این حالت موقعیت مخاطره و آسیب بالقوه به موقعیت خطر و  آسیب بالفعل تبدیل می شود. این دیگر مخاطره (ریسک) نیست بلکه خطر (اتفاق) است و آسیب و فاجعه وارد می کند. مانند گردباد «ماریا» که در سال 2017  میلادی «پورتوریکو» را در هم نوردید و 2 هزار و 975 نفر از ساکنان آن کشته شدند. 

 پس مخاطرات از سویی می توانند قابل شناسایی و ادراک بشر باشند. این که ممکن است نسبت به  احتمال وقوع آن آگاهی داشته  باشیم و بتوانیم پیش بینی کنیم که چقدر می توانند آسیب بزنند و قادر باشیم آسیب های ناشی از آن ها را کنترل و محدود کنیم و از سوی دیگر ممکن است که به سطح آگاهی، ادراک و باخبری انسان ها نرسند و به یکباره به فاجعه تبدیل شوند مانند پاندمی کرونا. 

در مورد زلزله که بزرگ ترین مخاطره محیطیِ شهر تهران است، نیز همینطور است. احتمال مخاطره زلزله در تهران وجود دارد و اگر در مقابل آن تمهیدات و آمادگی لازم صورت نگیرد، در صورت وقوع  بر حسب شدت و قدرت آن بلافاصله آسیب هایی مانند کشتار و تلفات و خرابی به بار می آورد. 


بعد از وقوع زلزله، احتمال مخاطرات دیگری ناشی از آن وجود دارد. خطر بعدی به دنبال زلزله، شیوع  بیماری هایی نظیر وبا و تیفوس است. تصور کنید زلزله آمده و آدم ها مرده اند و جسدهایشان درحال پوسیدن است و اگر از پیش مکان هایی در شهر برای دفن  جان باختگان  جایابی نشده باشد و سریعاً اقدام به دفن آن ها صورت نگیرد، احتمال گسترش بیماری های واگیردار و احتمال مرگ و میرهای بیشتری وجود دارد.

 حال اگر در برابر زلزله چه در سطح نهادی و سازمان های متولی و چه در سطح عمومی و ساکنان شهر، ادراک و آگاهی و حساسیت و  نگرانی فعال ایجاد نشده باشد و اقدامات لازم و مؤثری در مواجهه با آن در سطح زیر ساختی و در سطح توانمندسازی  فکری و مهارتی برای شهروندان پیش بینی نکرده باشیم و از قبل افق و استراتژی مدونی را طراحی نکرده باشیم  و به اجراء نگذاشته باشیم و اگر نسبت به پیامدهای مخرب آن غفلت کرده باشیم و آن را جدی نگیریم و برایش اولویت و اهمیتی قائل نشویم، وضعیت مخاطرۀ بالقوه می تواند به وضعیت خطر بالفعل تبدیل شود و تلفات و صدمات فزاینده و غیر قابل جبرانی را به شکل زنجیره ای در پی داشته باشد. در این وضعیت ما با فاصله ادارکی و تأخر شناختی و انفعال رفتاری در برابر مخاطره زلزله مواجه ایم.

از دیگر مخاطراتی که شهرهای بزرگ ایران با آن مواجه اند، آلودگی هوا است. آلاینده ها در هوای اغلب کلان شهرها به ویژه ذرات معلق کمتر از دو نیم میکرون ناشی از فعالیت های کارخانه ها، رفت و آمد کامیون های گازوئیل سوز و مصرف سایر سوخت های فسیلی در وسائل نقلیه منجر به بیماری های ریوی، سکته های قلبی و مغزی و امراض عروقی و خونی می شوند و هر ساله جان بیش از 40 هزار نفر را می گیرند. امروزه آلودگی هوا از وضعیت مخاطره خارج شده و به وضعیت خطر و آسیب رسیده است که به دنبال آن زنجیرۀ خطرات سلامتی، بهداشتی و اجتماعی فراوانی را به همراه می آورد.

 حال چنانچه همچنان پیامدهای انباشتیِ آلودگی هوا و ریزگردها را انکار کرده و یا کم اهمیت جلوه دهیم و آن ها را به سطح باخبری و اقدام فعال نرسانیم و پیامدهای آن را عادی بپنداریم و اگر در سبک زندگی مصرفی خویش بازاندیشی نکنیم و در مقابلش کنش خردورزانه انجام ندهیم، در آن صورت پیامدهای ناگوارش با حدّت بیشتری به صورت تلفات جانی، صدمات روانی و اجتماعی به وقوع می پیوندد و خسارات و هزینه های درمانی بس فزون تری را بر شهرنشینان و جامعه تحمیل می کند. بدین ترتیب چرخه متوالی مخاطره و آسیب ابعاد گسترده تری خواهد یافت. در این جا نیز با پدیدۀ فاصله ادراکی و انفعال عملی نسبت به خطرات آلودگی هوا در سطوح نهادی و همگانی و  شهروندی روبرو هستیم.

پدیدۀ فاصلۀ شناختی (تأخر ادراکی) و انفعال رفتاری (تأخر کُنشی) نسبت به سایر مخاطرات محیطیِ مانند فرونشست زمین، آلودگی میکروبی و صنعتی آب ها، آلودگی زباله های شهری، آلودگی صوتی و ترافیک سرسام آور، آلودگی های غذا و اپیدمی ها و پاندمی های بیماری زا در سطوح نهادی، عمومی و شهروندی صادق است و حضور برجسته و معناداری دارد که در پیدایش، وقوع و استمرار آن ها، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند.

در این میان مدیریت شهری تهران بزرگ می تواند با عنایت به اهمیت و فوریت موضوع و جهت مواجهه با تأخیر ادراکی و کاهش فاصله شناختی و افزایش توانمندی عملی و مهارتی شهروندان در حوزه های مخاطرات محیطی و به منظور ارتقای فرهنگ ریسک و مخاطرات محیطی در سطح همگانی، راهکارهای ذیل را اتخاذ کرده و به اجراء گذارد:

- تخصیص بودجه سالیانه 40 درصدی اضافه بر کل بودجه برنامه ای سازمان فرهنگی و هنری، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهر تهران و سایر سازمان های ذیربط شهرداری جهت آموزش های مقابله با مخاطرات محیطی

- یکپارچه سازی آموزش مخاطرات محیطی در شهرداری تهران

- آموزش و تغییر رویکرد معطوف به ریسک و خطرات محیطی در تمامی سطوح مدیریتی و کارشناسی مدیریت شهری

- اولویت بندی مخاطرات محیطی بر حسب شدت و دامنه آن ها در مناطق 22 گانه

- تشکیل ستاد مشترک سازماندهی آموزش خطرات محیطی در مدیریت شهری

- طراحی و تدوین آموزش های دانشی و مهارتی در سطح عمومی به شهروندان با سرفصل های نظری و کاربردی

- دعوت از اساتید و مربیان متخصص و حاذق جهت تولید محتوای درسی و تدریس مخاطرات محیطی 

- برگزاری کلاس ها و کارگاه های ارتقای فرهنگ ریسک های محیطی در سطح فرهنگسراها، خانه های فرهنگ و سراهای محلات مناطق 22 گانه

- برگزاری دوره های میدانی و تمرین های عملیاتی 

- ترویج  و آشنایی شهروندان با فن آوری انرژی های پاک و تجدید پذیر

- تشکیل و راه اندازی شبکه رادیویی مخاطرات محیطی در پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر مستقر در فرهنگسرای رسانه

- تولید محتوا با رویکرد مخاطرات محیطی در شبکه های مجازی و رسانه ای سازمان فرهنگی و هنری و سایر سازمان های ذی ربط در شهرداری به میزان حداقل 30 درصد از کل محتوای تولید شده در هر سال

- برگزاری نشست ها و سخنرانی های ماهانه در تمامی فرهنگسراها و سراهای محله با موضوع های مخاطرات محیطی

- خرید کتاب برای کتابخانه های سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران با موضوع مخاطرات محیطی به میزان 20 درصد از بودجه امور کتابخانه ها

- حمایت از پژوهش های کاربردی و مهارتی در زمینه مخاطرات محیطی

- طراحی و نصب تبلیغات شهری در اماکن عمومی، مترو و اتوبوس شهری با موضوع مخاطرات محیطی

- راه انداری گروه های امداد و نجات شهروندی و دفاع مدنی در سطح محلات شهر تهران 

انتهای پیام/
نظر شما