به گزارش شهر، متن اين يادداشت که در سايت سوره مهر منتشر شده به اين شرح است :
بر اساس عقيده و اطلاع عدهاي از صاحبنظران، حوزة هنري با خلق آثار تجسمي(عمدتاً نقاشيها) در کنار توليد بعضي آثار ادبي و يکي دو فيلم سينمايي و چند نمايش متولد شده است. بعضي، افتخار اين تولد را به نقاشيهاي انقلاب و آثار گرافيک نسبت ميدهند که به احتمال زياد چنين هم هست. يعني حوزة هنري با توليد آثار تجسمي خود را به جامعة مسلمان ايران شناسانده و پيامهاي انقلاب را با پوسترها و نقاشيهاي ديواري به اقصي نقاط کشور رسانده است.
سؤال اين است که آن سابقة درخشان که از آن به عنوان بخشي از تاريخ هنر انقلاب اسلامي و فرازي از ماندگارترين فعاليتهاي هنري هنرمندان مسلمان و انقلابي تعبير ميشود، امروز به چه سرنوشتي دچار شده است؟
آيا کسي ميپرسد که چرا سالهاي سال است که از انتشار آثار جديد هنرمندان بزرگ حوزة هنري خبري نيست؟ آيا اين هنرمندان دست از کار کشيدهاند و ديگر اثر درخوري را خلق نميکنند؟
نگاهي به انبار مکانيزه و مجهز نگهداري تابلوهاي گرانقدر هنرمندان تجسمي حوزة هنري به ما نشان ميدهد که در طول اين سالها، نقاشان جوان سالهاي اول انقلاب که امروز اساتيد حوزة کاريشان هستند، بيکار نبودهاند و کارهايي به مراتب درخشانتر و پختهتر خلق کردهاند. اما اين آثار چرا در انبار است؟ کدام هنرمند است که اثر را براي نگهداري در انبار خلق کند؟ چه اتفاقي افتاده که سالهاست دست کسي به اين آثار نميرسد و تنها رونوشت بخشي اندک از آنها صرفاً در نشريات مؤسسات غير مربوط به حوزة هنري چاپ ميشود؟
به عنوان مدير انتشارات سورة مهر که وظيفة انتشار آثار توليدي حوزة هنري را دارد، ادعا ميکنم که در هشت سال گذشته، چندين بار و هر بار از يکي از مديران مرکز تجسمي(اين مرکز در هشت سال گذشته، چندين بار تغيير مدير داشته است تاکنون پنج نفر از يک ماه تا دو سال مدير آن بودهاند) تقاضا کردهام آثار درون انبارها را بيرون بکشند و اجازة تنفس به آنها بدهند و بگذارند چشم مردم به جمال آنها روشن شود. براي انتشارات سورة مهر که تاکنون حدود هزار عنوان کتاب در زمينههاي مختلف هنر منتشر کرده، باعث تأسف است که هنوز در بخش تجسمي، آثارش به ده عنوان نميرسد. و اين کاستي به دليل اختلافها، حسادتها و بدبينيهايي است که معدودي از اعضاي اين مرکز به خرج ميدهند. افرادي انگشتشمار که خود را صاحب و همه کارة مرکز تجسمي ميشناسند و با هر تغيير و تحول و نوآوري در آن مخالفند و با سفسطهبازيها و مغلطهبازيهاي برگرفته از محافل چند نفره، نميگذارند شرايط انتشار اين آثار فراهم شود و هر بار سنگهاي بزرگ را جلو مديران اين مرکز مياندازند.
به عقيدة اينجانب، آثار هنر انقلاب اگرچه در سالهاي گذشته گرفتار آتش نشده،در انبان مملو از منيتهاي معدودي افراد،از شدت بياعتنايي دچار خفگي شده است.
هنر انقلاب(به معناي آثار تجسمي آن) نه امروز، که سالهاست در آتش بدفهمي ها و تنگ نظري هاي عدهاي معدود ميسوزد و دود آن به چشم هنرمندان مسلمان و متعهد حوزه هنري ميرود.ان شاالله بعد از اين، چنين نخواهد شد.