جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۲۴
کد خبر: ۲۲۷۴۵
|
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۳۴
امام موسي صدر، يكي از مراجع بزرگ شيعه، كه چندي ديگر سي‌امين سال ربوده شدن اوست،‌در يكي از سخنراني‌هايش درباره مقام رسانه و خبرنگار به نكاتي جالب اشاره كرده است. به گفته اين مرجع عاليقدر شيعه، هيچ كس نمى‏تواند در جامعه محروم از آزادى، خدمت كند.

به گزارش شهر، متن کامل سخاني امام موسي صدر در تکريم و ستايش مقام خبرنگار به اين شرح است:

ابوجميل، خدايت بيامرزد كه در وفاتت، همچون دوران حياتت، سترگ و برجسته بودى. از ميان ما رفتى در حالى كه در عرصه مطبوعات فعال بودى و در محراب مطبوعات به خونِ خود درغلتيدى.

برادران، مطبوعات محرابى است براى پرستش خدا و خدمت به انسانها و اگر از عهده وظايف خود برنيايد دامگهِ شيطان و مايه تخريبِ انسانيت خواهد بود. اين عرصه از مهم‏ترين و حساس‏ترين ميدانهاى جهاد است.

 زيرا افكار عمومى را شكل مى‏دهد، فرهنگ آفرين است، خوراك روح را فراهم مى‏آورد، مراحل جديد تكامل معنوى را پى مى‏نهد، عواطف مردم را پيراسته مى‏گرداند، و آنها را به نيكى و راستى رهنمون مى‏شود.

مطبوعات، با نظارت بر جامعه و اركانِ آن، و با جهت‏دهى به دولت و حاكميت و نهادها، و با مشاركت در ساماندهىِ اقتصاد و سياست، و كوشش در تصحيح امور جامعه، درحقيقت، به جامعه بشرى و محيط انسانى نظم مى‏بخشد و، به اين ترتيب، خدمتگزار جامعه، فرد و انسانيت، و نتيجتا از اركان كرامت بخشيدن به انسان و حفظ اين كرامت است.


در اين مجال بنا ندارم كه مدح فرهنگ بگويم، آن هم نزد رجال فرهنگ و در سرزمين فرهنگ با مردمانى فرهنگى؛ بلكه مى‏خواهم نكته مهمى را درباره حساسيت جايگاه مطبوعات، به خود و برادرانم يادآور شوم.

عنصرمطبوعاتى مى‏تواند جامعه‏اى صالح بيافريند. چون آنگاه كه مقاله‏اى نشر مى‏دهد يا تحليلى مى‏نويسد يا تصويرى را به چاپ مى‏سپارد يا عنوانى را برجسته مى‏كند يا به تفسير رويدادى مى‏پردازد، در حقيقت، در پىِ جهت دادن به فرد و جامعه است، و مى‏تواند پدرى راهنما و دلسوز و هدايتگرى فرزانه باشد، همچنان كه مى‏تواند خيانتكار يا گمراه‏كننده يا تحريفگر حقايق و انديشه‏ها باشد.

برادران، مطبوعات از مهم‏ترين ميدانهاى جهادى و از برجسته‏ترين عواملِ تكوينِ انسانِ مدنى است. اين جايگاهِ والا وظايفى در قبال جامعه، بر عهده اصحاب مطبوعاتى مى‏گذارد، همان‏طور كه وظايفى در قبال اينان بر عهده جامعه مى‏نهد.


وظيفه اينان در قبال جامعه جهت‏دهى، روشنگرى و خيرخواهى مخلصانه و بى‏شائبه است. حق آنان بر جامعه نيز همان برخوردارى از آزادى، و پشتيبانى و تأمين امكاناتى است كه او را از فساد و انحراف مصون بدارد.


برادران، روزنامه‏نگار نبايد مورد اهانت و تحت فشار قرار گيرد، نبايد به فقر و ندارى بيفتد، و نبايد در معرض تهديد و ترور واقع شود.

ترور بدترين و شكست‏خورده‏ترين روش براى نيل به هدف است، حال اين هدف هرچه باشد. پيامبر خدا مى‏فرمود ايمان خونريزى را مهار مى‏كند. و نيز مى‏فرمود مسلمان حيله‏گرى نمى‏كند، دستاورد آن هرچه باشد. مسلم بن عقيل در كوفه از ترور عبيداللَّه بن زياد سر باز زد، هرچند مى‏توانست، دور از دسترس ديگران، او را در خانه‏اى بكشد.

مسلم از ترور روى مى‏گردانَد و با اين كار، مسئوليتهاى بسيار و نتايج ناگوارى را كه يكى از آنها كشته شدن امام حسين بود، به جان مى‏خرد. هدف، هرچند بزرگ باشد، نمى‏تواند توجيه‏گرِ ترور باشد. فريبكارى و ناجوانمردى و ترور از ديدگاهِ دين، در نظرِ وجدان و در منطقِ انسان جرم است.


ترور بازتابهاى خطرناكى در جامعه دارد كه ابعاد آن قابل محاسبه و پيش‏بينى نيست. جامعه اسلامى- دينى كه رسول نور و رحمت، منشاَ خدمت و تعامل مثبت با مردم و پذيراى همه مسئوليتها بود- پس از ترورهايى كه دامان خلفاى آن و، در طليعه همه، امام على‏ع را در محراب عبادت گرفت، رو به ضعف و سستى نهاد. اين ترورها سمت و سوى خلافت را از راه مستقيم منحرف ساخت.


خليفه در حريمهاى بسته جاى گرفت و از دسترس مردم دور شد. خلافت به سلطنتى وحشى و حكمران به مالك الرقاب تبديل گشت. بيت‏المال مسلمانان به خزانه حاكم و ارتشِ مدافعِ وطن به گاردِ شخصىِ اميرِ حاكم تغييرِ ماهيت داد. ترور، حاكمان و رهبران را از دسترس مردم دور مى‏كند، رهبران را به انزوا مى‏راند و خيرخواهان جامعه را از مردم مى‏گيرد.

در اين فاصله گرفتن از جامعه خطرى بنيادين نهفته است. زيرا حاكمان، به طور مستقيم، از وضع و حال مردم آگاه نمى‏شوند، شكايتهاى آنان را نمى‏شنوند، گم‏گشتگان جامعه هدايت نمى‏شوند و منحرفان به راه راست برگردانده نمى‏شوند. زمامداران، بيرون از متن جامعه، در معرض تملق و چاپلوسى واقع مى‏شوند و راه بر كسانى كه اشتباهات آنان را بكاوند و بنمايانند بسته مى‏شود و، به اين طريق، به انحراف، سركشى و استبداد سوق داده مى‏شوند.

اين فاصله، در دلهاى مردم تصورى وهم‏آلود و ابهام‏آميز ايجاد مى‏كند، به طورى كه مردم حاكمان را تافته‏اى جدا بافته دانند و به آنان گمان بد برند يا از آنها بتى سازند كه به جاى خدا پرستش شوند. در هر دو حالت، اعتماد عمومى از بين مى‏رود، شهروندان تحقير مى‏گردند و محكوم و زيردست تلقى مى‏شوند.

 حاكم سرور و ارباب به حساب مى‏آيد، و در هر دو حالت، انحراف پيش مى‏آيد. به همه اين مصيبتها در «عهدنامه امام على‏ع به مالك اشتر» اشاره شده است. آنجا كه حضرتش مالك را از فاصله گرفتن از مردم و حجاب قرار دادن ميان خود و مردم نهى مى‏كند.

برادران، ترورْ ناهنجارىِ اجتماعىِ خطرناكى است، زيرا مردم را از تعامل با رهبرانشان بازمى‏دارد. ترور خطرناك است، زيرا در اين‏گونه شرايط، محاكمه، صدور حكم و اجراى آن تنها در دست يك نفر قرار مى‏گيرد، و آن يك نفر بسا به راه خطا رود. اگر اين راه باز شود، ديگر ممكن نيست كه عدالت در جامعه حكم‏فرما شود.

بر حاميان و نگهبانان جامعه است- اگر جامعه را نگهبانانى باشد- كه پديده ترور را به صورت ريشه‏اى و نهايى درمان كنند.

خدايت بيامرزد ابوجميل، تو مرگ را پذيرا شدى، ولى مرگ هرگز فنا و نابودى نيست. مرگ، در نظر مؤمن، انتقال از زمين به آسمان و از محدوديت به لايتناهى است. مرگ شكستن زنجيرهاست. آيا به اين گفته قرآن كريم ايمان نداريم كه: «الَّذى خَلَقَ الْمَوْتَ و الْحَياةَ لِيَبلُوَكُم»(2:67)(آنكه مرگ و زندگى را بيافريد تا بيازمايدتان) پس مرگ آفرينش است نه نابودى.

زندگانى واقعى تنها پس از مرگ است. پديده مرگ و حياتِ پس از آن عين تحول، پيشرفت و تكامل است. هيچ تحولى بدون مردن صورت نمى‏گيرد. تكامل حقيقى انسان تنها در پرتوِ گذر كردن از مرحله‏اى تحقق مى‏يابد كه در آن مى‏زيد. تبديل سلولهاى بدن انسان به انديشه و فكر تنها پس از مرگ شدنى است. مرگ راه كمال، مقدمه تحول، مايه جاودانگى و راه كشفِ حقيقت است.

خدايت بيامرزد ابوجميل، و به خاندان، خويشان، همكاران، علاقه‏مندان، شهروندان و وطنت صبر نيكو عنايت فرمايد و الهام‏بخشِ آنان در آفرينشِ زندگىِ برتر، از دل مرگ تو باشد. و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

                                                  

                                                    

   منبع: سايت موسسه فرهنگي- تحقيقاتي امام موسي صدر                                                 

نظر شما