به گزارش خبرنگار شهر، در ابتداي اين مراسم سيدمحمد حسيني، مدير عامل موسسه موزه و كتابخانه ملي ملك، ولادت حضرت فاطمه(س)، روز جهاني موزه را به حاضران تبريك گفت و با اشاره به انتخاب موزه ملك به عنوان بهترين موزه ايران توسط گروه ايكوم، از خانم عزت ملك براي اهداي مجموعهاي نفيس از اشياي ارزشمند هنر دوران اسلامي براي دومين بار به اين موزه قدرداني كرد.
وي در ادامه اظهارداشت: امروز به بهانه گراميداشت ميلاد دخت گرامي حضرت محمد(ص) گردهم آمدهايم تا سنتي را كه واقف ارجمند اين مجموعه ما را به انجام آن مكلف كردهاند، بهجاي آوريم. براي انجام و برگزاري آنچه در وقفنامه آمده است، ستادي را در موسسه ملك تشكيل دادهايم كه مديران و كارشناسان موسسه در آن، نحوه برگزاري هر جشن را به شور ميگذارند.
پس از سخنان حسيني، مجري برنامه متني روايي را به شيوهاي نمايشي براي حاضران قرائت كرد كه تلويحا روايت زندگاني حاج حسين ملك را بازگو ميكرد. پس از آن سيد احمد محيططباطبايي به سخنراني پرداخت.
وي گفت: اثري كه حاج حسين ملك در جريان فرهنگي چند سال اخير داشته است، امري بديهي است؛ اما وجود وي اين مزيت را دارد كه ميتوانيم از اين طريق بخش مهمي از تاريخ كشورمان را در قرن اخير مرور كنيم.
طباطبايي اظهارداشت: بيشتر اتفاقاتي كه در حوزه آموزشي، فرهنگي و تجارت و بازرگاني در زمان گذشته در ايران انجام ميشد، برعهده مردم بود و نه دولت. دولت در گذشته بسيار كوچك بود و به تدريج بعد از كودتاي 28 مرداد نقش پررنگتري يافت و امروز در بالاترين سطح حضور در مسئوليتهاي كشور است؛ درحاليكه روزگاري بود كه ملكالتجار بود كه اگر يك بازرگان دچار مشكل ميشد، او را حمايت ميكرد و با دادن برات و جلب همكاري بازرگانان ديگر، حادثه را به گردن ميگرفت و بازرگان را نجات ميداد.
رييس انجمن موزهداران ايران ادامه داد: چيزي كه در آن دوره مهم و ارزشمند بود، خود بازرگان بود و نه مال و اموال او. بازرگانان در آن دوره نظامي شبيه به نظام بانكي امروز را داشتند و در چنين نظامي، تاجر فقط يك تاجر نيست؛ بلكه بخشي موثر از جريان فرهنگي يك كشور است.
طباطبايي در ادامه گفت: در گذشته بين مردم رفتار چرخشي و تعامل وجود داشت و حتي بعد از جنبش مدرسهسازي كه بعد از مشروطه شكل گرفت، اينگونه افراد بودند كه مسائل فرهنگي را در سطح كشور برعهده ميگرفتند. پس تاجر با تاجر امروز فرق ميكرد و تجار خود را در قبال مسائل فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي مسئول ميدانستند.
وي افزود: اهل بازار در قدرت سياسي شركت نداشتند ولي بار اقتصادي را در امور مختلف بر عهده داشتند، تا زمان مشروطه كه بازار در آن دخالت ميكند و تاثير ميگذارد. تجار با انقلاب مشروطه به جايگاه مهمي دست يافتند و در بخش مهمي از مسئوليت سياسي دخيل شدند. حاج حسين آقا ملك نيز از اين نسل و از اين گروه فعال در عرصه فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي بوده است.
اين كارشناس ميراث فرهنگي يادآور شد: البته اين خصايل، خصايل عام بازرگانان در آن دوره بود؛ اما آنها برخي خصلتهاي ويژه خود را نيز داشتند و تاجري مثل ملك، در دوره پهلوي دوم كه نقش دولت و حكومت پررنگتر شده بود، بيشتر به فعاليتهاي فرهنگي متمايل بود،همانطور كه كساني چون يحيي دولتآبادي به مدرسهسازي پرداخت.
طباطبايي همچنين گفت: افرادي مثل ملك بخشي از پول و مالي را كه داشتند، صرف فعاليتهاي فرهنگي ميكردند. ملك به قصد جمع كردن آثار هنري و فرهنگي به خانههاي رجال مختلف و افراد فرهنگي ميرفت و ارزش و هويت فرهنگي بشر براي او مهم تر از جنبه مالي اثر بود و ممكن بود حتي اثري را گرانتر از قيمت واقعياش خريداري كند. او براي رسيدن به رسالت خويش هزينهكردن را بسيار ناچيز مي دانست و با درايتي كه داشت با استفاده از سنت وقف، اين گنجينه را پايدار نگاه داشت.
وي در انتهاي سخنانش به مسئولان موسسه ملك پيشنهاد كرد خانه حاج حسين ملك را مرمت هم شده است، احيا كنند و آنرا به همان چيزي بايد باشد، يعني موزه بدل كنند.
در ادامه مراسم اميد محكمي، مشاور هنري موسسه كتابخانه و موزه ملي ملك، به بهانه باز انتشار دو مرقع و يك قطعه موجود در موزه ملك به خط ميرعماد، به شرح رواياتي درباره اين خطاط پرداخت و گفت: ميرعماد از بدو تولد با افسانه آميخته است و افسانه نيز راهي به واقعيت دارد و مسلما شخصيت خود ميرعماد بسيار افسانهپذير است.
در ادامه مراسم مجيد فدائيان، پژوهشگر، درباره يكي از نگارههايي كه در سرسراي موزه ملك به نمايش درآمده بود گفت: اين جلد يكي از زيباترين و مهمترين جلدهاي لاكي موجود در مجموعه هنر اسلامي است. عموم افراد اين جلد را آقا ميركي ميناميدند؛ اما هيچ رقم و امضايي از آقا ميرك روي اين جلد و جلدهاي مشابه آن وجود ندارد و اين هميشه براي من جاي سوال داشته است.
وي سپس به نمايشگاهي از آثار لاكي ايران و هند در شهر مونستر آلمان اشاره كرد و گفت: در اين نمايشگاه بود كه راهي براي تحقيق درباره اين جلدها پيدا كردم و با پيگيري براي تحقيق بيشتر درباره آثار لاكي، به موزه ملك رسيدم و بر خلاف بسياري از موزهها كه هركدام به نحوي از همكاري با من سر باز زدند، در اين موزه به راحتي و با يك نامه به بخش گنجينه آثار لاكي معرفي شدم.
در ادامه مراسم، عبدالمجيد شريفزاده كارشناس هنرهاي سنتي، به مجالسي در نگارههاي تاريخ نگارگري ايران اشاره كرد كه مجالس درويشي نام دارند و در آنها صورت صوفيان و درويشان به تصوير كشيده شده است.
وي سپس با اشاره به نمونه مشابهي از اين نگارهها در ميان آثار به نمايش درآمده در موزه ملك كه قلمداني مربوط به قرن 13 هجري قمري، به قرائت تعاريف موجود از «درويشي» در متون كهن فارسي پرداخت و گفت: در قلمداني كه در آ»سوي تالار قرار گرفته است، صورتهايي از دراويش به تصوير درآمده است. دراويشي كه صاحب عصا هستند و در ميان آنها درويشي هست كه گل سرخ به دست دارد.
شريفزاده سپس گفت: گل سرخ علاوه بر جايگاهي كه در فرهنگ ما دارد، در بسياري از فرهنگهاي ديگر نيز جاي دارد و يكي از نشانههاي صليبيان در مسيحيت و نشانه حضرت مريم(س) است. اين گل در آيين مهر نيز نشانه مهر و دوستي و نشانه قرباني است. ولي از آنجا كه اين قلمدان نه نشاني از هنرمند دارد و نه امضا، اين سوال پيش ميآيد كه چرا گل سرخ در دست درويشي است كه عصاي درويشي به دست دارد.
وي در ادامه به تحقيق درباره اين موضوع در مراحل مختلف اشاره كرد و گفت: آنچه به اتفاق در اين روند براي من عيان شد، در بند 71 از كشفالاسرار از زبان روزبهان بقلي بود كه در تاويل رنگ سرخ و گل سرخ آمده است.
شريفزاده اين بخش از كشفالاسرار را براي حاضران خواند و اظهار داشت: پس در نزد عرفا، رنگ سرخ رنگ فداكاري و رنگ خداست.
در انتهاي اين مراسم نيز حسيني، مدير عامل موسسه ملك مجددا روي سن آمد و به توضيح درباره برگي از اوراق قرآن بايسنقري موجود در موزه ملك پرداخت كه در نمايشگاه اين موزه به نمايش گذاشته شده بود. وي در اين توضيح، به شبهات انتساب اين اوراق كه 150 سال پيش از هرات به ايران آمدهاند، به بايسنقر سخن گفت و اظهار داشت: در اين قرآن حركت حروف و اتصال حروف چندان شباهتي به كتيبهاي كه به خط بايسنقر موجود است، ندارد.
حسيني به روايتي از يك كاتب به نام عمر در زمان تيمور گوركاني اشاره كرد كه به دليل كتابت آيهاي از قرآن روي يك بازوبند براي تيمور، خشم پادشاه را برانگيخته و دست راستش را از دست داده بود. به گفته حسيني اين كاتب كه دست راست خود را از دست داده بود، شروع به كتابت با دست چپ ميكند و با خود عهد ميكند كه بزرگترين قرآن خطي را بنويسد و پس از چند سال، قرآني را به خط محقق كه ميتوان گفت همان خط ثلث ايراني است، كتابت كرده و براي تيمور ميفرستد.
حسيني گفت: تيمور پس از مواجهه با اين قرآن از كرده خود پشيمان شده و دستور ميدهد آنرا پس از مرگ بر بالاي قبرش بگذارند. از اين زمان به بعد ديگر در تاريخ اثري از اين قرآن نيست تا زماني كه اوراقي از هرات به نام قرآن بايسنقري به ايران آمد.
وي تاكيد كرد: البته اين روايت پروندهاي را مي گشايد براي تحقيق در تاريخ درباره اين قرآن تا مشخص شود كه به خط پادشاه فرهيخته، بايسنقر ميرزا كتابت شده و يا همان قرآني است كه توسط عمر اقطع، با دست چپ نوشته شده است.