جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۰:۴۶
کد خبر: ۴۶۰۴۶
|
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۲
گزارش«شهر» از كارگاه صهيونيسم‌شناسي(1)
مهدي شكيبايي در كارگاه صهيونيسم‌شناسي كه در فرهنگسراي سرو برگزار شد، گفت: سنت صهيونيسم بر عدم شناخت جامعه يهوديان توسط ملل ديگر متکي است.

به گزارش خبرنگار «شهر»، مهدي شکيبايي كارشناس مسايل فلسطين که در کارگاه دو روزه صهيونيسم شناسي پيرامون «تاريخ فلسطين و روند اشغال» سخن مي‌گفت، به ريشه‌هاي شکل گيري روند اشغال اشاره کرد و از سال 1948 به عنوان ِ زمان تشکيل اسرائيل در فلسطين نام برد و گفت: کارتل‌هاي دنيا و سنت صهيونيسم بر عدم شناخت جامعه يهوديان توسط ديگران متکي است. چون نمي خواهند کسي جامعه آنها را بشناسد. مي بينيم که زبان عبري رواج ندارد. از سوي ديگر در قرن 21، ارتباطات يهوديان جوان را مي بينيم که براي ورود و هضم جامعه مدرن اروپا تلاش مي کنند.



شکيبايي با بيان اينکه يهوديان سنتي برخلاف اين گروه بودند و بسيار با مدرنيسم اروپا مخالفت مي کردند، به تضاد ميان جامعه اروپا با يهود و خواست آنها براي وطن اشاره کرد و گفت: ديدگاه‌هاي تئودور هرتزل از همين جا شروع شد. در سال 1897 انجمن حمايت از صهيونيسم و دوستداران يهود در کنگره بال سوئيس بوسيله هرتزل مجتمع شدند. پس از کنگره بال سوئيس تمام مناطق تحت قيموميت عثماني تحريک شده و شورش را آغاز کردند.


وي با بيان اينکه در سال 1948دولت اسرائيل تشکيل شد و صندوق ملي يهود نيز با جمع آوري اعانه هاي يهوديان جهان تاسيس شد، از فيلم لورنس عربستان نام مي‌برد. فيلمي که به گفته اين کارشناس مسائل فلسطين، گوياي اسرار بسياري است.



شكيبايي گفت: لورنس بر آن بود تمام مراکز تحت قيموميت انگلستان را از در شورش برآورد. زيرا او نيز به تفکر انگليسي‌ها معتقد بود که مي‌گفتند: تفرقه بيانداز و حکومت کن. مي‌بينيم که انگليسي‌ها به شريف حسين پيشنهاد رهبري و حکومت حجاز را دادند. اين در حالي بود که حجاز بخاطر مکه و مدينه نبض دنياي اسلامي است.

وي با طرح اين سوال که چرا فلسطين را براي وطن يهود در نظر داشتند؟ تصريح کرد: در تمام دورانها جنگ بين تمدن غرب و اسلام وجود داشته است. از صدر اسلام تاکنون، فلسطين مهد سه دين بزرگ دنياست. براساس قرارداد سايس پيکو تمام امپراطوري عثماني بين سه چهار کشور متفقين تقسيم شد.


انگلستان سراغ فلسطين مي رود. در سال 1917 همزمان با صدور اعلاميه بالفور و تشکيل کشور اسرائيل، نقطه عطف از يهوديان به سمت فلسطين رفتند. در سال 1922 کشورهاي پيروز جنگ جهاني جامعه ملل را تشکيل داد و در آن رسما قيموميت فلسطين را به انگلستان مي دهد. بر اساس آمار در اين سال حدود 57 هزار يهودي در فلسطين بودند.يک ميليون نفر هم فلسطيني بودند. اما روند اسکان يهوديان سبب شد تا حدود 500 هزار فلسطيني کوچ کنند.



شکيبايي به ارائه اين آمار به شکل گيري هسته هاي مقاومت اشاره کرد و يادآور شد: در سال 1929 اولين هسته هاي مقاومت شکل گرفت. در ضمن شريف حسين را هم تهديد کردند که زياده خواه مباش و فريب خورده است.





شجاعي: ساختارشناسي صهيونيسم، مهمترين مساله امروز است

دومين سخنران کارگاه دو روزه صهيونيسم شناسي، شجاعي بود که پيرامون «آشنايي با صهيونيسم» سخن گفت. وي که سخنان خود را با بيان جمله‌اي از مقام معظم رهبري آغاز کرد، گفت: براي رسيدن به صلح، صهيونيزم بايد محو شود.

وي با طرح اين سوال که آيا واقعا نظام ما طرفدار صلح در خاورميانه است؟ خاطرنشان کرد: صلح در خاورميانه جزو منافع ملي و منطقه اي امريکا و غرب است.آنان نظام جمهوري اسلامي را مخالف اصلي صلح مي دانند.



شجاعي ادامه داد: ما معتقديم صهيونيسم در ساختار شناسي مبتني بر 4 وجه اقتصادي، فرهنگي، سياسي و مذهبي است.اگر سالهاي ورود را مطرح کنيم سال 1797 صهيونيسم اقتصادي،1830 شروع صهيونيسم فرهنگي، 1891 شروع صهيونيسم مذهبي و 1947 صهيونيسم سياسي آغاز شد.در اينجا تاريخ عمليات مدنظر است. صهيونيسم اقتصادي در ادامه تبديل به ليبراليسم و نظام سرمايه داري شد.



سوال ديگري که اين کارشناس مسائل فلسطين مطرح کرد اين بود که چرا ناپلئون بناپارت در 1797 پس از حمله به فلسطين ومحاصره قدس عقب نشيني کرد و پيامي به يهوديان داد و گفت: "يهوديان محترم عالم اکنون رتبه را هموار کرده و ورود پيدا کرديم به وطن يهود فکر کنيد..." چرا دلش براي يهود سوخته و چرا يکصد سال براي لبيک گويي تا 1897 مي گذرد؟


وي در پاسخ به اين سوال هدف را سود، لذت و قدرت عنوان کرد و گفت: در ديدگاه صهيونيسم اقتصادي، هدف وسيله را توجيه مي کند. براي رسيدن به هدف از هر وسيله استفاده مي شود. نمونه آن در شوروي سابق بود که براي عمده حرکات براي بي ديني حکام شوروي بود. آنان براي مظلوميت مردم شوروي سينه مي زدند.



شجاعي روش‌هاي مکتب حرکت را ايجابي و سلبي خواند و با ذکر نمونه اي از انتخابات در ايران و راي 98 درصدي ايرانيان به جمهوري اسلامي، حوزه مشروعيت نظام کشور ما را الهي و انقلابي، انتخابي و کارآمدي خواند.



وي درخصوص اقدام صهيونيست ها در حوزه صهيونيسم مذهبي به هشدار، ارعاب و کشتن به عنوان محور ديدگاه هاي آنان اشاره کرد و گفت: آنان معتقد بودند که اگر کسي را کشتم که بي گناه بود، به بهشت مي رود و اگر گنهکار به جهنم.

شجاعي در پايان براين باور بود که ساختار شناسي صهيونيسم ريشه اي ترين مساله اي و سوالي است که پاسخ به آن پاسخ بسياري از سوالات است.




محمدعلي مهتدي: رسانه، ابزار قدرت صهيونيست‌ها


«صهيونيسم و رسانه» موضوع ديگر کارگاه دو روزه صهيونيسم شناسي بود که همزمان با روز دانش آموز در فرهنگسراي سرو برگزار شد. وي سخنان خود را با اين موضوع آغاز کرد که صهيونيستها از اول روي دو گزينه کار ميکردند: اقتصاد و رسانه. در انگلستان، زمانيکه نظام پارلماني ايجاد شد، فضاهايي را مشخص کردند تا مردم و نمايندگان باهم صحبت کنند به اين مکان، لابي گفته مي شد.



به گفته مهتدي يکي از علل تنفر اروپايي از يهوديان مساله مالي و ربا خواري و وام دادن بود. مهتدي در اين باره گفت: وقتي مرکز ثقل قدرت جهاني به امريکا منتقل شد آنها هم لابيهاي خودشان را به امريکا بردند و ناگهان شرکتهاي چند مليتي، بانکها و موسسات پولي متعددي تاسيس شد که باعث قدرت گرفتن صهيونيستها شد. آنان موفق شدند رسانه را در اختيار گرفتند. در ظاهر رسانه ها بي طرفند ولي در واقع تحت سيطره صهيونيزم است.



وي از نيويورک تايمز، واشنگتن پست و CNN به عنوان رسانه هايي نام برد که براي يهوديان قدرت ايجاد کرد و از شبکه الجزيره به عنوان رسانه اي نام مي برد که ديدگاه و نگرش عربها را تغيير داد.


اين كارشناس مسايل خاورميانه گفت: شبکه الجزيره با شعارهايي ديدگاه من و او يعني ديدگاه مقابل را نيز مي گويد درحاليکه مردم منطقه عادت به شبکه هايي تک صدا و دولتي دشته اند. ناگهان با چنين شبکه‌اي مواجه مي شوند. نظير برنامه «جهت مقابل». اين کار را قبلا CNN هم باب کرده بود. حالا تصور کنيد وقتي صهيونيزم در امريکا به عنوان قدرت جهاني کار انجام مي دهند، شناخت مخاطب و روانشناسي سياسي جامعه به اين گونه است که حتي نحوه تنظيم خبر و تصوير، کلمات منتخب اخبار و نام ها و لقبهاي مخصوص در برخورد با افراد عادي در راستاي شستشوي مغزي است. برهمين اساس نيز وقتي تناقض رخ مي دهد نمي توان آنرا در رسانه منعکس کرد. مثلا در بيداري اسلامي : انقلابيون، انقلابيون مسلمان،آزاديخواهان. اما در نظر شبکه CNN به آنها شورشي گفته مي شود. بسياري از اساتيد و خبرگذاران همين اصطلاح ترجمه شده را به غلط رواج دادند. زمانيکه انتفاضه اول در فلسطين آغاز شد و ارتش اسحاق رابين مقابل انتفاضه ايستاد و همين اولين قسمتي بود که دنيا متوجه شد که فلسطيني کيست؟



درست زمانيکه دنيا دستخوش انفجار رسانه اي بود اتفاقي که افتاد اين بود که رسانه ها و ايستگاههاي ماهواره اي راديويي برنامه هاي مختلفي را پخش کردند. اين نخستين ضربه وارده به چهره مظلوم نماي اسراييل بود. در جنگ سي و سه روزه و 22 روزه اين مجامع بخصوص در غزه اين فرايند را کامل کرد.


مهتدي سخنان خود را با اين جمله به پايان برد: در عصر رسانه‌هاي مدرن نمي توان سانسور کرد. اين قدرت سانسور قدرت صهونيستها را در غرب کاهش داد و حقايق را هم فاش کرد. اين باعث ايجاد و گسترش citizen reporter شد.


ريوران: انقلاب‌ها ، تحت تاثير تغييرات اجتماعي است


امام مي فرمايد اين انقلاب از انقلاب اول بزرگتر و بالاتر است.

اين سخنان، جملات آغازين حسين رويوران، كارشناس مسايل خاورميانه بود که مقرر شده بود تا در کارگاه دو روزه صهيونيسم شناسي، پيرامون بيداري اسلامي سخن بگويد. وي با بيان جمله ديگري از امام (ره) آنجا که مي گويندکه سيزده آبان انقلاب دوم است؟ به طرح اين دو سوال پرداخت: در سيزده آبان چه اتفاقي افتاد؟ و اساسا بيداري محصول چه فرايندي در منطقه بوده است؟


رويوران براي پاسخ به اين سوالات به دهه 60 بازگشت و گفت: بحث تاريخي است و بايد به سال 1967بازگرديم. زمانيکه ميان اعراب و اسرائيل جنگ درگرفت. جنگ 6 روزه اي که سبب شد اسراييل بگويد در 6 روز کل سرزمين اعراب را گرفتيم .



وي با طرح سوال ديگري پيرامون نحوه شکل گيري باورهاي اجتماعي، گفت: همواره اين حوادث بزرگ بوده اندکه هنجارشکن بوده اند. امام تلاش کرد تا در منطقه فرهنگ جديدي به ملت ها بدهد و با تعيين روز قدس، اين فرهنگ جديد نهادينه شد. نتيجه اين باور در صحنه ديگري نيز به نتيجه رسيد. در سال 1982 اسرائيل به لبنان حمله شد. همه با کشتي به تونس رفتند. اين زمان در ايران هم جنگ تحميلي درجريان بود. مقرر بود که ارتش به لبنان نيرو بفرستد در همين زمان امام نه مي گويد چرا که معتقد بودند اينان برخلاف سنن رفتار مي کنند. امام گفته بودندکه پس از آزادي لبنان اين خاک، مال کيست؟ ارزش آنرا نمي دانند. بايد خود لبناني ها اين کار را بکنند. در آن سال تنها نيروهاي آموزشي و تبليغي عازم لبنان شدند. هيچ ايراني نيز حق شرکت در عمليات را نداشت.



اين اقدام، هزينه اشغال را براي اسراييل بالا برد تا آنکه اسرائيل در سال 2000 سرانجام از لبنان عقب نشيني کرد. اين نقطه عطف بود.

رويوران ادامه داد: درسال 2006 در جنگ 33 روزه اسراييل به حزب الله حمله کرد.33 روز اسراييل بمب مي ريخت.اما شکست خورد.سيد حسن نصرالله بر اين باور بود که حزب الله شکل جديدي از جنگ را درپيش گرفته است و آن جنگ نامتقارن است. در سال 2008 نيز جنگ 22 روزه رخ داد و فلسطين با کمترين امکانات اراده کرد تا مشکلات را حل کند. اسراييل را مي توان با اراده و ابتکار و نوآوري شکست داد. پيام براي مردم منطقه اين بود که اگر امريکا و اسراييل را مي توان شکست داد پس مبارک وقذافي و بن علي را هم مي توان شکست داد.

وي تفاوت ساختاري را اساس بحث بيداري اسلامي دانست و گفت: انقلابها تحت تغييرات اجتماعي است. سوال ديگري که مي توان مطرح کرد اين است که چرا مقام معظم رهبري بر بيداري اسلامي تاکيد دارد؟



رويوران در پاسخ به اين سوال گفت: در اين جامعه رهبر نيست و مي دانند استبداد را نمي خواهند. مي دانند وابستگي بد است و مي دانند چه چيز را نمي خواهند اما نمي دانند چه مي خواهند.چون فرا ايدئولوژيک است. اجماع بر سر چيزي که مي خواهند نيست. چون رهبري نيست .



رويوان بحث خود را پيرامون بيداري اسلامي با اين موضوع به پايان بر دکه مهمترين مولفه خواستن يک فرهنگ اجتماعي است که دين هم مهمترين مولفه آن است. به نظر من ساختار شناسي صهيونيسم ريشه اي ترين مساله اي و سوالي است که پاسخ به آن پاسخ بسياري از سوالات است.

نظر شما