به گزارش شهر، ري با پيشينهاي بيش از يک هزاره، جايگاهي ويژه در اذهان دارد و در طول تاريخ، وجود گروههاي مختلف ديني و تعامل ميان آنها در اين شهر، موجب شده است ري يکي از شهرهاي مهم و تاثيرگذار در ارتقاي انديشه تلقي شود. همچنين بارگاه حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و اماکن تاريخي متعدد در اين محدوده، جاذبههاي گردشگري و مذهبي حائز اهميتي براي اين شهر محسوب ميشود.
احمد مسجدجامعي، عضو شوراي اسلامي شهر تهران، دسترسي اين شهر به راههاي مختلف و ايفاي نقش رابط ميان بسياري از نقاط ايران و کشورهاي مختلف آن روز را عامل اهميت ري و توجه پادشاهان دورههاي مختلف به اين شهر ميداند.
سابقه تاريخي ري به چه دوراني باز ميگردد؟
شهرري و شاهعبدالعظيم امروزي، که در دوره پيشين تاريخي به آن راگا، رغه (در اوستا)، اروپوس (در دوره سلوکيان، نامگذاري يوناني) راگر يا راگس (در ضمائم کتاب تورات) گفته ميشد، سابقه بسيار طولاني دارد و در متون مختلف ايراني، اسلامي و يوناني نيز نامهاي آن به چشم ميخورد و منطقه وسيعي را در بر ميگرفت. يک طبقهبندي تاريخي درباره سلسله مادها وجود دارد که آن را به دو دسته ماد کوچک و ماد بزرگ تقسيم ميکند؛ علاوه بر اينها، برخي معتقدند بخشي بوده که به آن ماد رازي ميگفتند و سرزمين پهناوري بوده است. همچنين امروز در تهران قناتهايي بسيار کهن، نظير قنات مهران وجود دارد که نامش از همان دوران اشکاني باقي مانده است. يکي از هفت قبيله خاندان اشکاني، خاندان مهران بود که بهرام چوبين هم از اين خاندان است. سالها اين خاندان در مهران ساکن بودهاند و ميگويند باغ بزرگي که در اين منطقه بوده و به باغ مهران معروف است، يادگار همان خاندان تاريخي است. در واقع ما يک سرزمين ري داشتهايم و يک شهرري. سرزمين ري، آباديها و مناطق بسياري را مانند تهران، مهران و قصران در شمال در بر ميگرفته و جنوب آن نيز ورامين بوده که به آن وارنا نيز ميگفتند. شرکت لبنياتي جديدي که در همان نقطه تاسيس شده، با همين نام قديمي ورامين يعني «وارنا» مشهور شده است. ري بسيار قديمي است؛ اما نام تهران از قرن دوم و سوم در منابع مکتوب آمده است. دکتر اشميت در تحقيقات باستانشناسي در سال 1313 به اين نتيجه ميرسد که نخستين سکونتهاي اين منطقه در اطراف چشمهعلي بوده و به چهار تا 6 هزار سال پيش ميرسد. در آن دوران پادشاهان اشکاني در هر فصل يک پايتخت داشتند؛ ري پايتخت بهاره بوده و ساير پايتختها عبارت بودند از همدان، صد دروازه و بيستون.
چه عاملي سبب ميشد ري تا اين حد حائز اهميت و مورد توجه پادشاهان باشد؟
ويژگي ري، دسترسي آن به راههاي مختلف بوده است. بسياري از نقاط ايران و کشورهاي مختلف آن روز از طريق ري به هم راه داشتند. در نقشهاي که مرحوم استاد حسين کريمان از ري باستان کشيده است، مسير راه ابريشم در ري را که از شمال حرم حضرت عبدالعظيم امروزي رد ميشده، همراه با دروازهاي که مشهور به دروازه «باتان» بوده، به خوبي مشخص کرده است.
در آن زمان مزار حضرت عبدالعظيم به کلي از شهر خارج بوده و در باغي قرار داشته که بعدها به باغ حضرتي معروف شد. دروازهاي هم که از سمت تهران به ري ميآمده، به همين نام بوده که مدخل بازار حضرتي کنوني است و هنوز هم باقي مانده است. ري باستان از طرف دروازه بليسان که در محدوده محله جوانمرد قصاب فعلي است، به ديلم يا گيلان امروزي، آذربايجان و قزوين وصل ميشده است. از طرف دروازه باتان (حدوداً در محله فيروزآبادي فعلي) به سمت همدان و جبال و عراق نيز رفته است و از سوي دروازه مهران (حوالي محله منصورآباد کنوني) به سمت مهران و قصران راه داشته است. دروازه دولاب (که در حوالي پل سليمان يا قدري بالاتر از شمال چشمه علي است) به سمت مناطق دولاب ميرفته است. دروازه کوهگين هم بوده و راهي هم به سمت ورامين وجود داشته که آتشکده بزرگ ري در کنار آن بوده و هنوز هم آثاري از آن باقي است.
دسترسي به راههاي مختلف چه آثار و نتايجي بر زندگي مردم ري داشته است؟
اين موضوع جايگاه ويژهاي به ري داده بود و طبعاً گروههاي مختلفي با آداب و اعتقادات و باورهاي متفاوت در اين منطقه ميزيستند. يهوديها در هر جا که تجارت باشد حاضرند؛ بنابراين در ري هم جاي پايي داشتهاند و به زبانهاي آن روز جهان هم که براي رفت و آمد و تجارت لازم بوده آشنايي داشتهاند. اجمالا فِرَق مختلف مسيحي هم در ري بودهاند؛ اما ري از قديم محل مغان بوده است. بنا به نظر مرحوم کريمان، مغان در دورههاي تاريخي متأخر، آيين ديگري داشتهاند و بعدها به سوي آيين زرتشت روي ميآورند. بنا به نقل ايشان، در اينجا يکي از دو نسخه معتبر اوستا وجود داشته و زماني که اسکندر به ايران حمله ميکند، گويا يکي از دو نسخه را به آتش ميکشد و ديگري را که تنها نسخه باقيمانده بود، به يونان ميبرد.
دوران اسلامي در ري چگونه آغاز شد و ادامه يافت؟
در دوران پس از اسلام، در زمان خليفه دوم، ري بدون جنگ و درگيري تصرف ميشود و اهالي ميپذيرند که جزيه بدهند و آيين خود را حفظ کنند. در برخي متون آمده است که در تصرف ري، حسنين(ع) هم بودهاند که از نظر تاريخي درست نيست. در زمان حضرت علي(ع)، فرماندار ري به کوفه فراخوانده ميشود و مسئوليت شهر کوفه به او تفويض ميشود. شايد اين نخستين ارتباط گسترده و نزديک بين اهالي ري و اميرالمونين علي(ع) باشد. در آن زمان مجموعه ري بسيار آباد بوده است؛ آنقدر که ابنزياد به طمع فرمانداري ري وارد جنگ با حضرت سيدالشهدا(ع) ميشود. البته نهتنها شهر ري، بلکه پيرامون آن مانند دشت ورامين، خوار و دولاب و قصران نيز مناطق آباد و حاصلخيزي داشته است؛ هر چند بعدها در دوره بنيعباس اين توسعه در ري دو چندان ميشود.
مهدي خليفه عباسي، منطقهاي به عنوان ري جديد بنا ميکند و نام آن را محمديه ميگذارد که اين بخش عمدتاً در قسمت جنوب شرقي شهر ري کنوني است و به ري زيرين معروف شده است. بعدها شارع ساربانان، در همين مجموعه رشد ميکند؛ بهنحوي که در زمان هارونالرشيد، با همه گستردگي حوزه حکمراني او، مهمترين شارع در زمان او بوده است. توجه هارون خليفه قدرتمند عباسي به ري نيز از سويي به دليل آن است که متولد ري بوده است.
آيا بعد از اسلام هم تنوع مذاهب و آيينها در ري وجود داشته است؟
بله. يکي از ويژگيهاي ري اين بود که فرقههاي مختلف اسلامي در آن زندگي ميکردند؛ شيعيان، حنفيها، شافعيها و حنبليها که اين فرقهها در بلوکهاي جداگانهاي بودهاند. يعني جمعيت ترکيبي نبوده مگر در موارد جزئي يا همپوشانيهايي که در بين دو منطقه وجود داشته است.
ورود حضرت شاهعبدالعظيم به ري به چه دليل و چگونه بوده است؟
حضرت عبدالعظيم حسني به نمايندگي از امام هادي(ع) به ري ميآيند و بهصورت ناشناس در کوي سکةالموالي که احتمالا خارج از منطقه ري فعلي است، سکونت ميگزينند. حضور حضرت عبدالعظيم در آنجا احتمالا زمينهساز يک شبکه ارتباطي پيراموني بوده است. مشهور است که حضرت در زمان اقامت خود در ري، به زيارت قبري ميرفته و ميگفتهاند اين قبر مربوط به يکي از فرزندان موسيبن جعفر است که همان امامزاده حمزه فعلي است. به هر حال حضرت زندگي مخفيانهاي در ري داشتهاند؛ هرچند نميدانيم که در آن زمان اصولا بحث شيعه و سني به اين صورت که بعدها باب شد وجود داشته است يا نه. اما در مجموع وضع شيعيان در ري خوب بوده؛ بهويژه در دوره آلبويه و حتي در دوره سلجوقي با آنکه آيين حنفي داشتند.
سابقه چشمه علي که يكي از نقاط ديدني ري است، و علت نامگذاري آن چه بوده است؟
اين نهر را در تاريخ پيش از اشکانيان «روده» ميگفتند، در زمان اشکانيان به نام يکي از هفت خاندان بزرگ اشکاني خوانده ميشد و بعد از آن که يحيي پسر زيدبنعلي را در نيشابور کشتند، قاتل ايشان در مسير عبور از ري به سوي عراق، شمشيري را که با آن سر يحيي را بريده در اين آب ميشويد؛ از اين رو روستاييان اين رود را نحس ميدانند و به ياد فرزندان علي نام چشمه علي بر آن مينهند. ولي در عين حال آنرا شوم ميدانستهاند.
به نظر ميرسد اهميت شهر ري بيشتر مربوط به جايگاه اقتصادي آن بوده است.
بله، اين بخش در مسير راههاي تجاري بوده و جاده ابريشم بسيار به اهميت آن کمک کرده است. اصولا يکي از مهمترين دلايل اهميت اين شهر، همين راههاي مواصلاتي بوده است. تهران هم به همين دليل اهميت پيدا کرد. اين حوزه داراي زمينهاي حاصلخيري هم بود (مثل ورامين) که ميتوانست براي کشاورزي استفاده شود. آب هم به دليل وضعيت کوهپايهاي تهران در دسترس بود. بعدها قناتهاي زيادي در تهران، مهران، شميران و ري ايجاد شده؛ درحاليکه که در هيچ کجا به اين اندازه قنات پيدا نميشود.
شهر ري و بسياري از امکاناتش در حمله مغول آسيب جدي ديد...
چگونه ممكن است منطقهاي با آن جايگاه اقتصادي و فرهنگي، اينگونه در برابر حمله ديگران شكست بخورد و نابود شود؟
علت آسيبديدگي، آن بود که از درون پوسيده بود. البته ري قبل از مغول هم حمله محمود غزنوي را پشت سر گذاشته بود. بين خاندان آلبويه اختلاف افتاد و مجدالدوله داماد محمود غزنوي شد و از محمود خواست که براي نجات او به ري بيايد. مجدالدوله فرزند سيده ملک خاتون بود که اکنون هم يک بقعه به همين نام در منطقه 15 وجود دارد که مزار سيده ملک خاتون است. تا زمان حکمروايي اين زن، يعني سيده ملك خاتون، حملهاي صورت نميگيرد و بعد از فوت اوست که محمود غزنوي حمله ميکند و اين آسيبها روي ميدهد و حتي کتابخانه صاحببنعباد را به آتش ميکشند و بخشي از آن را هم به مرو ميبرند. ميگويند 12هزار عنوان کتاب داشته است. صاحببنعباد وزير دانشمند آلبويه در آن دوران است.
عزاداري امام حسين(ع) در ايران، در اين دوره گسترش يافت. يکي از نخستين شاعراني که درباره واقعه عاشورا مقتلسرايي کرد، در همين دوران در ري ميزيسته است. البته پيش از او در آثار شاعران پارسيگوي ديگر، بهويژه در مرو و خراسان، شواهد ديگري وجود دارد.
بزرگان و مشاهير ري چه کساني بودهاند؟
صاحببنعباد بسياري از بزرگان و دانشمندان را براي مشورت در امور به ري دعوت کرد؛ شخصيتهايي مانند صدوق، يادگار همين دورانند که از قم به ري مهاجرت ميکنند و در همين محل فعلي ابنبابويه دفن ميشوند. ماجراي پيدا شدن قبر او در دوره فتحعلي شاه هم شنيدني است. همچنين ميتوان به ابوالفتح رازي و زکرياي رازي و فخر رازي و بسياري ديگر اشاره کرد.
آيا در ري حكومت شيعه نيز وجود داشته است؟
نخستين حکومت شيعي در زمان آلبويه شكل گرفت كه البته پيش از آن ري بسيار گسترده شده بود. آخرين فرد از اين سلسله، مجدالدوله فرزند ملکخاتون بود که در برابر محمود مقاومت نکرد و حتي نامهاي تاريخي به محمود نوشت و از او خواست که براي فتح ري به آنجا بيايد. او داماد محمود غزنوي بود و همين وصلت پايان سلسله پادشاهي آلبويه در ري را رقم زد. مشهور است که وقتي محمود به ري آمد، به دامادش مجدالدوله با چنين تعبيري گفت که آيا دو پادشاه در اقليمي ميگنجند و مجدالدوله گفت نه و او پاسخ داد پس چرا مرا به ري خواندهاي. بعد از محمود در دوره سلجوقيان، دوباره ري رونق ميگيرد. سلجوقيان با آنکه شيعه نبودند؛ ولي به شيعهها خوشبين بودند. اکنون بقاياي حصار سلجوقي در سوي شرقي محله چشمهعلي و صفائيه فعلي باقي مانده است؛ هرچند آن را نميشناسند و براي حفظ آن تلاش نميکنند. برج طغرل هم از آن زمان مانده است و مسجد جامعي هم در همين زمان براي شافعيها ساخته شده که چيزي از آن باقي نيست؛ همه اينها در محله ظهيرآباد فعلي بود. در آستانه حملات مغولها، دعواهاي فرقهاي در ري زياد شده بود. ابتدا اهل سنت (شافعيها، حنبليها و حنفيها) عليه شيعيان متحد ميشدند و پس از تضعيف شيعيان، دعواهاي بين خودشان شروع ميشود. اينكه قبلا گفتم ري در زمان حمله مغولها از درون مضمحل شده بود، مرادم همين نكته بود. در اين اوضاع بوده که مغول حمله ميکند و از ري چيزي باقي نميگذارد. قبل از حمله، عده زيادي به دليل اختلافات مذهبي و قومي، ري را ترک کرده بودند. بنا به نقلي، در حمله مغول حدود 700 هزار نفر در ري کشته ميشوند و کسي باقي نميماند. به دنبال آن، تيمور حمله ميکند و در اثر اين حملات پيدرپي ري ديگر قد راست نميکند. جهانگرداني که در اين ايام از ري عبور کردهاند و از جلال و شوکت آن چيزها شنيده بودهاند، مکرر به خرابههاي اين شهر گسترده اشاره دارند.
آثار و عواقب اين ويراني چه بود؟
مهمترين نتيجه آن پراكنده و تلف شدن جمعيت ري بود و بعدها ساخته شدن روستاهايي بود كه ميگويند با بهرهگيري از مصالح خرابههاي ري ساختوساز در آنها گسترش يافت.
يعني پس از آن ري اهميت خود را از دست داد؟
تقريبا. هرچند بعدها دوباره به شكلهاي ديگري اهميت پيدا كرد. در زمان صفويان، گرچه قزوين پايتخت بود اما ري براي آنها بسيار مهم بود؛ هم بهعنوان يک پايگاه نظامي و هم بهعنوان يک چهارراه ارتباطي و هم بهعنوان عقبه ديني که آنها خود را از تبار امامزاده حمزه از نسل موسيبنجعفر(ع) ميدانستند. به هر حال ري منشاء شکلگيري و گسترش تهران است. تهران در زمان شاه طهماسب اول و زمان صفويه به شهر تبديل ميشود و حصارکشي پيرامون آن صورت ميگيرد.
به نظر ميآيد حاكم شدن زني به نام سيده ملك خاتون بر ري و اين كه يك زن حكمراني سرزميني به آن اهميت را در اختيار ميگيرد، بايد موضوع مهمي باشد.
البته که خيلي نادر بوده است و اين زن هم به نيابت از فرزند خردسالش اين مسئوليت را عهدهدار ميشود. اما اين فرزند يعني مجدالدوله، پس از به دست گرفتن حکومت بسيار بد عمل ميکند و در برابر مادرش ميايستد و مادر به قهر، ري را ترک ميکند. بعدها بين اين دو درگيري هم پيش ميآيد و شرايط حمله محمود غزنوي فراهم ميشود.
آيا وجود گروههاي مختلف ديني زندگي را براي مردم ري سخت نميکرده است؟
نه هميشه. گاهي هم درگيريهايي دامنهدار بين آنها بوده است؛ ولي بعضي کارها هم به سادگي امکانپذير نبود. براي مثال تعيين قاضيالقضات براي ري دشوار بوده است؛ زيرا قاضي بايد به مباني همه فرق آشنا بوده باشد تا بر اساس آنچه مورد قبول آنها بوده قضاوت کند.
چرا بعد از حمله مغول، امتيازي که ري داشته يعني وجه تجاري آن نميتواند باعث رشد دوباره آن شود؟
بالاخره وقتي زمان طولاني شد، راههاي ديگري هم جايگزين ميشود. در ري بسياري از خرابيها و ويرانهها قابل جبران نبود. علاوه بر آن، در آن دوره، اکتشافات جغرافيايي آغاز شده بود و راههاي دريايي ميتوانستند جايگزين جاده ابريشم زميني شوند.
وضعيت ادبيات، شعر و ساير هنرها در ري چگونه بود؟
همانطور که پيش از اين گفتم، براي مثال ما دو نسخه اوستا داشتيم که اسکندر يک نسخه آن را از بين برد و نسخه ديگر را با خود به يونان انتقال داد تا منحصر به فرد بماند. از آثار هنري ديگر ري، آثار باقيمانده معماري آن است که بعضا عمري هزار ساله دارند. همين گنبد و هسته نخستين آثار حضرت عبدالعظيم از اين نمونههاست، برج طغرل نيز نمونه ديگري است.
اگر بخواهيم شهر ري امروزي را بشناسيم، آيا درباره محلات آن نکتهاي وجود دارد؟
ري بر اساس تقسيمات فعلي، محلههاي مختلف و متعددي دارد، اما همه اين محلهها شرايط و ويژگيهاي يکسان ندارد؛ هم از نظر تاريخ شکلگيري و هم از نظر نوع شکلگيري. برخي از آنها تاريخي است. برخي قرنهاي بيشتري داراي سابقه تاريخي بوده است، مثل محله ديلمان. از بخش هاشمآباد محله نفرآباد تقريبا چيزي باقي نمانده و از ضلع جنوب شرقي، همچنان به مجموعه حرم افزوده ميشود. نفرآباد، قديميترين محله شهر ري کنوني است که در زمان شاه طهماسب اول شکل گرفت. همچنين محله سرتخت که کنار بازار معروف امروزي و در ضلع شمال غربي آن است، شکلگيري آن مربوط به دوره صفويه و گسترش آن در زمان قاجاريه است. ظهيرآباد که برج طغرل در آن قرار دارد و سراي ايالت در آن بوده است، يکي ديگر از اين محلههاست. مرقد ابنبابويه هم تاريخي است. هرچند يک بار بهکلي از بين ميرود و در زمان فتحعليشاه سيلي ميآيد و قبر را آشکار ميسازد و بدن سالم ابنبابويه ديده ميشود. سه تن از علماي زمان از جمله سيدمحمود مرعشي نجفي، مرحوم سيدشهابالدين مرعشي نجفي (پدر مرحوم آيتالله سيد شهابالدين مرعشي نجفي) و ميرزاي جلوه و محمد آلآقاي کرمانشاهي از جسد بازديد ميکنند. سر قبر را ميخوانند و سپس آنرا ميپوشانند و مقبره گسترده ابنبابويه شکل ميگيرد. ميرزاي جلوه، خود در همين جا دفن شده است.
در زمان شاه طهماسب چه ساختوساز ويژهاي در کنار اين مزار صورت ميگيرد؟
به دليل کثرت زائران نسبت به جمعيت آن زمان، بنا به درخواست متولي مزار، 24 باب مغازه در محل بازار فعلي ساخته ميشود که هسته بازار ري امروزي است. همچنين دو کاروانسرا ساخته ميشود به نام کاروانسراي دوقلو و کاروانسراي شاهعباسي که هر دوي آنها در اطراف حرم باقي مانده و در حال حاضر در اختيار توليت حرم است. 12 مغازه هم بين کاروانسراي دوقلو و حمام صحن وجود دارد. در زمان اميرکبير، بازار قديم و مسقف فعلي کامل ميشود که در گذشته جزء ري باستان بوده؛ اما تاسيسات فعلي آن، بهجز «بيبيزبيده» همگي متعلق به دهه 30 به اينسو است.
برخي از محلهها روستايي بوده است، مثل دولتآباد که آثار قلعه آن هنوز هم باقي است و يکي از زيرمحلههاي آن به نام قلعه دولتآباد است. برخي از آنها جزء دهستان غار تهران بودهاند؛ يعني بين ري و تهران 40 روستا بوده است که در مجموع به آنها دهستان غار ميگفتند. دروازه غار تهران هم به اين روستا باز ميشده است.
چرا به اين مجموعه «غار» ميگفتند؟
ميگويند يکي از فرزندان امام موسيکاظم(ع) را ميخواستند در جايي به نام محل جالکولي که اکنون جاي دقيق آن معلوم نيست، ولي حدود آن بين زمينهاي ري و تهران است، دستگير کنند. اين بزرگوار در غاري در منطقه پنهان ميشود و غار پيدا نميشود و اين منطقه از آن زمان به غار معروف است و مجموعه اين روستاها به دهستان غار معروف ميشود. امروزه بسياري از محلات مناطق 16 و 19 تهران، روستاهاي همين دهستان غار بودهاند که اکنون به محله تبديل شدهاند.
منبع: نشريه شوراياري