پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۵۰
کد خبر: ۵۷۸۵
|
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۶
گزارش كامل «شهر» از دو روز هم انديشي ملي «مديريت هنري»؛
هم انديشي ملي مديريت هنري كه طي دو روز در سالن اجتماعات خانه سينما داير بود،هرچند براي رسانه‌ها جذابيت چنداني نداشت،اما مقالات مهم و حضور مديران برجسته حوزه‌هاي گوناگون هنري و مسائل و نقصان‌هاي مديريتي اهميت آن را نيز دوچندان مي‌كرد.
به گزارش خبرنگار شهر،. اين همايش ساعت 10 صبح چهارشنبه 11 آذر ماه در سالن اجتماعات خانه سينما براي مدت دو روز آغاز به كار كرد. . اين مراسم با پخش سرود ملي و تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد، آغاز شد و سپس «كامران ملكي» مجري اين برنامه روي سن آمد و در بخشي از سخنان خود افزود: بعد از تغيير مديريت اين نياز حس شد تا اينک که آنان خود را مستغني از مشاوره و هم فکري مي دانند چهار تشکل بزرگ هنري که براي نخستين بار به همت خانه سينما گرد هم آمده اند براي آينده خويش بيانديشند و هم انديشي کنند شايد روزي بکار آيد. پسجامعه اصناف سينماي ايران دست نياز به انجمن‌هاي مختلف دراز كرديم و اين نياز با پاسخ مثبت رو به رو شد و چهار صنف خانه سينما، خانه موسيقي، خانه تئاتر و هنرهاي تجسمي قبول كردند تا در اين هم انديشي شركت كنند و براي دبيري اين همايش، بهترين گزينه «دکتر مهدي حجت» بود. ملكي دليل اين انتخاب را علاوه بر تحصيلات در دكتراي معماري از دانشگاه يورك انگلستان ، سوابق اجرايي او به عنوان بنيانگذار و موسس سازمان ميراث فرهنگي ، مدير عامل مجموعه ي تاتر شهر ، معاون امور برنامه هاي سازمان صدا و سيما و رئيس موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي عنوان كرد. ***روز نخست و گشايش همايش دكتر حجت به عنوان اولين سخنران و گشاينده همايش هدف از اين همايش دو روزه را گوش سپردن به صحبت‌هاي صاحب نظران ،كارشناسان هنري و مديران با سابقه دولتي دانست و گفت : قرار است در قالب كتابي، مجموعه مقالات ارايه شده به اين همايش وارد بازار شود تا علاقه‌مندان مختلف بتوانند از آن بهره‌مند شوند. وي در ادامه سخنان خود اشاره به اينكه مساله مديريت هنري در ايران مدتهاست كه ذهن او را مشغول كرده بيان داشت : هدف مديريت آن است كه مجموعه‌اي كه در آن فعاليت دارد به شكوفايي و رشد كامل برسد و در اين راه قطعا از شرايط محيطي و نيروي انساني هم براي دستيابي به اين هدف بهره مي‌گيرد. اما در بحث مديريت فرهنگي و هنري شرايط كمي متفاوت است و دستيابي به اهداف مدير در صورتي ميسر مي‌شود كه شرايطي براي تحقق نيروي اراده انسان هنرمند مهيا باشد. وي افزود : اگر فردي بخواهد به‌عنوان مدير در ايران فعاليت كند، لازم است كه به اين نكته توجه داشته باشد كه جغرافياي ايران تمامي شرق‌ عالم را به تمام غرب‌ پيوند مي‌دهد و همين مسأله و شرايط موجب مي‌شود كه از پتانسيل‌هاي بالايي برخودار باشد، علاوه بر اين دسترسي سرزمين ما به منابع متعدد از ديگر ويژگي‌هايي است كه يك مدير بايد مورد توجه قرار دهد. دكتر حجت در ادامه سخنان خود به تفاوت نگرش غرب و شرق به هنر اشاره كرد و گفت مكاتب هنري غرب به دنبال واقعيت عيني و بيروني پديده هاي بودند و شرقيان بيشتر در پي انكشاف دروني آن . تفاوت هنر شرق و غرب در حضور و ظهور هنر است و ايران همچون موقعيت جغرافيايي خود در ميانه اين دو ديدگاه قرار دارد و همين ميانگي مزيتي است که بايد در مديريت هنري هم لحاظ شود تا مرز افراط و تفريط را مشخص سازد. حجت كار هنرمندان را مكاشفه امر مستور و واقعيت دانست و اظهار كرد : مدير هنري بايد به درستي بداند كه هنرمند از چه جايگاهي برخوردار است. هنرمند دستي بر آسمان دارد و دست ديگر او برروي زمين است و درواقع حكمت‌هاي آسماني را به صنعت تبديل مي‌كند. او درواقع فردي است كه پيام‌آور حقيقت محسوب مي‌شود و اگر ما نگاه درستي به او داشته باشيم او مي‌تواند از لايه‌هاي پنهان خبر بياورد واكنون هم ما نياز بسياري به فهم زود و سريع مستورها داريم. دبير اين همايش سپس به مفاهيم مرتبط با مديريت هنري اشاره كرد و گفت : مديريت هنري را مي‌توان به دو معنا در نظر گرفت، معناي اول آن‌كه مديري براي مديريت‌كردن مكان‌هاي هنري گماشته شود كه كاري بسيار ساده است اما مفهوم ديگري كه دستيابي به آن بسيار مشكل به نظر مي‌رسد آن است كه فرد بتواند به شيوه‌ي هنري مديريت كند. دبير هم‌انديشي مديريت هنري در بخش ديگري از صحبت‌هايش هم به تفاوت‌هاي مديريت باغباني و نجاري اشاره كرد و گفت: مديريت فرهنگي و هنري چيزي است كه همانند باغباني است و نه نجاري. ما در باغباني همواره در پي رشد و شكوفايي هستيم اما در نجاري فرد به دنبال ساخت چيز از پيش تعيين شده است. مدير هنري كسي است كه تمام توان خود را براي استعلائ مجموعه‌اش به كار گيرد نه آن‌كه فردي باشد كه بخواهد از مجموعه براي شخص خود استفاده كند. او ادامه داد: مدير هنري بايد طوري برخورد كند كه هنرمندان كه افرادي حساس هستند و در عين‌حال از قوه كشف و شهود برخوردارند بتوانند در فضايي مناسب به فعاليت بپردازند. حال خود شما تصور كنيد كه اگر قرار باشد در اين مديريت موردي مانند سانسور و مميزي استفاده شود چه جنايت‌هايي صورت خواهد گرفت. حجت در پايان سخنانش يادآور شد: اگر قرار است كه مادري كودك خود را تنبيه كند، بايد اين تنبيه به جهت رشد و تربيت او باشد. اما آيا واقعا مديريت هنري ما هم اكنون به اين شيوه عمل مي‌كند؟ بنده بر اين باورم كه اين مديريت نيازمند باز نگري ونگاهي جدي است و ما اميدواريم در قالب اين هم انديشي موضوعات مفيدي مطرح شود و آن‌چه كه شايسته بضاعت فرهنگي مردمان ايران زمين است، تقديم علاقمندانش شود. ***چالش هاي حقوقي مديريت هنري پس از سخنان آغازين و افتتاحيه دبير همايش، دكتر حسن سبيلان اردستاني ، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي اراك و پژوهشگر مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي به عنوان اولين سخنران مقاله خود را به صورت پاورپونت ارائه داد . او در اين مقاله كه مقرارت سينما ، تاتر و موسيقي ؛ چالشها و خلاء ها نام داشت ، چالش ها و خلاء هاي قانوني را مهمترين مشكل حال حاضر در عرصه هاي مديريت هنري دانست و بيان داشت : اين خلاء با وضع مقرارت سطح پاييني مثل آئين نامه هيات وزارتخانه اي و دستور العمل مديران جبران شده است كه در عمل نمي تواند نيازها و حقوق هنرمندان را تامين كند و همين فقدان يك نظام حقوقي منسجم و يكدست باعث ايجاد اختلال در عرصه توليدات و عرضه محصولات فرهنگي – هنري شده است. دكتر اردستاني سپس با ارايه دادن قواعد و آيين نامه هاي موجود به وسيله پاور پونت به بررسي شرايط اصالت آيين نامه پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه ما در زمينه هنر موسيقي،سينما و تئاتر قانون نداريم. مقاله دكتر اردستاني به دو بخش عمده تقسيم مي شد در بخش نظري به تفكيك قانون از مقرارت دولتي و شرايط آن پرداخته شد و در قسمت دوم نيز قوانين موجود كه توسط مجلس ملي و مجلس شوراي اسلامي تصويب شده است را مورد بررسي قرار داد و در پايان بر ضرورت تدوين قوانين منسجم و روشن در اين حوزه تاكيد كرد كه فرايند توليد تا ارائه يك اثر هنري را دربربگيرد. ***مديريت هنري و شكوفايي هنر دومين سخنران همايش دكتر محمود گل محمدي ، دكتراي پژوهش هنر ، مدير گروه مطالعات سينما و تاتر پژوهشكده مطالعات هنر و رسانه ايران بود كه به بررسي نقش مديريت هنري در جريان سازي و شكوفايي هنر پرداخت. او با انتقاد از اينكه هنوز پس از گذشت سي سال از انقلاب هنوز در حال آزمايش و خطا در عرصه هاي هنري و فرهنگي هستيم به تشريح اين مساله پرداخت كه چه تلاشي بايد صورت گيرد تا آسيبهاي ناشي از اين آزمايش و خطا كاهش يابد و سهم مديريت هنري در اين تلاش چيست . دكتر گل محمدي در تبيين ديگاه خود ضمن تاكيد بر آسيب شناسي مديريت فرهنگي و هنري در كشور همذات بودن همه هنرها را در عين كاركردهاي متفاوت آنها مهم تلقي كرد و آن را پايه و اصولي براي شكوفايي هنر در سطح كلي دانست. در همين راستا او توصيه كرد كه نبايد از اصل مسلم هنرمند و خلاقيت وي غافل ماند. مدير پژوهشگاه موسسه بين اللملي مطالعاتي نهج البلاغه در ادامه به طرح اين موضوع پرداخت كه چرا با وجود هنرمندان زياد و برجسته در جامعه ايراني ، عموم مردم از لذت هنري بي بهره اند. وي همچنين به اين موضوع پرداخت كه آيا هنر و هنرمند مديريت پذير هستند يا خير؟ و اساسا ارتباط هنرمند و مدير هنري چگونه بايد باشد. دكتر گل محمدي سپس در پاسخ به اين سوال به طرح دو ديدگاه متفاوت مديريت باغباني و مديريت نجاري پرداخت و مديريت باغباني را شكل مطلوب و راه حل اصلي در جهت شكوفايي هنر عنوان كرد. وي در پايان مقصود توسعه فرهنگ است و از طريق مديريت درست فرهنگي و هنري مي توان به توسعه مطلوب دست يافت. ***تصويري از يك مدير هنري موفق يكي از متفاوت ترين و جذاب ترين بخش هاي روز اول همايش سخنراني احمد طالبي نژاد منتقد معروف سينما و عضو هيات تحريريه ماهنامه فيلم برمي گردد. اين جذابيت شايد به مصداقي بودن سخن او برمي گردد كه درباره مديريت ده ساله سيد محمد بهشتي بر ينياد سينمايي فارابي است و اين جذابيت زماني بيشتر مي شود كه خود بهشتي نيز در جلسه حضور دارد. طالبي نژاد بر خلاف ديگران كه به شكل سلبي به نقد مديريت هنري پرداختند به صورت ايجابي ، يك الگو و نمونه موفق از مديريت هنري را عرضه كرد و به اين واسطه به شرايط تحقق مديريت فرهنگي مطلوب پرداخت. مدير مسئول نشريات توقيف شده هفت و ارژنگ ، شخصيت و منش پرجاذبه و كاريزماتيك بهشتي را در رويارويي با اهالي سينما يكي از مهمترين عوامل موفقيت او دانست و اشاره كرد كه بهشتي در عين اينكه خود يك فرد سياسي بود و جامعه نيز در تاب و تاب سياسي بود اما با پرهيز از سياست زدگي موفق شد تا اعتماد و احترام سينماگران را به خود جلب كند. سيد محمد بهشتي فقط تحصيل كرده رشته معماري نيست بسياري از سينماگران او را معمار سينماي نوين ايران نيز مي دانند. طالبي نژاد نيز در مقاله خود به اين نكته اشاره مي كند و او را طراح و مهندس سينماي نوين ايران متناسب با شرايط سياسي و اجتماعي مي داند كه با تلاش در بازشناسي نقاط ضعف و قوت سينماي پيش از انقلاب ، چرخ هاي صنعت سينما در ايران را دوباره راه اندازي كرد. وي كشف و جلب استعداهاي جوان و تازه نفس همچون كيانوش عياري ، مسعود جعفري جوزاني ، كيومرث پوراحمد ، رخشان بني اعتماد ، ابراهيم حاتمي كيا ، تورج منصوري ، محمود كلاري ، محسن مخملباف و... را از جمله دستاوردهاي دوران مديريت بهشتي برشمرد . ضمن اينكه به نقش موثر بهشتي در معرفي سينماي ايران در جشنواره ها و مجامع جهاني اشاره كرد. طالبي نژاد با برشمردن جنبه هاي مثبت و منفي بنياد سينماي فارابي در فاصله سالهاي 1362 تا 1372 نتيجه عملكرد سيد محمد بهشتي را برقراري يك نظام كارامد و فعال سينمايي و تبديل شدن بنياد سينمايي فارابي به مركز ثقل صنعت سينماي ايران دانست و در تبين اين مدعا به طرح ديدگاه بهشتي درباره مديريت باغباني و مديريت نجاري در سينما پرداخت و در سخنان خود را با اين جمله به پايان برد كه اگر مديري كارامد و موفق تر از سيد محمد بهشتي در عرصه فرهنگ و هنر پيدا شود من اين نوشته را با آب خواهم شست. ***سياست و مديريت هنري جوانترين سخنران همايش مذكور در روز اول مصطفي اسد زاده كارشناس ارشد علوم سياسي و رئيس اداره پژوهش و فن آوري مركز تحقيقات موتور ايران خودرو بود كه به بررسي مديريت هنري نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران در عرصه سينما در دو دهه 70 و 80 شمسي پرداخت . سينما و سياست دو پديده بسيار جذاب و اثر گذار براي ايرانيان محسوب مي شود كه نسبت ميان ان دو نيز مي تواند شنيدني باشد . اسدزاده اين مطلب شنيدني را ديدني هم كرد و در خلال سخنراني خود كليپ كوتاهي از برخي از فيلمهاي شاخص مورد بحث خود را از طريق ويدئو پرژاكتور به نمايش گذاشت. او مرزبندي هاي سياسي در ايران را در عرصه سينما مورد بررسي قرار داد و گفت : رقابت دو جناح حاكم در عرصه سياست ايران صرفا يك جدل سياسي نيست بلكه رويارويي و تقابل دو ايدولوژي و گفتمان سياسي است كه يكي مبتني بر پاسداري از ارزشهاي انقلابي و ديني و ديگري حمايت از حقوق مدني و اجتماعي مردم است كه ردپاي اين دو گفتمان را مي توان در سينماي دهه 70 و 80 شمسي در ايران دنبال كرد. اين پژوهشگر با استفاده از روش تحليل محتوا و تحليل متني فيلم ها به تبيين سياست هاي فرهنگي – هنري دولت در عرصه سينما در دو دهه 70 و 80 شمسي پرداخت. بر همين اساس او دو گفتمان سنتي و مدرن را به عنوان نماد فكري دو جناح سياسي اصول گرا و اصلاح طلب را در سينما بررسي و بر اين نكته تاكيد كرد كه سليقه سياستمدران و مردم در نسبت با سينما و گرايش به فيلمها متفاوت بود و قسمت هاي كوتاهي از فيلمهاي از كرخه تا راين ، آژانس شيشه اي ، خواهران غريب ، روز واقعه ، قرمز و پاراتي را به عنوان نمونه و شاهد مثال خويش نمايش داد. اسدزاده در پايان نتيجه گيري كرد كه هردو گفتمان و جريان سياسي در ايران به سوي پيوست فرهنگي حركت نكردند و در سياستگذاري سينمايي از تجربيات گذشته ، مصلحت جامعه و آينده نگري فاصله گرفته اند. ***ساز مديريت هنري كوك نيست! بعد از چند سخنراني درباره سينما و نسبت آن با مديريت هنري اينك نوبت موسيقي بود تا درباره مديريت هنري ، سخن ساز كند.سيد ابوالحسن مختاباد رئيس كانون نويسندگان و بازرس خانه موسيقي به اين بهانه درباره تاثير نظريه فرهنگي بر مديريت موسيقي سخن گفت . او با اشاره به فراز و نشيب هاي موسيقي در 50 سال اخير به فقدان سياست گذاري و برنامه ريزي روشن و دراز مدت در اين عرصه اشاره كرد و گفت : برخي از قوانين مربوط به حقوق هنرمندان موسيقي از سوي متوليان پي گيري و اجرا نمي شود و جالب اينكه قانون حمايت از حقوق مولف و مصنف كه 40 سال قبل تصويب شد در بخش سينما توسط وزارت ارشاد و قوه قضاييه اجرا مي شود. اما همين قانون در زمينه موسيقي به اجرا گذاشته نشده است. مختاباد با اشاره به سمينار بررسي سه دهه موسيقي كه در جشنواره موسيقي فجر 1387 برگزار شد اشاره كرد كه از ميان 120 ناشر فعال موسيقي تنها 15 تا 20 درصد ناشران موسيقي فعال بودند و يا ورشكست شده بودند يا سرمايه گذاري در اين حوزه را ترك كرده بودند. اين پژوهشگر موسيقي در بخشي ديگر از سخنان خود با انتقاد جدي از وضعيت آموزش موسيقي در ايران به بي توجهي آموزش و پرورش به آموزش موسيقي در سطوح مختلف آموزشي اشاره كرد و افزود : سامانه اي براي ثبت و ضبط آثار گذشتگان وجود ندارد و حمايتي از موسيقي فرهنگي و ملي صورت نمي گيرد . وي همچنين به نحو پخش موسيقي در صدا و سيما اشاره كرد نشان ندادن آلات موسيقي را يك ضربه بزرگ به موسيقي اصيل ايراني دانست. مختاباد در پايان به نوعي آشفتگي عملي – مديريتي در حوزه موسيقي اشاره كرد و تاكيد نمود مديريت موسيقيايي در ايران بايد نظريه فرهنگي داشته باشد. ***منتقدان و مديريت هنري محمد حسن حامدي ، پژوهشگر هنرهاي تجسمي و مدير مجله تنديس سخنراني خود را زماني آغاز كرد كه آيدين آغداشلو دبير علمي هنرهاي تجسمي به هيت رئيسه همايش اضافه شد. حامدي كارشناس گرافيگ و كارشناس ارشد پژوهش به جايگاه نقد هنر در مديريت هنري پرداخت و منتقدان را مديران غير رسمي هنر در هر جامعه اي قلمداد كرد. و گفت : اگر در گذشته عمل يك منتقد تنها به مثابه ثبت وقابع و تهيه پشتوانه علمي براي آيندگان محدود مي شد اكنون و با توسعه همه جانبه علوم و اطلاعات و اقبال عمومي و افزايش تقاضا اين حضور به مراتب پيچيده تر و معرض تر شده است. وي افزود : بديهي است كه با حذف و كاستن موقعيت نقد ، هر جامعه اي دچار نقصان شده و در نتيجه توليد آثار فاخر هنري با مشكل جدي مواجه خواهد شد. حامدي هنر را داراي سه ضلع دانست كه شامل هنرمند ، اثر هنري و مخاطب مي شود و منتقد در اين ميان نقش واسطه گري و تببين و نظارت را انجام مي دهد. اين محقق هنري در ادامه برخي از موانع نقد در جامعه ايراني برشمرد و به دلايلي همچون مسائل سياسي و اقتصادي ، مصلحت انديشي و احساس گرايي به جاي عقلانيت اشاره كرد . ***مديريت هنري در ايران «مديريت هنري در ايران»نام كتابي است كه به تازگي به كوشش سهيلا نياكان منتشر شده است و شادمهر راستين(همسرش) اين كتاب را به همراه كتاب «در بي دولتي فرهنگ» نوشته جلال ستاري،موضوع سخنراني خود قرار داد و به بررسي تطبيقي و موضوعي آن پرداخت. اين فيلمنامه نويس در تشريح سخنان خود به بررسي اجمالي و تاريخي رويكرد مديريت هنري از دانشگاه گندي شاپور پرداخت و به مكتب هرات ، مكتب اصفهان ، مكتب تهران و دست آخر تاسيس اداره هنرهاي زيبايي كشور در سال 1328 رسيد. وي دو كتاب مذكور را به عنوان تنها منابع و مراجعي كه اخيرا در اين باب منتشر شده را به حضار معرفي كرد. اين پژوهشگر و محقق سينما در نتيجه گيري با اشاره به ديدگاهاي سيد محمد بهشتي اظهار داشت : عموما دو تفكر مديريتي در ايران جاري بوده و هست يكي نگاه باغباني و ديگري نگاه نجارانه. البته وي بازهم به حضور پر رنگ دولت در مديريت باغباني اشاره كرد و گفت در اين رويكرد نيز باغبان آزاد نيست تا هر گلي بكارد . راستين با تفكيك مديريت رسمي و ملي در عرصه هنر خواهان كاهش مداخله دولت در امر فرهنگ و هنر شد. وي با ارائه آخرين تعريف از مديريت هنري آنرا هنر تبديل ايده به اجرا دانست و سخنراني خود را با جمله اي از هانا آرنت به پايان رساند كه انديشه خطرناك وجود ندارد بلكه انديشه ، خود خطرناك است. ***بازنگري در مديريت سينمايي آخرين سخنران همايش هم انديشي ملي مديريت هنري در روز اول عليرضا دولتشاهي ، پژوهشگر آزاد و سينماگر آزاد بود كه مقاله خود را با نام «لزوم بازنگري در مديريت سينمايي» ارائه كرد. وي بيان داشت: با وقوع انقلاب اسلامي ديدگاه مديريت متمركز و هنر در ايران شكل گرفت.در قدم اول تربيت نيروهاي هنري در ايران بود كه بتوانند ايدئولوژي‌هاي جديد را در مملكت شكل دهند، عمده‌ترين دغدغه حكومت جديد ايجاد هنر ديني و سينماي ديني بود. دولتشاهي ادامه داد: اين مهم در اولين اقدام با ايجاد مدرسه‌اي در باغ فردوس به نام مركز فيلمسازي اسلامي، شكل گرفت كه به نوعي ميراث‌دار انجمن سينماگران آماتور بود كه آن هم ميراث‌دار سينماي آزاد پيش از انقلاب بود. وي با اشاره به اين كه اين روند با شكست مواجه شد، گفت:‌ افرادي كه قرار بود فيلم‌سازان آينده مملكت باشند، به نوعي مديران سينماي جوان كشور شدند و اين شكست به اين خاطر بود اما متوليان جديد سينما يك مسئله را از ياد برده بودند كه خطر سينماي آيين‌نامه‌اي و متمركز براي خود سينما بيشتر ضرر دارد. اين پژوهشگر علوم انساني و سينماگر آزاد معتقد است كه تبديل شخصيت به تيپ همواره يكي از مهم‌ترين مشكلات سينماي ايران قبل و پس از انقلاب اسلامي بوده است چرا كه كمتر شخصيت‌سازي صورت گرفته است. وي تصريح كرد: اين امر تا آنجا پيش مي‌رود كه گروهي از بازيگران، نه تنها به ايفاي يك تيپ مي‌پردازند بلكه در زندگي شخصي خود نيز دون‌كيشوت‌وار با آن تيپ همذات‌پنداري مي‌كنند به خصوص با رواج ساده‌انگاري بينش هنري در جامعه، به تلويزيون نيز نفوذ كرده است. كافي است توليدات تلويزيون را در سه دهه گذشته به ياد بياوريم، به ويژه توليدات مراكز شهرستان‌ها را در ذهن مرور كنيم. بر اين اساس بايد نگاهي از گذشته تا به امروز درخصوص روند سينماي كشور بياندازيم و تغيير در رويكرد خود داشته باشيم. اين مقاله از پيشينه بحران در مديريت هنري در حوزه سينماي كشور شروع شده و به بررسي اين روند كه تا به امروز مي‌پردازد. ***حاشيه هاي همايش در روز نخست - كامران ملكي در ابتداي جلسه به اين نكته جالب اشاره كرد كه براي اولين بار چهار نهاد و صنف مهم فرهنگي – هنري كشور در يك همكاري مشترك در اين هم انديشي در كنار هم جمع شدند تا از يك مساله واحد سخن بگويند. - دكتر محمد سرير به عنوان دبير علمي موسيقي ، ايرج راد به عنوان دبير علمي تاتر و ايدين اغداشلو به عنوان دبير علمي هنرهاي تجسمي در جايگاه هئيت رئيسه همايش حضور داشتند و البته جاي فرهاد توحيدي دبيرعلمي سينما خالي بود. - آيدين آغداشلو در سخني كوتاه ، تلقي كليشه اي درباره هنرمند دردمند را مورد نقد قرار داد و تاكيد كرد كه هنرمند در عين اينكه به دردهاي جامعه مي پردازد بايد وظيفه دارد تا از شادي هم سخن بگويد. - ايرج راد در پايان روز نخست از هم‌انديشي ملي مديريت هنري، اظهار داشت: در هم‌انديشي امروز بيشتر مديريت هنري مورد نقد قرار گرفت ولي بايد تأثيرات هنر در جامعه نيز مورد بررسي و هم‌انديشي قرار گيرد. - همايش در دو مرحله زماني انجام شد و خانه سينما در ميانه اين بخش با صرف ناهار از ميهمانان خود پذيرايي كرد. - در پايان مراسم كليپي از سامان مقدم پخش شد كه در آن تعدادي از بازيگران سينما در عين اينكه تصاوير از فيلمهاي مختلف ايراني به نمايش گذاشته شده بود سرود اي ايران را همسرايي كردند كه اين برنامه به شدت مورد توجه و تشويق حضار قرار گرفت. //////دومين روز هم انديشي ملي مديريت هنري////// ***هنر قابليت مهندسي شدن ندارد. اگرچه دومين روز هم انديشي مديريت هنري با بارش برف و باران و سرماي هوا همراه شد اما گرماي دومين روز هم انديشي مديريت هنري افزايش يافت و با مشاركت مخاطبان و مهمانان در بحث به معناي واقعي هم انديشي ، نزديك تر شد. در روز دوم مباحث نظري مديريت هنري و نسبت و پيوند آن با جامعه و اقتصاد و فرهنگ مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و شگفت اينكه هر يك از سخنرانان بر هنر به مثابه روحي دميده در كالبد پديده هاي گوناگون تاكيد کردند. دومين روز اين هم انديشي نيز ساعت 10 صبح روز پنجشنبه 12 آذرماه شروع شد با اين تفاوت كه اين بار فرهاد توحيدي به عنوان دبير علمي سينما جايگزين ايرج راد دبير علمي تاتر شد .دکتر حجت در آغاز اين نشست با گلايهاز نبود مديران هنري در اين نشست که براي حضور آنان بيش از هفتصد کارت دعوت ارسال شده بود،اظهار اميدواري کرد تا شايد در اينده نگاه به مباحث علمي نزد مديران تغيير کند. ***اصحابان هنر و اربابان قدرت سيد مجتبي حسيني مدير عامل موسسه ي موزه و كتابخانه ملي ملك ، بررسي نقش قدرت حاكم بر شكوفايي هنر را محور سخن قرارداد چرا كه به گفته او يكي از سازنده ترين و تعالي بخش ترين رابطه ها ، نسبت و نحوه ي مديريت هنرمندان است كه مديريت هنر را محقق خواهد كرد. او در تبين اين مدعا اشراف اهل قدرت بر مديريت هنري را دليل اهميت ارتباطات دو گروه هنرمندان و اربابان قدرت دانست. عضو پيشين شوراي سياستگذاري روزنامه ايران هنر را ميوه بوستان خيال دانست كه خود خيال را به بازي مي گيرد و ردپاي آنرا مي توان از شعر فارسي تا هنر كتابگري و از موسيقي تا سينما دنبال كرد. وي در مصداقي كردن سخن خويش در رابطه قدرت و هنر از كلام سعدي و نامه هايي از دوره تيموري و رواياتي از دوره هاي صفوي و قاجار مثال آورد. اين پژوهشگر هنر خوشنويسي تصريح كرد كه كيفيت رابطه هنرمندان و حاكمان از اواخر دوره قاجار تغيير كرد كه ضمن برهم زدن قاعده گذشته از پذيرش شيوه هاي نو امتناع شد. او از بين رفتن الگوهاي آموزشي ، فقدان تربيت جامع گرا در ميان اهل هنر ، عدم شناخت جهان جديد و فقدان قوانين نامنطبق بر ماهيت هنر از پيامدهاي اين تغيير در دوره قاجار برشمرد. ***مديريت هنري مطلوب تلفيق هنر و دانش ، نه فقط تعالي آدمي را در پي دارد بلكه سخنراني در يك همايش را هم جذاب تر مي كند . اتفاقي كه با سخنراني دكتر قطب الدين صادقي ، نويسنده ، پژوهشگر ، كارگردان و مدرس تاتر محقق شد و او در مقام سخنران نيز نقش آفريني ماهرانه اي ايفاء كرد . او نيز همچون احمد طالبي نژاد به شرايط تحقق مديريت هنري مطلوب پرداخت و همچون او يك مدير موفق هنري را به عنوان شاهد مثال خويش معرفي كرد . اگر ديروز اين نام سيد محمد بهشتي بود كه به عنوان يك مدير موفق هنري بر زبان ها مي آمد امروز صادقي دكتر علي منتظري را به عنوان يك مدير موفق معرفي كرد و درباره شيوه مديريت او مثال ها و نمونه هاي جالبي را عنوان نمود. او اشاره كرد مديريت مطلوب گاه برخاسته از ويژگي ها و خصلتهاي فردي مدير در ساحت هاي دانش ، روش و منش شخصي در مديريت است . صادقي تاكيد كرد كه يك مدير هنري در ابتدا بايد خود هنر را بشناسد و به حساسيت هاي روحي و ظرائف فكري هنرمندان آگاه باشد و آنرا درك كند. وي حفظ و نگهداري نيروي انساني در حوزه كاري يك مدير هنري را با اهميت شمرد و آن رابزرگترين سرمايه يك مدير هنري دانست. عضو فرهنگستان هنر در بخشي ديگر از سخنان خود ارتباط با مخاطبان هنر و مردم و توجه به خواسته ها و نيازهاي آنان را ضروري دانست و آن را لازمه سياستگذاري و برنامه ريزي در حوزه فرهنگ و هنر دانست. صادقي اشاره كرد كه آيا هدف يك مدير هنري برآوردن رضايت و انتظارهاي مردم است يا راضي نگه داشتن مديران مافوق؟ وي بعد چهارم كار مدير هنري را نوع رابطه او با دستگاه دولت عنوان كرد و تصريح نمود كه آيا وي در گرفتن تصميم ، بودجه و امكان برش و كارايي لازم را دارد يا خير و آيا مي تواند رفاه هنرمندان را تضمين كند يا خير ؟ اين استاد دانشگاه همچنين به آشنايي و ارتباط مدير هنري با رسانه ها و دستگاهاي خبري را مهم ارزيابي كرد و گفت : يك مدير هنري موفق بايد افكار عمومي را نسبت به هنر و جايگاه اجتماعي آن حساس كند و شيوه تعامل با مطبوعات و رسانه هاي جمعي را بداند. او خاطر نشان كرد كه يك مدير هنري نبايد از ركن چهارم دموكراسي به عنوان بلندگوي تبليغاتي سياستهاي گروه و تفكري خاص استفاده نمايد. دكتر قطب الدين صادقي نتيجه گيري بحث خود را در يك جمله خلاصه كرد و آن ضرورت شايسته سالاري و پرهيز از روابط غير هنري يا وفاداري هاي سياسي معمولي بود . وي همچنين عنوان كرد در كشورهاي صنعتي پيشرفته مديران مراكز هنري ، خانه هاي فرهنگ و نهادهاي مشابه را عموما از ميان كارگردان هاي خوشنام و مستقل تاتر برمي گزينند. ***فرهنگ و هنر مهندسي نمي شوند دكتر حسين سليمي مدير گروه فرهنگ و ادب و فيلم و سريال شبكه دوم سيما و رئيس دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي با طرح اين سوال كه دلايل توسعه نيافتگي در حوزه هنر در جامعه ايراني چيست سخنان خود را آغاز كرد و در طول سخنراني تلاش كرد تا به اين سوال پاسخ دهد. وي گفت : نه فقط در گذشته بلكه در دوران مدرن نيز ايرانيان زودتر از بسياري از جوامع غير اروپايي با هنر مدرن آشنا شدند و آثار معتبر و برجسته اي خلق كرد. او بسياري از هنرمندان ايراني در حوزه هاي سينما ، تاتر ، موسيقي ، نقاشي و... را صاحب سبك و مولف دانست و اضافه كرد : مخاطبان هنر نيز در ايران نسبت به بسياري از كشورهاي جهان پرشورتر و مشتاق ترند و به همين دليل بازار هنر در ايران پر رونق است. رئيس مركز هنرهاي نمايشي كشور ضمن انتقاد از اين نگرش كليشه اي كه كمبود امكانات و سرمايه گذاري موجب ناكارامدي مديريت هنري در ايران شده است استدلال كرد كه هر سال دولت به صورت مستقيم و غير مستقيم صدها ميليارد ريال در حوزه ي هنر هزينه مي كند و امكانات و تاسيات وسيعي در اين زمينه در نقاط مختلف كشور ساخته است. او خلاصه كردن و تقليل دادن همه ضعفها را به ناكارامدي دولت نوعي ساده سازي مساله عنوان كرد و بيان داشت : بايد ريشه اين مشكل را در ساختار هاي اداري و اجتماعي جستجو كرد و با تغيير موانع ساختاري امكان رشد و توسعه و شكوفايي هنر و فرهنگ را در سطح ملي فراهم كرد. او ايجاد بستر و فضاهاي بازتر و كاهش تصدي گري دولتي را در توسعه مديريت هنري در جامعه مهم دانست . دكتر سليمي به صراحت اعلام كرد كه مهندسي فرهنگ و هنر نه ممكن است و نه مطلوب و اين مقولات قابليت مهندسي ندارند. وي همچنين به باب شدن اصطلاح فرهنگ سازي انتقاد كرد و تاكيد نمود كه دولت يا مدير فرهنگي و هنري نمي تواند احساسات و ذهنيت هنرمندان را مديريت كند و مهمترين مشكل ما در عرصه مديريت هنري داشتن امپراطوري است.امپراطوري که تعيين مي کند چه کسي کار کند چه کسي خانه نشين شود و...! او ساختار ذهني بسته و غير علمي ارزيابان آثار هنري و دخالت نظام حقوقي و قضايي در توليد معنا و به طور كلي تصدي گري قدرت در عرصه هنر را به عنوان مانع ساختاري در توسعه هنر در ايران اعلام كرد و موكدا تاكيد كرد كه هنر نمي تواند متولي داشته باشد. دكتر سليمي فقدان آزادي ، امنيت و امكانات توليد را به عنوان سه سد بزرگ در مسير مديريت هنري برشمرد و در پايان با ناكافي دانستن الگوي مديريت باغباني تاكيد كرد : تا زماني كه موانع ساختاري مديران هنري رفع نشود بهترين مديران هنري نيز نمي توانند چندانموفق شوند. ***مديريت هنري و مساله آموزش نمي شود از مديريت و هنر سخن گفت و از آموزش و تربيت سخني به ميان نياورد كه آموزش خود يك هنراست و آموزش هنر نيز هنري مضاعف. اين كار را دكتر عليرضا رحيمي دكتراي تعليم و تربيت انجام داد. او به بررسي نسبت هنر و تربيت بصيرت گرا به منظور سياستگذاري در حوزه هاي مديريت هنري و آموزشي پرداخت و بر شباهتهاي اين دو نوع مديريت تاكيد كرد. به عبارت ديگر او به بررسي نسبت ميان هنر و تربيت از زاويه ديد نظريه بصيرت پرداخت و به توضيح اين مسله پرداخت كه سياست گذاري در اين دو حوزه چگونه بايد صورت گيرد. دكتر رحيمي در تببين سخنان خود سه ويژگي مهم تشخيص و فهم ، تميز و داوري و تصميم گيري را در نظريه تربيتي بصيرت گرا با اهميت شمرد و هنر را در ايجاد و حفظ و توسعه بصيرت ابزاري كارامد معرفي كرد. او گفت هنر مي تواند قالبي مناسب براي در برگرفتن محتوايي آموزش باشد و در ايجاد انگيزه هاي مناسب براي يادگيري نقش موثري ايفاء كند. او هدف مديريت آموزشي و هنري را در يك راستا ارزيابي كرد و آنها را تلاش در جهت عقلاني كردن و تعالي بخشيدن به انسان و جامعه انساني دانست. ***مديريت هنري ، نياز صنفي يا عمومي؟ در اين بخش ابراهيم غلامپور آهنگر ، پژوهشگر ارشد مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي با توصيف مديرت هنري به عنوان يك مديريت حرفه اي مقتضيات ان را مورد بازشناسي قرار داد و گفت : از يك سو مسائل و مباحث حرفه اي و تخصصي هنر و از سوي ديگر و بيرون از حرفه و تخصص ، ارتباط با بخش فرهنگ و حاكميت موجود ، جايگاه حقوقي و مشروعيت قانوني در بين ذينفعان و بالادست ها و همچنين ارتباط با جامعه و مراودات اجتماعي و سياسي و مهمتر از همه مسائل مالي قرار دارند كه در ايجاد يك مديريت كارا و اثربخش براي حوزه هنر حائز اهميت است. وي يكي از ويژگي هاي جامعه مدرن امروزي را تبديل شدن مسائل انساني به بخش هايي با گستره هاي اجتماعي بزرگ و كوچك است و اين كوچك شدن و جزء شدگي بر اهميت صنف بندي در حوزه هاي مديريتي و حكومتي افزوده و آنها را بر آن داشته است كه تا با ايجاد اشكال مختلف مشاركت ، زمينه انتقال نيازها و خواسته ها و ديدگاهها و نظرياتشان را به جعبه سياه نظام سياستگذاري فراهم آورند. او ياد آور شد در حوزه هايي كه از گستره وسيعتري برخوردارند قدرت حرفه اي و صنفي و پيچيدگي مسائل و مشكلات حوزه مربوطه ايجاب مي نمايد كه ساختار سازماني مناسبي با توجه به شرايط جديد فراهم آورند. غلامپور با قائل شدن به 4 بعد مديريتي يعني بعد حرفه اي و تخصصي ، بعد بخشي و دولتي ، بعد حقوقي و قانوني و بعد سياسي و مالي مديريت هنري را در جايگاه يك مديريت حرفه اي مورد بحث قرار داد. ***هنرمندان مدير و مديران هنرمند آرش شيرين باب ، كارشناس ارشد طراحي صنعتي و سيد وحيد كريميان كارشناس مديريت صنعتي مشتركا مقاله اي را ارائه دادند كه در پيوند مديريت و هنر به مطالعه تطبيقي رشته هاي دانشگاهي با موضوع مديريت در هنر و شاخه هاي هنر مي پرداخت. البته اين مقاله را آرش شيرين باب به صورت پاورپونت ارائه كرد . وي دو شكل مديريت سازمان هاي هنري را از هم تفكيك كرد يكي اينكه يكي از هنرمندان كه لزوما داراي علم مديريت نيست سرپرستي كارها را بر عهده مي گيرد و در حالت دوم شخصي كه علم مديريت دارد اما لزوما داراي توانايي هنري نيست مسئول كار مي شود . كه در اين صورت سازمان در عين توانايي هنري مناسب فاقد مديريت و اقتصادي درست خواهد بود . در حالي كه امروز رشته هايي در دانشگاهاي جهان وجود دارد كه هدف آن تربيت هنرمندان مدير و مديران هنرمند است. لازم به ذكر است كه تعداد 20 رشته دانشگاهي متفاوت با موضوع مديريت در هنر و زير شاخه هاي آن در 45 دانشگاه دنيا بررسي شده اند. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد رشته هاي دانشگاهي كه موضوع اصلي آن ها مديريت در هنر است به دو گروه كلي قابل تقسيم اند: 1- مديريت در هنر به معناي عام آن كه از بحث هاي كلان مديريت هنر در سطوح وزارتخانه و دولت شروع شده و به بحث هاي مديريت خلاقه و نوآوري در عرصه تصوير ، صدا و كلام مي رسد و 2- مديريت در زير شاخه هاي تخصصي هنر از هنرهاي تجسمي معماري گرافيك و طراحي صنعتي گرفته تا سينما ر، رسانه و موسيقي. در محققان اين مقاله در پايان ابراز اميد واري كردند كه تحليل ها و طبقه بندي ارائه شده در اين مقاله در باب رشته هاي دانشگاهي مديريت هنر و زير شاخه هاي آن مي تواند راهگشاي مناسب و مقدماتي براي بررسي دقيق قابليت تعريف هر يك از تخصص هاي مطرح شده در دانشگاهاي كشور باشد. ***مديريت هنري و فرايند آفرينش علي اكبر جعفري خواه كارشناسي ارشد كارگرداني تاتر در باره نسبت ميان مديريت هنري و فرايند آفرينش سخن گفت و توضيح داد كه چگونه مديريت هنري در فرايند آفرينش هنري در سطح فردي ، اجتماعي و كلان موثر واقع مي شود. وي تاكيد كرد كه مديريت هنري يك مفهوم پوياست ، گونه اي سازمان نامرئي است كه هست و نيست . هست تا شرايط آفرينش هنري را فراهم آورد و موانع را بردارد و نيست تا سلائق و خواسته هايش در آثار هنري بروز ننمايد چرا كه يكسان سازي در هنر معني و مفهومي كاملا متناقض و متضاد دارد كه محصول چنين سازماني ديگر هنر نيست بلكه چيزي است از جنس رسانه و تبليغ. مدير امور دانشجويي دانشگاه هنر به تناقض و تضاد ظاهري اين دو مفهوم پرداخت و اظهار داشت : توليد هنر يك امر معقول نيست چرا كه هنر در ذات خود امري نامعقول است از سوي ديگر با مديريت امري معقول چگونه پيوند مي يابند؟ گفتني است در اين مقاله درباره تاثير دولتي بودن مديريت هنري در آفرينش هنري ، پرهيز از سياست بازي و سياست گرايي در فضاي هنري ، و نقش اقتصاد در آفرينش هنري ، سخناني ايراد شد. ***موزه و مديريت هنري اگر در طي اين دو روز نمونه هاي مصداقي از مديران هنري موفق معرفي شدند اين بار يك شكل خاص از مديريت هنري به تصوير درآمد. رضا دبيري نژاد كارشناس موزه داري و محمد حكمت كارشناسي ارشد پژوهش هنر مشتركا در مقاله اي به نام " مديريت موزه ؛ تجربه اي متفاوت در مديريت هنري" اين موضوع را مورد بحث قرار دادند. آنان مديريت موزه را يكي از حوزه هاي مديريت هنري عنوان كرده كه با رويكردهاي تخصصي اداره نمي شوند. در اين مقاله که بصورت چاور چوينت ارايه شد يادآوري شد كه همزمان با تحولات فرهنگي اجتماعي دهه 70 و 80 ميلادي در كشورهاي توسعه يافته نگرش سنتي به موزه ها دچار تغيير شد. بر اين اساس رويكرد مديريت موزه شامل سه بخش اصلي است : مديريت كلان موزه ، مديريت كاركنان و مديريت مجموعه ها كه هر كدام در عين مستقل بودن همپوشاني دارند. دبيري نژاد در بخش ديگري از سخنان خود دو مبحث كليدي در مديريت موزه را برشمرد يكي برنامه ريزي دقيق براي نمايشگاه هاي موزه و بازريابي آن و ديگري نگهداري مجموعه ها و حفظ و معرفي ارزش هاي معنوي آنهابه نحوي كه هويتشان تحت الشعاع موارد سازماني و اداري قرار نگيرد. اين كارشناس موزه در اين سخنراني ضمن اشاره به كاركردهاي مختلف موزه هاي هنري ، به آسيب شناسي اجمالي مديريت موزه در ايران پرداخت و به سه نمونه عملکرد موفق موزه داري در جذب مخاطبان اشاره وي سعي كرد تا برداشت هاي غلط موزه و مديريت رايج ان را ترسيم و تبيين کند. ***تيموريان و مديريت هنري تاريخ هميشه براي ما ايرانيان شيرين و جذاب بوده است و بيهوده نيست كه مقاله مديريت هنري در دوره تيموريان «اميد محكمي» عكاسي و طراح گرافيك به مورد توجه مهمانان هم انديشي قرار مي گيرد و مباحث داغي را ميان انها بر مي اگيزد البته ارائه خوب اميد محكمي را در توجه حاضرين به اين سخنراني نبايد از نظر دور داشت. اين پژوهشگر به نتايج درخشان مديريت تهنري در دوره تيموريان پرداخت كه هم تازگي داشت و هم شگفت انگيز بود. وي در بررسي مديريت هنري در دوره تيموريان به اين مسائل پرداخت : 1- پايه ريزي سياست كلان هنري 2- بررسي مجالس عالي هنري و كتابخانه هاي سلطنتي 3- چند چهره ممتاز در مديريت هنري تيموريان مثل بايسنقر ميرزا ، سلطانحسين بايقرا و امير عليشير نوايي و همچنين معرفي چند نومنه شاخص از ماثر هنري اين دوران. به گفته وي دوره يكصد و چهل ساله سيادت تيموريان ذلت و لذتي توامان براي ايرانيان به ارمغان آورد و يكي از جليل ترين ايام سلطنت هنر ايران به نام طايفه و نژادي غير ايراني رقم خورد. تيموريان همواره دو چهره متضاد را به نمايش گذاشتند سختكوشي در عرصه سياست و سختكوشي در صحن هنر. محكمي اشاره كرد كه تيموريان و جانشينان وي دريافتند اعتبار سياسي و كسب مشروعيت نزد ايراني فرهيخته از شاهراه هنر نضج مي يابد و در اين مسير تلاش زيادي كردند. . سرمايه گذاري هاي كلان و مستمر جهت توليد آثار هنري و حمايت بي دريغ از هنر و تكريم شان هنرمند از اصول تيموريان بود. ***عصر مديريت هنري دكتر محمد علي حسين نژاد بنيانگذار و رياست سازمان توسعه سينمايي سوره با مقاله اي تحت عنوان عصر مديريت هنري از گرايش و توجه نظريه پردازان مديريت به هنر و ظهور دوره جديدي در مديريت به نام عصر مديريت هنري خبر داد و به بررسي نظريه هاي جديد مديريت در همين رابطه پرداخت. مديريت برنامه هاي بين اللملي فرهنگستان هنر در مقاله خود به طرح دو مبحث كلي پرداخت يكي ويژگي هاي رويكرد هنري در نظريه هاي جديد مديريت و دوم نمونه هاي كاربردي ديدگاهاي مديريت جديد در حوزه هاي توسعه فرهنگي ، اجتماعي ، توسعه سازماني و اقتصادي. دكتر حسين نژاد همچنين آنچه را كه از نظر مديريت هنري مغفول واقع شده ، طراحي و ايجاد نهاد و سازمان هنري و پيوند هنر با دنياي صنعت و اقتصاد و تكنولوژي هنر دانست و بر لزوم توجه به ان ها تاكيد كرد و نشان داد كه چگونه در مديريت جديد صنعت و اقتصاد از قابليت هاي هنر استفاده مي شود. ***مديريت هنري و اقتصاد سينما سخنراني ها ي پاياني به ويسله صنوف سينمايي ارائه شد تا رسم ميزباني در خانه سينما هم رعايت شود. منوچهر اكبرلو كارشناس ارشد پژوهش هنري و عضو هيات موسس و رئيس انجمن تاتر كودك و نوجوان خانه تئاتر آخرين سخنران ميهمان بود كه درباره مديريت اقتصاد سينما صحبت كرد. به اعتقاد اكبرلو پيش از روشن ساختن چشم انداز اقتصادي صنعت سينما نمي توان به طور جدي درباره ابعاد ديگر آن به توفيق دست يافت. وي گفت : بدون بنا نهادن زير ساخت هاي صنعتي سينما هر گونه مديريت به جايي جز سينماي ملي خواهد رسيد. اين منقد سينما به چند تحول مهم اشاره كرد كه موجب افزايش ميزان تقاضا و افزايش تنوع تقاضا براي كالاهاي فرهنگي از جمله سينما شده اند. ***ختم كلام با سخنان مدير عامل جامعه اصناف سينمايي و در غروب پائيزي محمد مهدي عسگرپور رئيس خانه سينما به عنوان ميزبان و آخرين سخنران هم انديشي ملي مديريت هنري ضمن تشكر و قدراني از عوامل برگزاري اين همايش به طرح ديدگاهاي خود درباره مديريت هنري پرداخت و تجربيات خود را نيز به عنوان يك مدير هنري به اين سخنان الصاق كرد. هسته اصلي بحث عسگرپور درباره اقتصاد سينما و رابطه ان با مديريت هنري برمي گشت كه به اعتقاد او بدون پلان اقتصاد تصوير مديريت هنري و سينماي ملي كامل نمي شود. او مديريت هنري را از اقتصاد هنر جدا ندانست و به رابطه ميان هنرمند ، اثر هنري و مخاطب در نسبت با اين مفاهيم و نيازها پرداخت. وي گفت در كشور ما بسياري از مهندسان و مديران صنعتي متولي نهادهاي فرهنگي شدند و مي شوند در حالي كه يك هنرمند و شخصيت فرهنگي متولي نهاد صنعتي مثل ايران خودرو هرگز نمي شود و نسبت به اين نگاه به مديران هنري در جامعه ايران انتقاد كرد. او همچنين به اين مساله اشاره كرد تمام نارسايي ها و ناكارامدي ها را نمي توان به گردن مدير هنري انداخت چه بسا اين ساختار و سيستم غلط سازماني است كه موجب سياستگذاري ها و تصميمات غلط يك مدير هنري مي شود و بر اصطلاح و بهبود سيستم هاي هنري – فرهنگي در كشور تاكيد كرد. او پيشنهاد كرد هم انديشي بعدي را درباره اقتصاد هنر تدارك ببينند تا به راه حلهايي گره گشاه در مديريت هنري كشور دست يابيم . عسگر پور همچنين به اجراي مديريت تلويزيوني در سينما انتقاد كرد و رويكرد و اقتضات مديريتي در اين هر دو مديوم را متفاوت دانست. اين كارگردان سينما همچنين حضور فعال بخش خصوصي را در مديريت هنري يك ضرورت دانست و اظهار اميدواري كرد كه فرصت و بستر لازم براي اين حضور فراهم شود. ***حاشيه هاي روز دوم -اگر در روز اول سيد محمد بهشتي به عنوان مدير موفق هنري معرفي شد و نام او چند بار از سوي سخنرانان برده شد در اين روز نام دكتر علي منتظري رياست سابق حوزه تاتر نيز به آن اضافه شد والبته عليرضا سميع آذر هم از سوي ايدين اغداشلو دبير علمي هنرهاي تجسمي ستايش شد. - بازهم شيوه مديريت باغباني و نجاري مورد مناقشه مهمانان قرار گرفت و برخي در دفاع و برخي در ناکارآمدي اين تعريف و نقد آن سخن گفتند. - دكتر حجت يادآور شد مجموعه مباحث و سخنراني هاي اين همايش در غالب كتابي به بازار خواهد آمد. -هم انديشي در روز دوم صورتي واقعي تر به خود گرفت و حضار در مباحث مشاركت بيشتري داشتند و به طرح ديدگاههاي متفاوت خود پرداختند . به ويژه در خصوص مقاله مديريت هنري در دوره تيموريان كه مورد توجه حضار قرار گرفته بود. - مقاله سيد مجتبي حسيني در باره "نقش تاريخي قدرت حاکم در رونق هنر"از سوي هيات علمي بسيار مورد توجه قرار گرفت تا جايي که به وي 20 دقيقه وقت اضافي داده شد. - مراسم روز پاياني نيز با پخش مجدد كليپ اي ايران ساخته سامان مقدم با اجراي سينماگران به انجام رسيد.
نظر شما