پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۲۱:۵۳
کد خبر: ۷۱۳۱۷
|
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۰
انتقاد از نقش حاشیه‌ای شورای فرهنگ عمومی/
حجت الاسلام غلامی بر ضرورت پرداختن به مهندسی فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره جدید تأکید کرد و گفت: ما برای اینکه به پیشرفت همه جانبه برسیم و به اهدافی که در سند چشم انداز پیش بینی شده دست یابیم، نیازمند بهبود فرهنگ عمومی و ارتقا ظرفیتهای بی نظیر فرهنگی در کشور هستیم و این از طریق مهندسی فرهنگی می تواند محقق شود.
به گزارش شهر، حجت الاسلام رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در رابطه با عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره گذشته و نیز ارائه پیشنهاداتی برای دوره جدید پاسخ داد که در ادامه می آید.

 تولید سندهای کلی که به رویه شورا در قبال مطالعات مقام معظم رهبری تبدیل شده است، چقدر توانسته است باب تحول را در عرصه عمل باز کند؟

تهیه و تدوین سندهای راهبردی برای پیگیری مطالبات اساسی مقام معظم رهبری یک امر ضروری است و ما نمی توانیم بدون تولید این سندها کار در این زمینه را آغاز کنیم. در واقع سند بخشی از کاری است که باید انجام گیرد و اما در کنار این امر، بخش مهمتر کار ایجاد توانایی لازم برای اجرایی کردن این سندهاست. نه فقط در مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی بلکه در دستگاه هایی که متولی اصلی این نوع مسائل هستند نیز اهمیت این مسئله برجسته است. نقش دبیرخانه و خود شورای عالی انقلاب فرهنگی قطعا نقش هدایتی و نظارتی است و نباید انتظار داشته باشیم که اجرایی شدن این سندها توسط خود شورا انجام گیرد؛ به طور مثال اگر «سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش» توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده و این گام مهم برداشته شده است، اجرایی شدن آن دیگر با شورا نیست بلکه شورا باید هدایت و نظارت خود را تداوم دهد و کار اجرایی شدن این سند در آموزش و پرورش پیگیری شود؛و یک مسئله خیلی مهمتر، فراهم کردن لوازم و اقتضائات اجرایی کردن اینگونه سندهاست.

برای مثال اگر سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش بخواهد درست اجرایی شود نیازمند امکانات است و این در حالی است که آموزش و پرورش نزدیک به 90 درصد بودجه خود را صرف پرداخت حقوق کارکنان و معلمان می کند، چطور می شود انتظار داشت که این وزارتخانه بتواند این سند را در یک زمان‌بندی معقول عملیاتی کند؟ چون اجرایی کردن این سند هزینه هایی در پی دارد. به نظرم شورای عالی انقلاب فرهنگی باید گام دیگری در این زمینه بردارد و آن اینکه لوازم و اقتضائات اجرایی شدن این اسناد را احصاء کرده و بعد در شورا تصویب کند و با دستور رئیس محترم جمهوری که رئیس شورا هستند، لوازم آن به شکل تدریجی فراهم گردد والّا اینها در حد یک سند و یک برنامه در دستگاه ها باقی می ماند. درباره سایر اسناد تحول نیز این مسئله صادق است. مثلا «نقشه جامع علمی کشور» یک سند راهبردی و مهم است. البته در مورد این سند گامهای اجرایی به مراتب بیشتر برداشته شده است و ستادی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است و کارنامه خوبی هم دارد اما باید توجه کنیم که این ستاد نقش هدایتی و نظارتی دارد و گامهای اساسی برای عملیاتی شدن نقشه را باید وزارتخانه های ذیربط مثل وزارت علوم، آموزش و پرورش، بهداشت و غیره و یا دستگاه های اصلی مثل معاونت علمی فناوری رئیس جمهور بردارند.

باید عملیاتی کردن این اسناد و برنامه ها به دغدغه مسئولان ذیربط تبدیل شود و بعد با دستوراتی که رئیس محترم جمهور به وزرا و به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری می دهند، امکانات لازم برای تحقق گام به گام این اسناد و برنامه ها فراهم شود. اصولا یکی از مشکلاتی که ما در سالهای اخیر داشتیم این بوده است که مصوبات خوبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام گرفته است اما در مقام عمل دستگاهها به وظیفه خود درست عمل نکردند و پس از علت یابی، می بینیم که یکی از دلایل، همین نبود لوازم اقتضائات اجرای مصوبات است.البته مصوب کردن این لوازم و اقتضائات در زمان تصویب، بسیار مهم است. اما تصویب به تنهایی کارساز نیست و باید یک اراده جدی در دولت به وجود بیاید تا امکانات این مصوبات فراهم شود و زمینه اجرایی شدن آن را مهیا کنند.

*: جناب آقای غلامی به نظر شما شورا توانسته است ارتباط نظام مندی را با نخبگان حوزه و دانشگاه که مورد مطالبه رهبر معظم انقلاب بوده است، برقرار کند؟

**: در پنج سال گذشته اقدامات ارزشمندی توسط دبیرخانه شورا برای ارتباط با نخبگان انجام شده است و شاید بیش از هزار نخبه فقط در «نقشه جامع علمی کشور» با دبیرخانه شورا ارتباط برقرار کرده اند و درباره سایر وظایف شورا هم می بینیم که ارتباط با نخبگان به یک سنت تبدیل شده است و تلاش می کنند در فعالیتهای مختلف از مصاحبه های علمی گرفته تا نظرخواهی های تخصصی و برگزاری نشستهای منظم مسائل را با نخبگان در میان بگذارند و اساسا نیازهای مطالعاتی که شورا دارد را بتوانند با کمک نخبگان پاسخ دهند. با این توصیفات هنوز این تلاشها کافی نیست و باید جمع بیشتری از نخبگان را درگیر کارهای شورای عالی انقلاب فرهنگی کنیم و ارتباط آنها را با شورا در یک مسیر تعریف شده ای تسهیل کنیم و کاری کنیم که شورا در عرصه های مختلفی که می خواهد کار کند یک اجماع نخبگانی هم به وجود آید که این اجماع می تواند سرمایه ارزشمندی در اجرایی شدن تصمیمات کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.

*: روند عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره گذشته را به لحاظ جهت گیری ها چگونه ارزیابی می کنید؟

*: به نظرم در دوره مدیریت اخیر یعنی در پنج سال گذشته شورا با یک جهش مدیریتی روبرو بوده است و اصلا با دوره های مدیریتی گذشته قابل مقایسه نیست. انصافا بخش زیادی از ظرفیتهای مغفول مانده در شورای عالی انقلاب فرهنگی زنده شده است و در حال حاضر از این ظرفیتهای احیا شده، در جهت انجام رسالت شورا استفاده می شود. اما نکته اساسی که باید بدان اشاره کرد، نقش منحصربه‌فرد رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که در کشور ما رئیس جمهوری آن را بر عهده دارد. اگر رئیس جمهوری در هر دوره ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی بها دهد و وقت جدی برای آن بگذارد و مسائل شورا را با جدیت دنبال کند، شورا رشد می کند. اکثر اعضای فعلی و گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم اصحاب فرهنگ و علم درخشانترین دوره شورا را مربوط به زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری می دانند.

البته در دوره های بعد هم هرگاه رئیس جمهور به مسائل شورا اهتمام ورزیده است، کار شورا ارتقا پیدا کرده است لذا ما معتقدیم که باید به این موضوع توجه شود و انتظار نداشته باشیم که دبیرخانه شورا به تنهایی بتواند این بار سنگین را به دوش بکشد چون فرهنگ در کشور ما بسیار ابعاد متفاوتی دارد و در حد یک قوه اجرایی می تواند زحمت و کار ببرد. حتما باید همه دستگاه ها با عنایت و زعامت رئیس جمهوری ظرفیتهایشان را بسیج کنند تا تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی به خوبی در کشور اجرا شود. به طور کلی اگر بخواهم عملکرد شورا را ارزیابی کنم در چند سال اخیر وضعیت شورا به مراتب بهتر از دوره های قبل بود و یا بر مسائلی که قبلا کمتر مورد توجه بود، دست گذاشته شد چون در سابق شورا عمده انرژی خود را صرف مسائل آموزش عالی می کرد اما در چند سال اخیر شاهد این هستیم که وارد مباحثی همچون تحول بنیادین در آموزش، مهندسی فرهنگی، سبک زندگی و... شده است که اینها قدمهای خوبی است که به تازگی برداشته شده است و امیدواریم با قوت بتوانند آنها را به سرانجام برسانند.

*: پیشنهادات اصلاحی شما برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره جدید چیست و فکرمی کنید بهتر است چه مسائلی اولویت آنها باشد؟

**: پیشنهاد من این است که مهندسی فرهنگی را به عنوان اولویت نخست در نظر بگیرند. ما برای اینکه به پیشرفت همه جانبه برسیم و به اهدافی که در سند چشم انداز پیش بینی شده است دست یابیم، نیازمند بهبود فرهنگ عمومی و ارتقا ظرفیتهای بی نظیر فرهنگی در کشور هستیم و این از طریق مهندسی فرهنگی می تواند محقق شود. برای مهندسی فرهنگی دو وجه می توان در نظر گرفت، وجه اول، وجه مطالعاتی است که ناظر بر طراحی هایی است  که باید در ارتباط با ساماندهی فرهنگی کشور صورت گیرد و وجه دوم، وجه عملیاتی است که ناظر بر اقدامات راهبردی برای ساماندهی فرهنگ عمومی است. اینها در واقع تقدم و تأخر زمانی لزوما ندارند که منتظر باشیم حتما باید طراحی ها از صفر تا صد تمام شود و سپس کار عملیاتی آغاز شود؛ خیر. ما هر میزان که در طراحی پیش می رویم می توانیم به آن وجه عملیاتی مهندسی فرهنگی هم توجه کنیم و کار عملیاتی را هم آغاز کنیم، با این ملاحظه که ما در برخی عرصه های اجتماعی امروز با آسیبهای جدی روبرو هستیم و یا در بعضی عرصه های فرهنگی با بیماری های جدی روبرو هستیم که باید در اسرع وقت معالجه شود و نمی توان گفت که مثلا 5 سال دیگر که سند مهندسی فرهنگی تمام و تصویب شد تازه ما بخواهیم عملیات را آغاز کنیم.

آنچه مقام معظم رهبری از شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره مهندسی فرهنگی خواستند تقریبا 10 سال از آن می گذرد و ما در این 10 سال در عمل می توانستیم خیلی کار انجام دهیم. پس معتقدم که همراه با وجه مطالعاتی و طراحی می توان وجه عملیاتی را دنبال کرد و در ارتباط با حوزه هایی که می توانیم اقدامات مؤثری  را شورع کنیم غفلت نکنیم و زودتر کار را آغاز کنیم به ویژه در این زمینه تقویت جایگاه شورای فرهنگ عمومی بسیار اهمیت دارد چراکه در 10 سال اخیر متأسفانه شورای فرهنگی عمومی به شورای حاشیه ای تبدیل شده است که چندان در بهبود وضعیت فرهنگ عمومی کشور نمی تواند نقشی را ایفا کند. به نظرم برای اینکه مهندسی فرهنگی در کشور انجام شود باید وضعیت این شورا -که در حال حاضر زیر نظر وزارت ارشاد است- را اصلاح کنیم، از نظر ساختار و ترکیب و ضمانت اجرایی مصوباتش همه باید متحول شود تا بتواند در ارتباط با مهندسی فرهنگی به وظایف خود عمل کنیم.

*: آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی به اهداف خود از جمله دینی و انقلابی کردن محیط های فرهنگی رسیده است؟

**: نمی توانیم بگوییم که ما در زمینه انقلابی و اسلامی کردن فضاهای فرهنگی و علمی کشور توفیق نداشتیم، حتما توفیقات بزرگی در این 35 سال بدست آمده است که بخشی از این توفیقات مرهون توجهات و اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی است اما تا دستیابی به نقطه مطلوب ما فاصله زیادی داریم و باید تلاشهای بهتر و مؤثرتری در این امر صورت گیرد مثلا درباره علوم انسانی به نظر می رسد اسلامی شدن این علوم باید جزو اولویتهای ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد و لازمه آن هم بها دادن به تولید علم و نظریه پردازی در علوم انسانی است و نباید ما تصور کنیم که با تغییر صرف سرفصل های بعضی دروس یا پالایش متون درسی و امثالهم می توانیم به اسلامی شدن علوم انسانی کمک کنیم. بلکه مهمترین کمک در این زمینه، افزایش سرمایه گذاری پژوهشی در عرصه علوم انسانی است. ما یک صدم سرمایه ای که در ارتباط با سایر علوم انجام دادیم و شاهد توفیقاتی هم در این حوزه بودیم، در رابطه با علوم انسانی نکرده ایم در حالیکه ما در چند دهه اخیر شاهد شکوفایی جدی در علوم انسانی به ویژه در حوزه بودیم و اگر به این ظرفیتها توجه شود می توان از آن محصولات بزرگی به دست آورد که این محصولات به صورت طبیعی می تواند زمینه تحول را فراهم کند لذا رسیدن به نقطه مطلوب زحمت و زمان می طلبد و البته هوشمندی می خواهد یعنی باید بدانیم در کجا و چگونه سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم به اهداف خود برسیم و کارهای تشریفاتی و بی فایده در این زمینه نه تنها کمکی به تحقق این هدف نمی کند بلکه ممکن است به از بین رفتن زمینه های مساعد در کار نیز منجر شود.
نظر شما