سه‌شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۱:۲۳
کد خبر: ۷۶۰۸۹
|
تاریخ انتشار: ۰۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۱
معصومه ابتکار رییس سازمان محیط زیست، برای سومین بار در این مسند می نشیند؛ دو دوره در دولت سیدمحمد خاتمی و حالا در دولت روحانی. با این تفاوت که بحران های محیط زیستی دهه ۹۰ ایران بسیار متفاوت از بحران های دهه ۷۰ است. او خودش معتقد است که روحانی با بحرانی ترین شرایط محیط زیست کشور روبرو است.
به گزارش شهر، ابتکار در گفتگویی با سالنامه روزنامه شرق لیست بلند بالا از بحران های زیست محیطی ایران را ردیف می کند؛ 

«رتبه بندی از نظر من یکی به لحاظ فوری بودن و دیگری به لحاظ اثر بخشی مستقیم روی انسانها است. یعنی عوارض و آثاری که مستقیم روی زندگی افراد و کیفیت زندگی آنها، طول عمر و سلامتشان خود را نشان می دهد. بر این اساس مهمترین معضل که در رتبه اول و دوم قرار دارد به نظر من آلودگی هوا و ریزگردها است. آلودگی هوا هم دو جنبه دارد یکی آلودگی ناشی از فعالیت های خودروها و منابع ساکن مثل نیروگاه ها و صنایع که شهرهای بزرگ را در بر می گیرد و دیگری هم گرد و غبار است که متاسفانه این موضوع ریزگردها را به صورت جدی تجربه کرده ایم و تا 23 استان کشور را تحت تاثیر قرار داده است. در شهرهای بزرگ آلودگی هوا حدود 35 تا 40 میلیون نفر را تحت تاثیر می گذارند. گرد و غبار هم همینطور است و جمعیت بسیار زیادی از کشورمان به خصوص در استانهای جنوبی و غربی را تحت تاثیر قرار می دهد. البته این موضوع در یکی دو سال اخیر مقداری کمتر شده و ترمیم پیدا کرده است . رتبه بعدی و سوم از نظر من هم که خیلی وضعیت بدی را به وجود آورده بحران دریاچه ارومیه است و آثار خشک شدن آن و عوارضی که برای تمام شهرهای اطراف و کشاورزی و مردم و زندگیشان به طور مستقیم به وجود آورده است. همینطور در همین رتبه باید نام تمام تالابهای کشور را هم اضافه کنم. یعنی می توانیم برای ارومیه یک رتبه جدا لحاظ کنیم و در کنارش برای هامون، بختگان، پریشان و 45 تالاب دیگر کشور که به دلیل سومدیریت منابع آب و فقدان آن دچار آسیبهای جدی شده اند. رتبه چهارم نیز از نظر من مساله آلودگی آب است یعنی علاوه بر اینکه تالابها در حال خشک شدن است منابع آب موجود هم از جمله سفره های آب زیرزمینی و رودخانه ها بسیار آلوده اند. رتبه بعدی و پنجم هم الگوی غلط مصرف انرژی در کشور است، یعنی انرژی که ما در کشور در حال مصرف آن هستیم در شکل خوب در مقایسه با کشورهای همسطح خودمان 5 برابر و در مقایسه با کشورهای که خیلی انرژی را خوب مدیریت می کنند تا 20 برابر بیشتر است. الگوی بسیار نادرستی در کشور ما در این زمینه وجود دارد که همین منشا بسیاری از آلودگی ها و گازهای گلخانه ای و ضربه به اقتصاد ملی شده است. بحث الگوی مصرف انرژی و آب خودش یک بحران و مساله است، الگوی مصرف ما در کشاورزی غلط است، آلایندگی آب را به وجود می اورد منابع اب را از دست می دهیم به این ترتیب سفرهای زیرزمینی آب هم همینطور.

رتبه بعدی و ششم که باز هم خیلی اهمیت دارد و مورد توجه است، بحث تنوع زیستی کشور است. شاخصها و استانداردهای جهانی می گوید تنوع زیستی گیاهی و جانوری بین ده تا هزار برابر بیشتر از سرعت طبیعی خودش در حال از بین رفتن است. با نظر به این شاخصها ما در ایران ارزیابی مان این است که جزو روندهای سریعتر هستیم که دلیل آن خشکسالی، رشد زیاد جمعیت، مداخلات بسیار گسترده در زیستگاه ها از جمله راه، ساختمان و تخریب و همینطور شکار بی رویه که در این سالها کاملن افسار گسیخته شده بود.»

معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست معتقد است که محیط زیست در این دوره نیازمند یک رویکرد سیاسی اجتماعی اقتصادی و علمی است: «یعنی اتفاقا رویکرد سیاسی از نیازهای محیط زیست است. من که در کارم آن دوره هم نشان دادم در حوزه کاری اصلن نگاه سیاسی اعمال نمی کنم، همین الان در مجموعه معاونینم افرادی را دارم که از دوره قبل مانده اند. افرادی که با آقای محمدی زاده کار کردند اما تجربه خوبی بر جای گذاشته اند، آدمهای درستی بودند و تخصص و تجربه داشتند. به همین دلیل او را نگه داشتم، در آن دوره هم همینطور بود، ان دوره مدیر و معاون اصولگرا داشتم و با هم کار می کردیم. من در حیطه کار مدیریت اعتقاد دارم که باید چنین بود، یعنی جایی که نیاز است رویکرد سیاسی نداشته باشیم باید گارمان تخصصی، مدیریتی و برای کشور دلسوزانه باشد. مدیر با عرضه و با کفایت و توانمند می خواهیم. اما در غیر این صورت در جایی که لازم است سیاست به کار بیاید تا یک موضوعی را ببرد در راس هرم تصمیم گیری و آن را با جدیت دنبال کند و به سیاست های کلان کشور تبدیل کند، اتفاقن معتقدم رویکرد سیاسی لازم است. شما تصور کنید در یک دوره ای عده ای گفتند مباحث محیط زیستی نقشه غربی هاست تا جلوی توسعه ما را بگیرند. این دقیقن نگاهی بود که از یک منشا خاص سیاسی مطرح می شد، یک دیدگاه خاص سیاسی این را القا می کرد. به همین دلیل معتقد بودند نباید به آن توجه کرد، در حالی که ما از همین ناحیه ضربه می خوریم ما از ناحیه تخریب محیط زیست دچار عقب ماندگی می شویم، در شاخصهای سلامت ، در بهره وری اقتصادی در شاخص های کشاورزی و در حال لطمه خوردن هستیم. در همه جوانب مختلف اقتصادی از همین بی توجهی به محیط زیست در حال ضربه خوردن هستیم، یعنی درست بر عکس همان تحلیلی که در دوره ای عده آن را بر اساس دیدگاه سیاسی خاصی ارائه دادند. یا مثلن در بحث مشارکت مردم یک تفکر سیاسی خاص به هیچ عنوان به بسط و توسعه سازمان های مردم نهاد اعتقاد نداشت و ندارد، که این سازمان ها می توانند پیشبرنده برنامه های محیط زیستی و توسعه پایدار کشور باشند. اعتقاد نداشت به اینکه سازمان های مردم نهاد رویکردها را نقد کنند و برای مخالفت با برخی اقدامات کمپین و جنبش های اجتماعی راه اندازی کنند. بله یک نگرش خاص سیاسی بدون تعارف اعتقادی به سازمان های مردم نهاد ندارد و آنها را وصل می کند به جریان های خارجی و الگوهای غیر وطنی و ... باز بدون تعارف بگویم مگر یک تفکر خاص سیاسی نبود که به آزادی رسانه ها اعتقاد نداشت و بیشترین محدودیتها در جریان آزاد انتقال اطلاعات ایجاد کرد. مگر به خود بنده در شورای شهر بارها و بارها هشدار ندادند که مسائل مربوط به آلودگی هوا و پارازیت ها را مطرح نکن که این مخل نظم عمومی و... است. مگر ما اینها را زیاد ندیده ایم. خب چطور می شود اینها را از هم تفکیک کرد، محیط زیست بدون رسانه آزاد بدون اطلاع رسانی دقیق و بدون وجود شرایطی که مردم بتوانند آگاهانه شیوه زندگی خود را انتخاب کنند چطور می تواند موفق باشد. بله یک جریان سیاسی هست که مخالف این کارهاست. این جریان سالها حاکم بوده و عملکردش را در محدود کردن جریان های سیاسی و جنبش های اجتماعی و در نگاه کلی به محیط زیست همه دیده ایم. به هر حال خوب یا بد واقعیت این است که مسائل ارتباط پیدا کرده است با هم، این جریان سیاسی با نوعی رویکرد خاص با محیط زیست نسبت پیدا کرده است. شما که نمی توانید گذشته را انکار کنید. بر این اساس من رویکرد سیاسی دارم و مخالف این روند هستم که تجربه شده است و آثارش را هم دیده ایم. اما اینکه ما توی کار محیط زیست بخواهیم مسائل سیاسی را دخالت دهیم کار غیرحرفه ای و نادرستی است و یقینن اینطور نخواهد بود. یقینن ما فضا را برای فعالیت و حضور همه جریان ها از هر گرایش سیاسی که میخواهد باشد فراهم می کنیم

او از لغو مصوبات مساله دار که در دولت احمدی‌نژاد بوده هم حرف زده: «ما کمیسیون هایی را تشکیل دادیم برای بازنگری بسیاری از مصوبات داخلی خود سازمان، بسیاری از مجوزهایی که سازمان صادر کرده بود و تعدادی از مجوزهای مساله دار که هم خلاف مصالح محیط زیست و هم مخالف مصالح کشور بود را تا کنون لغو کرده ایم. مثلا یک مجوز شکاری به طور کلی و عمومی داده شده بود، اختیاراتی را سازمان در این رابطه داده بود که ما آنها را مهار کردیم، یا بعضی از فعالیت های دیگری بود که به صورت انحصاری به گروه های خاصی واگذار شده بود و ما اعلام کردیم تحت هیچ شرایطی اجازه ان را نخواهیم داد.

به گفته ابتکار در بعضی موارد مثلا در حوزه محیط انسانی گروه های خاصی به صورت انحصاری کل اختیارات را در دست گرفته بودند: ما از این کار جلوگیری کردیم. به صورت کامل جلوی طرح واگذاری جزیره آشوراده را گرفتیم، مراحل قانونی آن هم طی شد. اما کار جزیره آشوراده به این شکل خواهد بود که دولت یک مشاور را استخدام خواهد کرد و بر اساس شرح خدماتی که سازمان محیط زیست اعلام می کند یک طرح گردشگری قابل قبولی که از لحاظ استانداردهای ما قابلیت اجرا داشته باشد مشخص و اجرایی خواهد شد، اما هیچ گونه واگذاری در این جزیره نخواهیم داشت و اصلن امکان چنین چیزی وجود ندارد.

رییس سازمان محیط زیست درپاسخ به این سوال: تجربه نشان می دهد بیشتر کشورهای صنعتی یک دوره چندین ساله تخریب محیط زیست را داشته اند. جنگل ها و منابع را نابود کردند اما در حال حاضر چشم اندازشان مثبت شده است و وضعشان بد نیست، آیا می توان همین امید را برای ایران هم داشت؟

چنین پاسخ می دهد: آنها شرایطشان چند تفاوت اساسی با ما دارد، یکی اینکه آنها نوعا مثل ما، آب و هوایشان خشک و نیمه خشک نیست و روند خشک سالی فزاینده و افزایش دما و تخریب ما را نداشتند. یک تفاوت اساسی است دیگر اینکه روند شتابنده گرایش به شهر نشینی را هم همچون ما نداشتند، این دوره را این کشورها تدریجا از جامعه روستایی به سمت جامعه صنعتی طی کردند اما ما خیلی سریع طی کردیم، ما هنوز در خیلی جاها فرهنگ شهر نشینی مان با فرهنگ روستایی مان نزدیک است. مثال می اورند کشورهای اسکاندیناوی هم جنگل هایشان را تخریب کرده اند و دوباره کاشته اند اما جنگل های ما چه در زاگرس و چه در البرز با شیب بالا و کوهستانی است و این قابلیت بازسازی خیلی پایینی دارد و وقتی تخریب شد امیدی به احیایش وجود ندارد. در بقیه موارد هم همینگونه است و نمی توان این پیش بینی مشابه آن کشورها را برای طبیعت ایران هم داشت.

 

روایتی از انتخاب برای ریاست سازمان محیط زیست

روایت ابتکار درباره انتخابش به عنوان رییس سازمان محیط زیست در دولت روحانی را در پرسش و پاسخ های زیر بخوانید؛ 

درباره اینکه آقای روحانی در نهایت برای ریاست سازمان محیط زیست به شما رسید و برای این انتخاب تاخیر پیش آمد، تا کنون روایتهایی زیادی منتشر شده است، پیش از شما هم گزینه های دیگری برای این سمت مطرح و رسانه ای شد. حالا که فرصت این گفتگو پیش آمده خوب می شود روایت خود شما از این قضیه را هم بشنویم؟

اگر بخواهیم روایت اصلی از روال کار و اطلاعات این موضوع را بدانیم که این موضوع را فقط خود آقای روحانی می داند. اما بعد از پیروزی روحانی در انتخابات و قطعی شدن این موضوع آقای روحانی گروهی را به عنوان دولت انتقالی تعیین کرد تا در موضوعات تخصصی مختلف برای دولت برنامه بنویسند. آنها نیز قرار بود گروهی را انتخاب کنند که برنامه بنویسند و علاوه بر آن گزینه های خودشان را برای سمتهای مختلف بنویسند. در آن کارگروه مسئولیت محیط زیست به من داده شد. جلب همکاری گروه قدرتمندی از متخصصین و تدوین برنامه محیط زیست بر عهده من بود که این کار را تقریبن در یکی دو ماهی که فرصت بود انجام دادیم و برنامه نوشتیم و گزینه های پیشنهادی را هم مطرح کردیم.

گزینه های معرفی شده به روحانی چه کسانی بودند؟

حالا اجازه دهید اسامی مطرح نشود نگفتنشان شاید بهتر باشد، حدود 5 گزینه را پیشنهاد دادیم و در نهایت 3 نفر باقی ماند.

خودتان هم جزو گزینه ها بودید؟

من جزو گزینه هایی که خودم پیشنهاد دادم نبودم، ولی اعضای کارگروه همه من را پیشنهاد داده بودند و خیلی هم پافشاری داشتند بر این موضوع. اما من اعتقاد داشتم که فرد خودش برای مسئولیت نباید پیشگام باشد، بعد هم مشکلات این کار را می دیدم که چقدر جدی و زیاد است. چون من گزارشها را هم از دور و در شورای شهر می گرفتم و هم وقتی وارد بحث کارگروه شدیم گزارشهای بازرسی کل کشور گزارشهای دیوان محاسبات و همه را برای برنامه آقای روحانی گرفتیم.

در همان دوره انتقالی؟

بله، این باعث شد که از آن دوازده فصلی که آقای دکتر روحانی به عنوان برنامه خود به مجلس دادند، یک فصل آن محیط زیست باشد و در سه بخش اصلی خیلی برنامه ای خوبی را آقای دکتر به مجلس داد. که خیلی پایه خوبی شد، الان من فکر می کنم تحولات خوبی که داریم می بینم واقعن ناشی از این نگرش بسیار بلندی است که اقای روحانی نسبت به بحث محیط زیست دارد. آنجا برنامه صد روزه از ما خواستند آن را هم تدوین کردیم برنامه مجلس را هم آماده کردیم. این همان کارهایی بود که از ما خواستند.

یعنی در همان زمان دولت انتقالی برای صد روز اول دولت برنامه نوشته شد؟

بله، قبل از اینکه دولت اصلن کار خود را شروع کند برنامه صد روزه را نوشتیم و همه کارها را آماده کردیم. رئیس جمهور درگیر انتخاب اعضای کابینه بود و تقریبن توی این دوره کار خاصی نبود غیر از بعضی از جلسات محدودی که ما پیگیری می کردیم. ولی در آن مقطع جلسات بسیار فشرده و بسیار گسترده ای داشتیم، با انجمن های علمی، تشکلهای مردمی، اساتید دانشگاهی، فعالان و ... جلسات خیلی متنوعی گذاشتیم که این برنامه بر اساس آن تهیه شد.

حالا به نظر شما چرا انتخاب رئیس سازمان محیط زیست به نسبت دیگر اعضای دولت و معاونین طول کشید؟

به هر حال تحلیلهای مختلفی برای این مساله وجود دارد نمی توانم چیزی بگویم چون من واقعن در جریان جزئیاتش نبودم. خیلی هم دنبال نمی کردم چون برای من مهم این بود که این برنامه خوب نوشته و عرضه شود و آقای رئیس جمهور موضوع محیط زیست را در دستور کار قرار دهد.

مشخص بود که در دستور کار هم قرار داده شد، اولین مصوبه دولت روحانی یک مصوبه محیط زیستی و درباره احیای دریاچه ارومیه بود، اما در همان زمانی که این مصوبه در جریان تصویب بود سازمان حفاظت محیط زیست هنوز رئیس نداشت.

بالاخرع آقای روحانی هم ملاکها و شرایطی داشت، طبعن اولویت برای ایشان وزرا بود و معاونان در مجموع دیرتر انتخاب شدند، به این دلیل طول کشید، موضوعات مختلفی دخیل بود، من فکر می کنم خیلی طبیعی بود که با تاخیر همراه شد.

یعنی از نظر شما انتخاب رئیس سازمان محیط زیست برای دولتی که قرار بود مسائل محیط زیستی را در اولیت داشته باشد، بیشتر از یک ماه بعد از آغاز به کار رسمی دولت و در 19 شهریور طبیعی بود؟

بله یک مقداری طبیعی بود، معاونان دیرتر از وزرا انتخاب شدند، بالاخره این تعیین معاونان زمان بر است. به هر حال باید بپذیریم که انتخاب فرد مورد نظر کار سختی است.

شما می گویید انتخاب سخت بود، درباره بقیه سمت ها شاید چیزی که شما می گویید درست باشد اما درباره سازمان محیط زیست تقریبا همه کسانی که موضوع را دنبال می کردند از اهالی رسانه تا بقیه فعالان حوزه محیط زیست، تصورها این بود که درباره این سازمان آقای روحانی با وجود شما خیلی انتخاب راحت و آسانی خواهد داشت اما اینطور نشد.

حالا شاید از جنبه کار تخصصی محیط زیست اینطور باشد، اما از جنبه سیاسی اینطور نبود و سخت بود. بالاخره من چهره سیاسی بودم و هستم، گرایش سیاسی من روشن است من در انتخابات شوراها به دلایلی مشخص رد صلاحیت شدم. همان برخوردی که مجلس با آقای دکتر نجفی کرد و برای وزارت آموزش و پرورش به او رای عدم اعتماد داد با من هم می شد، در همان مجلس از من با عنوان خانم الف یاد کردند و مخالفتهایی از این دست. می خواهم بگویم شاید این ملاحظات وجود داشت که به این لحاظ می گویم طبیعی بود.

در همان دوره تعلیق از منابعی شنیده شد که با قطعیت می گفتند از بالا با انتخاب خانم ابتکار برای محیط زیست مخالفت شده و آقای روحانی به هیچ وجه دست به چنین کاری نمی زند، خود شما چنین چیزی شنیده بودید؟

من خبری نداشتم و چنین چیزی نشنیدم. چون موضوع را پیگیری نمی کردم ولی بعضی افراد خبرهایی به من می گفتند اما من گفته بودم که این قضیه را پیگیری نمی کنم. فقط می گفتم واقعن امیدوارم و دعا می کنم که بهترین انتخاب را انجام بدهند چون می دانم چقدر سختی ها و مشکلات کار زیاد بود. اما خودم اصلن داوطلب نبودم که پا پیش بگذارم. چون هم یکدوره این قضیه را تجربه کرده بودم و گرفتاریها و مشکلاتش را می دانستم و هم اینکه میدانستم کار این دوره خیلی سخت تر از قبل است. دشواری های کار خیلی بیشتر است. به هر حال فکر می کنم آقای روحانی کار مهمی انجام داد و آن هم تشکیل دولت دوره انتقالی و نوشتن برنامه های لازم بود، این کار مهمی بود و کمک کرد.

به نظرتان اگر شما هم به سازمان نمی آمدید کارها براساس همان برنامه جلو می رفت؟

حداقلش این بود که هر کس دیگری به سازمان می آمد کارش راحت تر بود، حالا راحت شاید نشود گفت. چون الان هم واقعن راحت نیست اما لااقل دستور کار و جهتگیری ها مشخص بود، مشخص است کجا باید برویم و چه باید بکنیم، الان هم مشخص است، دشواری ها هم به خاطر این است که زمینه ها فراهم نیست و زیرساخت ها اماده نیست.

 

نگاه روحانی و نگاه خاتمی به محیط زیست

ابتکار درباره نگاه دو رییس جمهوری که با آنها کار کرده به محیط زیست هم می گوید: 

- به نظر من سازمان محیط زیست در شکل فعلی خود که یکی از معاونتهای رییس جمهور است، تنها به شرطی که شخص رییس جمهور معتقد به حفظ محیط زیست باشد و این گونه موضوعات را خوب بفهمد می توان کارها را پیش برد. مثلن در دوره آقای خاتمی خوشبختانه اینطور بود و ایشان نگرش بسیار منطقی و خوبی به محیط زیست داشت و به آن اولویت می داد. به همین دلیل هم از آن دوره کارنامه موفقی باقی ماند.

- الان هم خوشبختانه دکتر روحانی این نگرش را دارد چرا که هم کار بین المللی کرده و اعتقاد شخصی اش بر اولویت محیط زیست است. یکی از مسائل مهم در مناسبات بین المللی بحث محیط زیست است و چون محیط زیست موضوعی جهانی است ما اگر رویکردمان جهانی باشد می توانیم از مناسبات جهانی برای حمایت از برنامه های محیط زیست کشورمان و حمایت از فعالیت هایی که در سطح منطقه است استفاده کنیم و درست بهره بگیریم. دکتر روحانی به دلیل فعالیت های که در شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت های دیگرش داشت یک نگاه خیلی علمی و به روز نسبت به موضوع محیط زیست دارد و این قضیه در چهار سال آینده بسیار مفید خواهد بود. به نظرم اگر در آقای روحانی این نگرش نسبت به محیط زیست وجود نداشت، حمایت و توجه کافی نسبت به این موضوع در لیست اولویت های دولت نبود.

- دکتر روحانی با بحرانی ترین شرایط محیط زیست تاریخ کشور روبه رو است و این یک واقعیت است. اما وی در خوزستان آنقدر دقیق و خوب در بحث تالاب ها صحبت کرد و اینکه چقدر خشک شدن تالاب ها به کشور صدمه می زند و باید برای حفظ تالاب ها فکر جدی کرد. همینطور در اخرین نشست دولت و مجلس وی در مورد آلودگی هوا بحثی بسیار جدی را مطرح کرد که این آسمان های خاکستری در شهرها در شان ما نیست و باید برای رفع آلوگدی هوا با توجه به آثارش اقدام جدی کرد. خوشبختانه در دولت به صورت کلی حمایت و نگاه رئیس جمهور نسبت به مسائل محیط زیست بسیار امیدوار کننده است، همین هم مسئولیت ما را سنگین می کند. چه در بخش دولت، چه دلسوزان، فعالان مدنی، دانشگاهیان و رسانه ها همه می فهمند ما در بخش محیط زیست با چه بحرانی مواجه هستیم و برخی از این روندها آسیبهای بازگشت ناپذیر دارد. من به خاطر کودکی که به خاطر آلودگی هوا دچار بیماری لاعلاج می شود چه جوابی دارم؟ بالاخره به خاطر نوع ترکیبات خطرناکی که در بنزین بوده و آثار و عواضی که داشته چه جوابی می توانیم بدهیم و چطور می توانیم چنین اتفاقی را جبران کنیم. این ها مسائل مهمی است و رییس جمهور این مسائل را خوب فهمیده و دولت اش به تبع وی به همین ترتیب. به نظرم این فرصتی استثنایی است و همه ی ما باید از این فرصت استفاده کنیم و گفتمان محیط زیست را جلو ببریم.

 

پاسخ به دولت احمدی‌نژاد

ابتکار انتقادی هم به دولت احمدی نژاد دارد. او در پاسخ به این سوال: «بسیاری از بحران های محیط زیستی کشور در 8 سال دولت احمدی نژاد حاد و تشدید شدند من سال گذشته در همین اتاق با محمدی زاده رئیس قبلی سازمان مصاحبه کردم و در این باره از او سوال پرسیدم که چرا این اتفاقها در زمان شما رخ داده و یا شدت پیدا کرده است. پاسخ وی و خیلی از حامیان دولت قبل این بود که این روند معمولی این بحرانها بود و هر فرد یا دولت دیگری هم در این زمان در جای ما بود به همین وضعیت دچار میشد، آیا شما این تحلیل را قبول دارید؟»

چنین پاسخ می دهد: خیر، قبول ندارم اصلا فلسفه وجودی دستگاه های حاکمیتی مثل سازمان محیط زیست این است که این روند ها را پیش بینی کرده و از انها پیشگیری کنند. ما سال 79 روند خشک شدن پارک ملی دریاچه ارومیه را پیش بینی کرده بودیم و من 6 مکاتبه به دستگاه های مختلف داشتم و اعلام کردم اگر این روند کنونی تخصیص منابع آب، عدم تامیم حق آبه دریاچه، برداشت بی رویه و ادامه جاده میان گذر به آن شکل که راه آب را ببندد ادامه یاید دریاچه خشک می شود. تمام این پیش بینی ها مکاتبات از آن سال باقی مانده است برای همین منظور کمیته مشترک با وزارتخانه های مختلف تشکیل دادیم بحث حق آبه را قطعی کردیم تمام این کارها یعنی روند نجات دریاچه از سال 82 شروع شد و در سال 83 عملیاتی شد. چند کارگروه استانی میان آذربایجان های شرقی و غربی برای نجات ارومیه و حفط حق آبه تشکیل دادیم. اما همه آن کارها از سال 84 تعطیل و کنار گذاشته شد، دریاچه ارومیه از آن سال به طور کامل فراموش شد. همینطور ما برای کاهش آلودگی هوا در سال 79 در دولت برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران را تصویب کردیم تا سال 83، 84 برای 7 کلانشهر کشور برنامه کاهش آلودگی هوا تصویب کردیم و برنامه ها در خیلی جاها شروع کردیم. 57 خط تولید خودروی کشور در آن دوره در مقطع 4، 5 ساله از استاندارد صفر یعنی بی استانداردی به یورو 2 ارتقا یافت، پیکان از رده خارج شد و تمام خودروها انژکتوری شدند. 80 درصد آلودگی خودروها کاهش یافت. در سال 82 بنزین سرب دار برای همیشه از چرخه تولید خارج شد و سرب به طور کامل حذف شد. یعنی ارتقا استانداردهای سوخت درحال وقوع بود. این برنامه ها قرار بود در یک بازه 15 ساله اجرایی شود تا مشکل آلودگی هوا به شکلی اساسی حل شود. اما پس از آن وقتی دولت احمدی نژاد روی کار آمد از نخستین اقداماتشان انحلال شورای عالی محیط زیست بود. این یعنی موضوع محیط زیست برای این دولت اولویت و موضوعیت نداشت. کمی بعد کمیته های اجرایی کاهش آلودگی هوا را تعطیل کردند. این کمیته ها سازوکار مدیریت راهبردی طرح کاهش الودگی هوا را داشتند. حل مشکل آلودگی هوا کار سختی است اما نشدنی نیست، شهر مکزیکوسیتی مشکلی مشابه ما داشت، از همان جای شروع کرد که ما شروع کردیم و امروز به وضعیت خوبی رسیده چرا که استمرار یافت و هر دولتی دست دولت قبلی را گرفت اما دولت بعدی ما آمد و تمام برنامه ها را بی هیچ دلیلی تعطیل کرد در حالیکه این برنامه ها نه سیاسی بود و نه هیچ مشکل دیگری داشت، این برنامه ها اجرایی بود و داشت نتیجه می داد. اما برنامه کاهش آلودگی هوا به طور کامل در دولت احمدی نژاد تعطیل شد و مورد توجه قرار نگرفت تا بحران ها شروع شد. با برنامه مقابله با ریزگرد ها هم همینطور برخورد کردند، ما همان سالها مقابله با ریزگردها را شروع کرده و گام های اولیه را برداشته بودیم اما کارها متوقف شد. در همه بخشهای دیگر هم همینطور بود و در مجموع جایگاه سازمان در این دولت آسیب اساسی دید.

 

هرکس دنبال شکار می رود،‌ آدم بدی نیست

رییس سازمان محیط زیست به سوالاتی درباره شکار هم پاسخ داده است: 

در آخرین ماه های سال 92 خبرهای مربوط به «شکار» خیلی زیاد شده است و عجیب ترینشان به لحاظ خبری همین ماجرای شکار «گوزن زرد» در پارک«پردیسان» بود. برخی معتقدند این اقدام، هشدار و خط و نشان کشی برای ابتکار است، آیا چنین برداشتی را واقع بینانه می دانید؟

نیروی انتظامی گزارش این پرونده را تهیه کرده و بررسی جامعی شده، البته تحقیقات ادامه دارد و گزارش نهایی هنوز به دست من نرسیده است. من نمی توان به این راحتی تحلیل کنم


آیا این روایت را قبول دارید که آن شلیک به «گوزن زرد» در پارک «پردیسان » یک هشدار برای شما بود؟

بعضی ها معتقدند این ممکن است یک پیام باشد. من فکر نمی کنم لزوما چنین باشد. پیام را شکارچیان از طریق صحبت هاشان به ما می رسانند، ما جلساتی را داشتیم و داریم و نظراتشان را کما بیش می دانیم حالا اینکه بخواهند از این کانال بدهند تحلیل برخی دوستان است و من لزوما و صرفا این نگاه را دنبال نمی کنم، البته ممکن است این احتمال هم وجود داشته باشد. بالاخره ما گفتیم سیاست های «شکار» را ناچاریم قطعا بازنگری کنیم و گزینه دیگری نداریم.

و آیا تا آخر روی این قضیه می ایستید؟

بله قطعا می ایستیم، بالاخره وظیفه ما است که این سیاست ها را بازنگری کنیم . نخستین وظیفه ما حفاظت است . بعد از آن حالا این که اگر قانون به ما اجازه داده اگر ظرفیتی در طبیعت وجود داشت آنگاه مجوز شکار میدهیم. به اعتقاد من سیاستهای شکار به بازنگری اساسی نیاز دارد. البته در اینکه ما انسان های بسیار خوبی در میان شکارچیان داریم که قانون گرا هستند شکی نیست، به دنبال این کلیشه سازی نرویم که هرکس به دنبال شکار است انسان بدی است، نه لزوما چنین نیست. انسان های سالم، درستکار و قانونمند هم بین شکارچیان داریم. آدم هایی که پس از یک دوره شکار را کنار می گذارند یا اگر شکار می کنند فقط در چهارچوب با مجوز و رعایت تمام ضوابط است. بنابراین سازمان نمی خواهد به سمت یک جبهه گیری یک سویه حرکت کند. اما من می گویم باید منطقی اش کنیم، اینکه در حال حاضر توسعه شکار، ترویج شکار، شرکت ها سافاری داخلی و خارجی وجود دارند و تبلیغ نی کنند برای چیست، آیا اصلا ما چنین ظرفیت هایی داریم؟ تمام شاخص ها و سرشماری ها نشان می دهد جمعیت ها بویژه شاخص های زادآوری گونه های جانوری ما روبه کاهش و در معرض تهدید است. به همین دلیل باید به سمت سیاست های حفاظتی برویم.
نظر شما