پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۸:۴۹
کد خبر: ۸۱۳۴۴
|
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۸
هوشنگ مرادي كرماني با حضور در ششمين فرهنگسراي كتاب، هنگام خواندن داستان «هنرمند» گفت: اين داستان مرا به ياد «كوچه» مي‌اندازد. فريدون مشيري هر جا مي‌رفت، همه به او مي‌گفتند «كوچه» را بخوان و او مي‌گفت من شعرهاي بهتر از كوچه هم دارم. مشيري از كوچه متنفر بود. ولي من مثل مشيري از داستان «هنرمند» متنفر نيستم.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، هوشنگ مرادی کرمانی، عصر روز پنج شنبه 24 اردیبهشت، با حضور در فرهنگسرای کتاب، در برنامه «کتابخوانی هنرمندان» شرکت کرد.
نویسنده «قصه‌های مجید» در ابتدای این نشست، ضمن عرض تسلیت به مناسبت وفات مرحوم محمدعلی سپانلو و گرامی‌داشت یاد او، گفت: من به ادبیات عامه روستایی علاقه زیادی دارم. ضرب المثل‌ها و قصه‌های خیالی روستایی همیشه زمینه کار من بوده است.
 
او ضمن خواندن متنی از «تنور»، داستان «هنرمند» را خواند و درباره آن گفت: وقتی در همایش چهره‌های ماندگار سال 1384 شرکت کرده بودم، این داستان را نوشتم. افراد زیادی این داستان را دوست دارند و از من می‌خواهند برایشان بخوانم. و این نکته یادآور شعر «کوچه» مرحوم فریدون مشیری است. مشیری هر جا می‌رفت، همه به او می‌گفتند «کوچه» را بخوان و او می‌گفت من شعرهای بهتر از کوچه هم دارم. مشیری از کوچه متنفر بود. ولی من مثل مشیری از داستان «هنرمند» متنفر نیستم. زیرا هنرمند را در آن تعریف کرده‌ام. «هنرمند» از معدود داستان‌هایی است که بر اساس تفکر خاصی آن را نوشته‌ام.
 
مرادی کرمانی سپس به خوانش داستان «بهار» پرداخت که به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است. پس از آن داستانی از آخرین کتاب خود با نام «ته خیار» خواند که ظرف سه ماه به چاپ پنجم رسیده است.
 
این نویسنده کودک و نوجوان افزود: بعد از انتشار هر یک از مجموعه داستان‌هایم از کسانی که کتاب را خوانده‌اند، می پرسم که از کدام داستان بیشتر از همه خوشتان آمد. هر کس بر اساس سلیقه خود یک داستان را انتخاب می‌کند. در مجموعه داستان «ته خیار» خوانندگان، بیش از همه داستان «کار و بار عروسک‌ها» را دوست داشتند. این داستان را پس از چاپ کتاب، برای اولین بار، در فرهنگسرای کتاب می‌خوانم.
 
سپس هوشنگ کرمانی درباره اولین کتابی که خوانده است، گفت: اولین کتابی که برای من خوانده‌اند، امیرارسلان نامدار بود. عموی من کتابخانه کوچکی داشت که چند کتاب از جمله قرآن، حافظ، امیرارسلان نامدار و... در آن بود. اما من بیش از کتاب، افسانه‌های روستا را شنیده بودم که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برایم تعریف می‌کردند. آنها گاهی میان قصه گویی به خواب می‌رفتند و ذهن قصه پرداز من مابقی قصه را تا صبح در خیالات خود می‌پرورد.
وی افزود: وقتی به کرمان آمدم، با «کیهان بچه‌ها» آشنا شدم. بعد از آن نیز داستان‌های عامه پسند زیادی خواندم که محتوای آنها عشق و بی‌وفایی و... بود. پس از آن هم مشغول خواندن کتاب‌های سنگین‌تری از نویسندگانی مانند حسینعلی مستعان و صادق هدایت و دیگران شدم.
نظر شما