به گزارش رسانه خبری سامان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ در دومین شب از شبهای شعر «بر آستان اشک» که در آستانه آغاز ماه محرم به مدت پنج شب از ۱۸ مهر تا ۲۲ مهر ماه در فرهنگسرای اندیشه برپا میشود، دومین شب بر آستان اشک اختصاص به «قاسم ابنحسن داشت و شاعرانی چون علیرضا قزوه، نادر بختیاری، احمد بابایی، محمد رسولی، زهیر توکلی شعر خوانی کردند. مدیحهسرایی حسن سلطانی و حنیف طاهری نیز حال و هوای متفاوتی به دومین شب شعر «بر آستان اشک» داده بود.
قزوه شاعر آیینی و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آغازگر مراسم بود و اشعار عاشورایی خود را برای حاضران خواند:
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات
موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟
گوشه چشم تو ابری ست پر از آب حیات
خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز
که دلی دارند بشکستهتر از پیرهرات
دردشان دردی ست از درد ابوالفضل علی
تشنه لب با تن پر زخم لب شط فرات
نیست جز از جگر خونیشان این همه گل
نیست جز از نفس زخمیشان این برکات
یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه ست
عشق آن عشق که بیرون بردم ازظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات
به منا رفتی و قنداقهٔ توحید به دست
تا بری باشی از ملعبهٔ لات و منات
تو همه اصل و اصولی تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی تو همه صوم وصلات
و ...
شب دوم «بر آستان اشک» ویژه «قاسمبن حسن» بود و در بخشهای مختلف این برنامه محمود حبیبی کسبی دبیر و مجری شب شعرهای مقتل حضرت قاسم فرزند امام حسن مجتبى(ع) و از یاران امام حسین(ع) در حماسه عاشورا را برای حاضران قرائت کرد.
نادر بختیاری دیگر شاعر آیینی کشور نیز در این مراسم شعر خود را همچون دیگر شعرخوانیهایش با شور و حالی خاص خواند و مخاطبان را تحت تاثیر قرار داد.
کم کم به خصم بوی غنائم رسیده بود
نوبت به جانفشانی قاسم رسیده بود
مظلوم چون مقابل ظالم رسیده بود
گاه ظهور حضرت قائم رسیده بود
قائم نبود و حضرت قاسم ظهور کرد
و آن ظهر تیره را سحری غرق نور کرد
مردی که خود فزونتر از سیزده نداشت
سردار بود لیک بجز غم، سپه نداشت
حامی اگر چه جز نفس پادشه نداشت
در او هراس کشته شدن هیچ ره نداشت
مردی کجاست تا که چو او تیغ برکشد
«وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشد»
قاسم زحق دوا، نَه، که یک کاسه درد خواست
دردی که داغ علقمه را تازه کرد خواست
وقتی ز جا به هیأت مردان مرد خاست
نزد امام آمد و اذن نبرد خواست
کز بعد اکبر این منم آماده بهر جنگ
باید رَوَم به بدرقه رو سوی تیر و سنگ
باید بَرَم به بدرقه اکبر، آب را
آب این دو قطره مانده ز دُرد شراب را
آنگاه، اشک در نگهش چون ستاره خفت
لختی سکوت همچو گلی، بینشان شکفت
با دست چون که روی زِ مولای خود نهفت
دیدم حسین لب به سخن باز کرد و گفت
کای یادگار مانده مرا از برادرم!
چون بینم آنکه سَر ببُرندت برابرم!؟
رفت آن غیور، دستخط از غیب آوَرَد
منشور ذبح خود فقط از غیب آورد
هر کس گواه ز ین نمط از غیب آورد
نَتوانَد آیهای غلط از غیب آورد
زان دستخط، شهادت قاسم مجاز شد
رو سوی عشق، وقت دورکعت نماز شد
قاسم چو ابر بر زِبَر آسمان گذشت
عمرش چو عمر کوته رنگین کمان گذشت
داماد گَشت یا که نگشت، از جهان گذشت
یعنی ز دام شِِشْدَرِِ کون و مکان گذشت
آری گذشت از همه بود و نبود خویش
تا پل زند بدانسوی کشف و شهود خویش
و ...
در ادامه احمد بابایی شاعر جوان آئینی کشور اشعار خود را برای حضار قرائت کرد:
وقتی که تشنگی به نظر تاب میخورد
ماهی ز تٌنگ تَنگ خودش آب میخورد
تا مشتری کم است، مرا انتخاب کن
گاهی پلنگ حسرت مهتاب میخورد
کرم حسود مشت مرا باز کرده است
ماهی کور زود به قلاب میخورد
از هول خیمههای جوان مرده میرسند
اشکم به درد قصه ارباب میخورد
ابروی کربلا شده قاسم، هزار شکر
نام حسن به گوشه محراب میخورد
ای روضه وداع به قاسم نظاره کن
چشمان عمه پشت سرش آب میخورد
قاسم میان این همه هنده مگر چه گفت
تصویر حمزه در جگرش آب میخورد
محمد رسولی شاعر جوان آئینی سرای کشور نیز به شعرخوانی پرداخت
بدون تو شب و روزم نمیشود سپری
به جز تو از تو نداریم خواهش دگری
به عمق داغ تو واقف نگشته سوختهایم
همین قَدَر که شنیدیم روضهای گذری
نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است
به غیر گریه ندارم برای تو هنری
ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم
تو را شناختهام با مبانی نظری
اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
اگرچه یوسفی اما من به شیوهای دیگر
من آمدم سر بازار تو مرا بخری
زهیر را وسط خیمهاش ز خود بردی
نمیشود بروی جایی و دلی نبری
از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد
شُدَست مبدا تاریخ هجری قمری
در ادامه حسن سلطانی مجری صدا و و سیمای کشورمان ضمن تحسین برگزار کنندگان چنین مجالسی، گفت: خانهاش آباد هر کسی که بنای استقبال از محرم را نهاد و جمع افرادی که بر آستان اشک خبر داده و ابلاغ میکنند که چند شب دیگر بساط مولای ما حضرت سیدالشهدا(ع) بر پا میشود.
وی همچنین در سخنانی با اشاره به ارادت جابر بن عبدالله انصاری نسبت به حضرت سیدالشهدا(ع) اظهار کرد: در احادیث این گونه روایت شده که جابر بن عبدالله انصاری از اصحاب جنگ بدر بوده و یاران پیامبر اکرم (ص) بوده که سلام ایشان را به امام باقر (ع) میرساند. چنین شخصیت بزرگی در تاریخ اسلام به گونهای به امام حسین (ع) ارادت داشته است که جلوی آن حضرت زانو میزد و به پایشان میافتاد. وقتی یارانش او را از چنین کاری نهی میکردند، او میگفت که اگر بدانید جسین بن علی(ع) کیست، خاک پای آن حضرت را به چشمان خود میمالید و به عنوان تبرک پیش خود نگه میدارید.
این مجری با سابقه تلویزیون پس از خواندن چند شعر عاشورایی، با اشاره به آنکه در مجالس خصوصی مداحی میکند و ذکر حسین(ع) میگوید، برای حضار مداحی کرد و مخاطبان برنامه «در آستان اشک» را تحت تاثیر قرار داد و بسیاری با مداحی وی گریستند.
زهیر توکلی نیز آخرین شاعری بود که در دومین شب از شبهای شعر «بر آستان اشک» به شعر خوانی پرداخت.
عشق در منتهای جلوهگری
مینماید به صورت بشری
بینهایت نهایتی دارد
بینشان عشق آیتی دارد
آیت عشق مرتضی علی است
بینهایت، طنین یا علی است
نور از نور میشود مشتق
عبد مطلق علی است، عین الحق
نام تو حک شده بر آغوشم
من به نام توام که خاموشم
عشق را ماجرای خاموشی است
مقصد عاشقان فراموشی است
من به نام توام که خرسندم
رام و آرام و آرزومندم
عاشقان دلخوشند با نامت
منتظر ماندگان ایامت
عین عشق است عین نام علی
عشق عینی است در مرام علی
به خدای ندیده کافر باش
تا ملاقات او مسافر باش
ناگهان روی دوست را دیدن
دیدن و دیدن و پسندیدن
عشق شرط قبول بندگی است
عشق عشق است، عشق زندگی است
و ...
در پایان این مراسم کربلایی حنیف طاهری به مداحی حضرت سیدالشهدا (ع) پرداخت.
مراسم قرعه کشی سفر عتبات عالیات برگزار شد و یک نفر از حضار برنده کمک هزینه سفر به عتبات عالیات شد.
سوگواره شعر «بر آستان اشک» تا شب اول محرم الحرام در فرهنگسرای اندیشه ادامه خواهد داشت و حضور در این مراسم برای عموم ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام آزاد است.