به گزارش ررسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، محمدحسین صفار هرندی در ابتدا با اشاره به این که اصلاً چرا ما اسلام رو با یک سری قیود مطرح میکنیم و مگر ما چند نوع اسلام داریم، گفت: اسلام واقعی یکی است. آن چه سبب شد این ادبیات را حضرت امام مطرح بکنند، به خاطر پیرایههایی است که به اسلام حقیقی بسته شده است. همان طور که در روایت داریم وقتی امام عصر ظاهر میشوند و از اسلام پرده برداری حقیقی میکنند، همه متعجب میشوند که گویی دین جدیدی ارائه شده است! زیرا آن چه به نام اسلام رونق پیدا کرده، توسط شرایط حاکم در آن زمان، عملاً در مقابل اسلام حقیقی است.
عضو مجمع مصلحت تشخیص نظام در ادامه یادآور شد: اما هنر امام خمینی (ره) این بود که آمد و این پرده برداری از اسلام واقعی را انجام داد؛ اسلام پیامبر، اسلام امیر المومنین، اسلام ائمه، اسلام اولیاء ا...؛ ایشان پیرایههای روز را از روی اسلام ناب کنار زد و واقعیات اصلی آن را عرضه کرد. علت برد سریع امام هم همین بود؛ چون مردم به اصل اسلام اعتقاد داشتند! زیرا سند اسلام، قرآن است و در خانهی هر مسلمانی یک جلد از آن پیدا میشود. امام، استشهاد به همین سند میکرد و مردم برای اطمینان و تأیید اشارات ایشان به قرآن مراجعه میکردند.
وی هم چنین تصریح کرد: امام از امامان معصومی سخن میگفت که نهایت آرزوی مردم بود. از سیرهی ائمه، از امیرالمؤمنینع) که در برابر جبههی باطل آن گونه ایستاد، سخن میگفت. از کربلا که مهمترین صف آرایی بین حق و باطل بود سخن میگفت و برای مردم کاملاً مفهوم بود و در نتیجه امام و سخنانش به سرعت در قلبهای مردم، اثر و نفوذ کرد.
صفار هرندی اضافه کرد: حالا کسانی که بر اثر این اتفاق (یعنی حضور امام) متضرر شده بودند، چه کسانی بودند؟ افرادی در کشور داشتیم؛ شیطانکهایی مانند پدر شاه، رضاخان که مستقیماً به جنگ با اسلام برخاسته بود. او حوزههای علمیه را تعطیل کرد، حجاب را از سر زنان کشید، مظاهر دینی مانند حسینیهها و تکایای عزاداری محرم را بست. فرزندش اما به جای رفتارهای تند پدر که جواب معکوس داده بود، نرمتر رفتار کرد. او ظاهر امر را رعایت میکرد و به اسلام پایبنده بود. مثلاً به دست بوسی علمای عظام زمان، مانند آیت ا... بروجردی میرفت و تظاهر به این میکرد که در خدمت مراجع اسلام است ولی واقع مطلب این بود که مترصد نشسته بود تا بعد از وفات آیت ا... بروجردی و در خلاء حاصله، ضربه اساسی مورد نظرش را وارد کند. اما خوشبختانه با ظهور امام خمینی در این امر ناکام ماند.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: حکومتی که به نام " اسلام پناه" با عنوان این که من پناه اسلام هستم، نخست وزیرش یک فرد بهایی بود. آخرین وزیر آموزش و پروش حکومتش نیز خانمی بهایی بود که هر دو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محاکمه و به سزای جنایاتشان رسیدند. شاه و همسرش هم به زیارت مزار ائمه میرفتند و مکه میرفتند، ولی کیست که نداند شاه برای به فساد کشاندن جامعهی آن روز و ضدیت با ارکان دین نبود؟ به طوری که بسیاری از معلمان تعلیمات دینی وقت از بین عناصر فاسد که یا فساد اخلاقی داشتند و یا فساد عقیدتی مثلاً بهایی، انتخاب شده بودند. این افراد یک سمبل اسلام منحرف بودند. عدهای هم بودند که تشابه ظاهری با حکومت شاه نداشتند اما اسلامشان ظاهری بود؛ زیرا اینها مبارزه با طاغوت را انحراف میدانستند و میگفتند در عصر غیبت امام عصر (عج)، دخالت در امور حکومتی و سیاسی، انحراف محسوب میشود و این کار، مخصوص امام معصوم است.
صفار هرندی در ادامه با بیان این که گروهی هم بودند که ادعای انقلابی بودن داشتند، گفت: این گروه اما انقلابی غیر مرتبط با اسلام که تعبیر "اسلام التقاطی" در موردشان صدق میکند؛ اسلامی که بخشی از آن را از مکاتب مارکسیستی و بخشیاش را از اسلام رایج گرفته بودند و به تعبیر آن روز "اسلام مارکسیستی" میخواندند و سازمان مجاهدین خلق از این دسته بودند و به حق به ایشان " منافق" گفته شد زیرا ادعای مسلمانی داشتند اما شریعت اسلامی را نمیخواستند پیاده کنند.
عضو مجمع مصلحت تشخیص نظام تأکید کرد: حضرت امام وقتی میخواهد در کلامش" اسلام ناب" را بگوید، نقطه متضادش را با عنوان " اسلام منافقین"، " اسلام لیبرالهای از خدا بی خبر" میگوید. لیبرالها چه کسانی هستند؟ همانهایی که تحت لوای "آزادی" همه چیز را مباح و مجاز میدانستند حتی زیرآب زدن از احکام اسلام را یک مشرب آزادی خواهانه ی ولنگاری که به اسم آزادی، شریعت اسلام را تعطیل میکند. اینها در مقابل اسلام واقعی بود و هست.
در ادامهی این نشست، صفار هرندی در پاسخ به پرسشهای کارشناس- مجری ( وحید ایمانی) این نشست که اسلام آمریکایی امروز، چه اسلامی است؟ نماد و نشانههایش چیست؟ چه شخصیتهایی را شامل میشود، گفت: این موضوع را باید از تقابل و قید و بندهای بین جریانات در داخل، دور کنیم تا راحتتر بتوان به آن پرداخت. زیرا ممکن است افرادی با مسئولیتهای بلند پایه، ناخواسته و ندانسته و یا به خاطر تمناهای کوچکی به افراد فعال در این حوزه پر و بال و میدان بدهند. اما آنها چه کسانی هستند و چرا اسلام آمریکایی مطرح شده؟ چرا آمریکا با شاخصهها و ویژگیهای خاص خودش پیش نمیآید؟ زیرا اسلام انقلابی و ناب، علیرغم مبارزات و مقاومتهای مستقیمشان، نه تنها کند و محدود نشد، بل که در این سی و شش سال با سرعت زیادی رشد و گسترش پیدا کرد. بنابراین برای مقابله با اسلام ناب محمدی، در قدم نخست آمدند و نسخههای بدلی به جهان ارائه دادند؛ مانند القائده آن هم با شعار دو آتشه ی اسلامی! زیرا در اوایل مانند بدلی از گروه حزب ا... لبنان دیده شدند اما در باطن حزب شیطان بودند چون سرنخشان به دست آمریکا بود.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که هیلاری کلینتون در سخنرانی خود گفته داعش را ما خودمان به وجود آوردیم، گفت: آمریکاییها با ابوبکر البغدادی از زمانی که در زندان بصره بود به همراه عدهای دیگر، وارد تعامل با ایشان شدند و سپس فراریاش دادند؛ بعدها دیدیم که آمد در همین قسمت فلوجه چه کارها که نکرد! نشانهی دیگر این که در رسانههای آمریکا، در مخابرهی اخبار مربوط به داعش از عنوان " دولت اسلامی" استفاده میکنند نه کلمه "داعش". چرا؟ چون صبوعیت ها و وحشی گری های به صورت سازماندهی شدهی ایشان به عنوان نشانههای "اسلام ناب" معرفی و تبلیغ میشود.
وی در سخنان خود تصریح کرد: جلوهی دیگر اسلام آمریکایی،" اسلام رحمانی" است. این چه اسلامی است؟ اسلامی است که اگر به نوامیسشان تجاوز شود، آن قدر بی غیرتند که می گویند ما دعوت به "سلم" شدیم و نه خشونت. همان آموزهی غلطی که در مسیحیت، تحریف شده است که میگوید به فرمودهی مسیح "اگر سیلی به صورتت زدند، طرف دیگر صورتت را نیز جلو ببر!" اما دین واقعی میگوید" نه ظالم باش و نه مظلوم و در مقابل ظلم و ظالم بی تفاوت نباش". در همین قضیهی فتنه نیز ما ردپای اسلام آمریکایی را دیدیم. آن جایی که شعار میدادند" نه غزه نه لبنان" یعنی به ما چه که یک مسلمانی، یک فردی، یک مظلومی دارد یک گوشهی دنیا مورد ظلم و زجر قرار میگیرد. این یعنی اسلام آمریکایی.
صفارهرندی در ادامهی سخنان خود گفت: نگاه ما به کشورهای همسایه مثل لبنان، فلسطین، سوریه و... از زاویهی دستور پیغمبرمان است که فرمود: اگر فردی طلب یاری کرد و مسلمانی ندایش را شنید و به فریادش نرسید، مسلمان نیست. و اگر از زاویهی دیگری نگاه کنیم این سئوال مطرح است که به لحاظ دنیوی آیا در این حمایتمان از ایشان زیان کردیم؟ همین نکته کم چیزی است که در دنیا هرجا صحبت از اقتدار و مقاومت میشود و نیاز به ارجاع میشود، سفارش میشوند که رسم درست و صحیح مقاومت و اقتدار را بروید از ایرانیان بیاموزید؟ پس ما صاحب "مکتب" شدهایم.
صفارهرندی در پایان سخنان خود با اشاره به این که اسلام آمریکایی، اسلام تن دادن به ذلت است، گفت: اسلام آمریکایی تن دادن به حمایت بدون پشتوانه است و نتیجهاش هم این میشود که بدترین حوادث در انتظار کسانی است که تن به آن بدهند. بنابراین آن کسانی که اسلام آمریکایی را توصیه میکنند بدانند که سرنوشتی جز عاقبت بن علی در یمن، قذافی در لیبی، حسنی مبارک در مصر و ... نخواهند داشت.