شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۷:۳۲
کد خبر: ۸۸۱۹۴
|
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۸
محمود صلاحی معتقد است اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور می‌تواند مسئوليت شهرداری‌ها را در ارتقای فرهنگ عمومی هدف‌دارتر و هم‌سوتر با ساير سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کند.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران،‌ شهرداری‌ها در هر شهری نقش به سزايی در نشر و ارتقای فرهنگ عمومی و هم‌چنين در رشد و بالندگی هنر دارند که به اعتقاد محمود صلاحی اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور می‌تواند اين مسئوليت شهرداری‌ها را هدف‌دارتر و هم‌سوتر با ساير سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کشور کند.
  
با اين مقدمه گفت‌وگويی با محمود صلاحی، رئيس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، انجام داده‌ايم تا با نظرات وی پيرامون اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور آگاه شويم:
  
۱-   نیاز جامعه امروز به اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور چیست و خسارت‌های ناشی از عدم اجرای آن چه می‌تواند باشد؟

اگر برای دسترسی به معنا و مفهوم واقعی این جریان از تعریف واژگان آغاز کنیم، در حقیقت مهندسی به معنای کارسازی دقیق و حساب شده با بررسی‌های همه جانبه و قابل تعمیم است و فرهنگ میدان گسترده‌ای از شاخص‌ها و ارزش‌های اخلاقی و تربیتی و هویتی را شامل می‌شود که مبنای تفکر و جهانبینی افراد واقع خواهد شد و در نهایت رفتار و واکنش فردی و اجتماعی آنان را رقم می‌زند. این تفکر و رفتار از یک فرد آغاز و تا سطح جامعه گسترش می‌یابد و به این ترتیب در قالب فرهنگ اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

از این رو تعریف مهندسی فرهنگی ناظر بر نگاه هوشمندانه و البته آسیب‌شناسانه به فرهنگ جاری در جامعه – با همان گستره وسیع- است که رویکردی ارتقابخش و اصلاحی به وضعیت موجود دارد و البته در کشور ما هویت ایرانی- اسلامی را اساس خود قرار می‌دهد.

مهندسی فرهنگی نقشه راهی است که پیش از این مقام معظم رهبری بارها بر ضرورت تنظیم آن تأکید کرده‌اند. این نقشه راه تعیین کننده مبنایی مهم برای تبیین اندیشه و رفتارهای اجتماعی است که آینده کشور را رقم می‌زند.

قطع به یقین اعمال این نگاه کارشناسی نیازمند همفکری بخش‌های مختلف جامعه است که به نحوی در ارتباط با فرهنگ عمومی جامعه هستند و هم اکنون این همفکری در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دقت پیگیری می‌شود و حتما و قطعا برای به ثمر رسیدن حاصل تلاش‌های صورت گرفته برای ترسیم نقشه مهندسی فرهنگی کشور، باید با دلسوزی مجریان و نگاه هوشمندانه و دوراندیش آنان اجرا شود تا نتایج مورد نظر محقق شوند.
 
فرهنگ چون ریل‌های موازی، سالم و کارشناسی شده‌ای است که با دقت برای هدف و مقصد مشخصی تعبیه شده‌اند و قطار توسعه و تعالی یک کشور را به سمت افق‌های روشن هدایت می‌کند. اکنون به سادگی می‌توان به اهمیت این ریل‌ها به عنوان مبنای حرکت یک جامعه پی برد. و البته با علم به این اهمیت، آسیب های بی توجهی به فرهنگ در مسیر توسعه هم عیان می‌شود.

یکی از ملزومات فعالیت در عرصه‌های فرهنگی، توجه و تمرکز مداوم به این عرصه است که چون دیگر علوم انسانی تابع تغییرات اقتضا‌های زمان و البته تغییرات نگرش و نیازهای انسان در این بستر است. بنابراین، نه تنها به ثمر رسیدن این نقشه راه نیازمند زمان خواهد بود، بلکه در طول زمان هم، عرصه فرهنگ همواره نیاز به تمرکز و بازنگری دارد تا برنامه ریزی های اجرایی برای به ثمر رساندن آرمان های فرهنگی با نگاهی منطبق بر نیاز زمان انجام شود.

اقدام در این عرصه از لحظه تولد هر انسان آغاز می شود و همواره در تمام طول زندگی باید همراه وی باشد. از این جهت توجه به عرصه فرهنگ باید به دغدغه ای عمومی، نه تنها در سطح دولتی و دستگاهی بلکه در تک تک منازل و در جمع خانواده های ایرانی تبدیل شود. 

۲-   نقش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در اجرای سیاست‌های مورد نیاز برای اجرای نقشه فرهنگی کشور چیست؟

سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران یکی از مجموعه دستگاه‌های متولی در عرصه فرهنگ است که موضوعات فرهنگی در تهران را به عنوان دامنه فعالیت خود انتخاب کرده است، البته از آنجا که پایتخت همواره به الگویی برای سایر استان ها در کشور تبدیل شده است بنابراین اهمیت فعالیت فرهنگی در تهران به عنوان شهر الگو برای سایر شهر ها قابل تأکید است.  

به این ترتیب سازمان فرهنگی هنری با در اختیار داشتن ظرفیتی چون فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ و البته دیگر مراکز فرهنگی و هنری شامل سینماها، خانه موزه ها، کتابخانه ها و نگارخانه‌ها، به عنوان نمونه‌ای کوچک از کل کشور ظرفیتی عظیم برای اجرای نقشه فرهنگی کشور را در اختیار دارد.

هماهنگی و انطباق کامل سیاست‌ها، راهبردها، مأموریت‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌های سازمان با آموزه‌های دین مبین اسلام، دیدگاه‌ها و رهنمودهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، سیاست‌های کلی فرهنگی و چشم‌انداز بیست ساله نظام، قوانین و مصوبات مجلس شورای اسلامی، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست‌های کلان مدیریت شهری و سایر ضوابط و مقررات لازم الاجرا، از جمله سیاست‌های کلان سازمان است که ذیل آن موضوعات دیگری چون کاهش تصدی‌گری در فعالیت‌های فرهنگی هنری، همکاری، مشارکت و تعامل هدفمند با نهادها و سازمان‌های فرهنگی هنری فعال در تهران، بهره گیری از ظرفیت رسانه‌ها و استفاده از فن‌آوری‌ها و روش‌های نوین و برتر علمی در عرصه فعالیت‌های گوناگون فرهنگی و هنری مورد توجه قرار گرفته است.

این در حقیقت فرصت هایی است که این مجموعه در اختیار نقشه فرهنگی کشور قرار می دهد. فرصت هایی که در بسیاری موارد با مشارکت و همراهی خود مردم محقق شده و تجربه نشان داده است که ورود داوطلبانه و خودجوش مردم به عرصه اقدامات اجرایی و فرهنگی همواره نتیجه های مطلوبتری داشته که تأثیر ماندگارتری را هم به جای گذاشته است که در حقیقت برآمده از خواست و نیاز مردم و حاصل تلاش خود آنان، فارغ از پیچیدگی های اداری بوده است.

البته بدنه اصلی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان ستاد سیاستگزار و برنامه ریز در ارائه فهرست برنامه های دارای اولویت، نگاهی به نقشه عمومی فرهنگی کشور دارد و همواره اساس اصلی را که همان هویت ایرانی- اسلامی است، مورد توجه قرار می دهد و این فهرست را به صورت گسترده ارائه می کند. در حقیقت بدنه اصلی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در نقش ستادی، وظیفه خود را در جایگاه دیدبانی انجام می دهد و این نقش را با قوت حفظ خواهد کرد اما در مسیر اجرای اقدامات درست و تأثیرگذار فرهنگی از ظرفیت و توان شهروندان و به ویژه جوانان علاقمند و فعال چشم پوشی نخواهد کرد.

 

۳-   با توجه به تجربه شما در مدیریت مراکز فرهنگی و هنری راهکار برنامه ریزی برای تربیت هنرمندان متعهد در جهت نیل به اهداف نقشه مهندسی فرهنگ، چیست؟

مراکز فرهنگی و هنری فعال در شرایط کنونی در حقیقت سیمایی از فرهنگ عمومی جامعه را نشان می دهند. این موضوع به منزله آن نیست که تلاشی برای رفع آسیب های موجود فرهنگی در این مراکز صورت نمی گیرد بلکه با نگاهی واقع بینانه می توان گفت که فعالیت این مراکز تا آن چشم انداز ایده آل فاصله دارند اما همواره بر حفظ چارچوب های ارزشی در جریان اجرای برنامه ها در مراکز فرهنگی و هنری پایتخت تأکید شده است.

اگر چه بخشی از فعالیت های این مراکز در حوزه آموزش تعریف و هدف گذاری شده است اما به شکل ویژه مقوله های تربیتی و آموزشی از سوی نهاد دیگری صورت می گیرد که فعالیت مراکز فرهنگی هنری مکملی در ارتباط با آن نظام و نهاد خواهد بود.

البته این نظام به تنهایی و صرفا در قالب ها و چارچوب های سرفصل های درسی خلاصه نخواهد شد. بلکه شیوه های تدریس و نگرش مربیان در مسیر آموزش به کودکان و نوجوانان هم تأثیر جدی در فرهنگ نسل های آتی خواهد داشت. در کنار خانواده که اولین و مهمترین کانون تربیتی در جامعه است، نقش مدرسه در شکل گیری شخصیت افراد چشم گیر و غیر قابل انکار است.

در کنار این وظیفه که به عهده مدارس و مراکز آموزشی است، مراکز فرهنگی و هنری با پیش بینی برنامه های متنوع با حفظ استانداردهای تخصصی و البته ارزش های عمومی می توانند به تکمیل فرآیند جامعه پذیری و فرهنگ سازی در جامعه تأثیر بگذارند.

سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دو عرصه آموزش و الگوسازی به روند تربیت هنرمندان متعهد یاری می رساند. این آموزش ها در طیف گسترده ای از موضوعات فرهنگی، هنری و اجتماعی از سوی مراکز فرهنگی هنری سراسر پایتخت ارائه می شوند تا سلایق مختلف شهروندان را پاسخگو باشند. انجام فعالیت های آموزشی در راستای اهداف، سیاست ها و مأموریت های سازمان و راه اندازی مراکز آموزشی و فرهنگی بنا به ضرورت در عرصه های آموزش شهروندی، سبک زندگی ومهارت ها، یکی از وظایف سازمان در اساسنامه اش است.

در جهت الگوسازی نیز سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، بهره گیری از توان هنرمندان متعهد و در عین حال تجلیل از پیشکسوتان عرصه های مختلف فرهنگی و هنری را در دستور کار دارد. از جمله برنامه هایی که در این عرصه برگزار شده است می توان به ویژه برنامه پرده عشاق اشاره کرد که سالانه همزمان با ماه های محرم و صفر در مناطق 22گانه تهران برگزار می شود و به تجلیل از پیرغلامان، مداحان و خطیبان حسینی در هر منطقه اختصاص دارد. در کنار این برنامه ویژه برنامه دیگری با عنوان نوگلان حسینی برگزار می شود که رقابتی میان کودکان و نوجوانان مداح و نوحه سراست و در نهایت برگزیدگان این همایش معرفی و تجلیل می شوند.

سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در عرصه هنری صاحب جشنواره های فیلم و تئاتر شهر است که میدانی برای هنرمندان متعهد برای پرداختن به موضوعات شهری را فراهم کرده و از برگزیدگان حمایت می کند. در حوزه کتاب و کتابخوانی هم موسسه نشر شهر فعالیت دارد و با برگزاری سالانه نمایشگاه یاد یار مهربان، مسئولیت اهدای کتاب به مدارس، دانشگاه ها و حوزه های علمیه را با بودجه مشخص به عهده دارد. این عناوین تنها بخش کوچکی از فعالیت های گسترده ای است که از سوی این سازمان برای تربیت هنرمندان متعهد برگزار می شود.

چشم دیگری هم همواره ناظر خواهد بود و آن رسانه است که با توجه به گستره تحت پوشش در شرایط کنونی عضوی از خانواده محسوب می شود. رسانه تنها به صدا و سیما خلاصه نمی شود بلکه تمام وسایل ارتباطی اعم از تلفن های همراه هم با توجه به امکانی که برای دریافت و مبادله اطلاعات فراهم می کنند، رسانه محسوب می شوند و کنترل و برنامه ریزی و هدایت کودکان و نوجوانان و البته جوانان برای استفاده از این منابع اطلاعاتی جهانی به عهده خانواده خواهد بود.

در این مسیر تربیتی شیوه های قهری و سلبی کمتر به نتایج مطلوب منتج شده اند. همراهی و نگاه مثبت در مسیر فعالیت های فرهنگی با توجه به گستردگی و تنوعی که دارند همواره کارسازتر بوده است.

  

۴-   چگونه می توان برای تولید آثار هنری و فرهنگی در راستای گسترش مبانی فرهنگی چون اعتماد اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، شایسته سالاری، انضباط اجتماعی، قانون گرایی و رعایت حقوق دیگران، فرهنگ حفظ محیط زیست، فرهنگ پیشرفت، اخلاق و فرهنگ کار و کارآفرینی، وجدان کار و اتقان در عمل، فرهنگ مصرف صحیح، وحدت، امنیت و اقتدار ملی حول ولایت فقیه، مردم سالاری دینی و آزادی مشروع و قانونمند، برنامه‌ریزی نمود و نقش هنرمندان و اصحاب فرهنگ در گسترش این مبانی چیست؟

هنر ابزار پر قدرتی است که میزان تأثیرگذاری آن در جامعه غیر قابل انکار است. و این موضوع به طور مستقیم با ذات زیبایی پسند انسان ارتباط دارد. اما نگاه ژرف تر در این عرصه متوجه معنا و محتوایی است که در قالب هنر ارائه می شود. در حقیقت قالب های هنرمندانه و زیبایی شناسانه تعیین شده و مشخص هستند و آنچه در عرصه فرهنگ باید دغدغه واقع شود، محتوایی است که در این چارچوب ها ارائه می شود. به طور قطع این محتوا زمانی می تواند متعالی باشد که از سوی هنرمندی متعهد خلق شود و بخش عظیمی از فرآیند تربیت هنرمند متعهد برای نسل های آتی این کشور در نظامی آموزشی و تربیتی دیده می شود. این نظام مکمل آموزش های خانواده خواهد بود و البته رسانه در شکل دهی به قالب فرهنگ عمومی تأثیر قابل توجهی دارد.

اما در فضای سیاستگزاری و برنامه ریزی کلان، آنچه حلقه واسط میان تمام نهادها و دستگاه های مسئول در عرصه فرهنگی خواهد بود، نقشه مهندسی فرهنگی کشور است که در حقیقت چارچوب های اصلی را مشخص می کند تا هر دستگاه شرح وظایف خود را در قالب این چارچوب ها مورد بررسی قرار داده و راهبردهای اجرایی را برنامه ریزی کند. این برنامه ریزی بدون ارتباط مداوم با اصحاب فرهنگ و هنر محکوم به شکست خواهد بود. در این راستا اصحاب فرهنگ و هنر به منزله کارشناسانی هستند که برای اجرای کار در این عرصه باید محل مراجعه برنامه ریزان کلان قرار گیرند. در واقع هم افزایی و هم فکری دو گروه برنامه ریزان کلان و این اصحاب است که مسیر توسعه فرهنگی را هموار می کند. البته این هم فکری هم نیازمند ارتباط مستمر و درک و مفاهمه دوسویه است که در طول زمان محقق می شود. به طور کلی فعالیت در عرصه های فرهنگی با نگاه اجرای برنامه های دفعی و مقطعی و حصول نتیجه های فوری و آنی به بن بست خواهد خورد. حاصل فعالیت های درست و کارشناسی در این عرصه را نه تنها در گذر زمان و در بلند مدت می توان به خوبی مشاهده کرد، بلکه لحظه به لحظه باید رصد دقیقی از شرایط داشت و برنامه ریزی ها را منطبق با نیازهای زمان هدایت کرد. 

نظر شما