چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۶:۳۷
کد خبر: ۸۹۳۷۰
|
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۴
نامه نگاری رهبری به جوانان غربی و وظیفه تشکل‌های فرهنگی
حسین رضاخواه *
هشتم آذرماه 1394 ، درحالیکه حدود ۱۰ ماه از انتشار نخستین نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی می‌گذشت، دومین نامه ایشان به جوانان کشورهای غربی منتشر شد. نامه ای که همچون نامه قبل درصدد دعوت جوانان غربی به اندیشیدن پیرامون حقایق و ساختن آینده ای روشن است. هرچند رسانه‌های رسمی و بوق های تبلیغاتی غرب که در اختیار لابی صهیونیستی قرار دارند، علاقه ای به معرفی این نامه ندارند.
اما همچنانکه درباره نامه اول رخ داد، این نامه هدایتگرانه و روشنگرانه از طریق گروه های مردمی و شبکه های اجتماعی، به تدریج به دست صاحبان اصلی اش خواهد رسید . با این حال سئوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که وظیفه تشکل ها و فعالان فرهنگی کشور در قبال انتشار این نامه و رساندن آن به دست مخاطبان اصلی چیست؟ آیا تشکل ها و فعالان فرهنگی زیر ساخت های لازم برای اقدام در عرصه بین المللی را دارا هستند؟ اصلا این زیرساخت ها چیست؟ الزامات یارگیری و شبکه سازی در عرصه بین المللی چیست؟
آیا تشکل های فرهنگی و فعالان فرهنگی بضاعت لازم برای اقدام در این حوزه را دارند و یا این که فعالیت فرهنگی و تبلیغی در عرصه بین المللی وظیفه دستگاه های عریض و طویل دولتی است؟

فعالیت فرهنگی در عصر جهانی شدن
یکی از واژگانی که این روزها بسیار می شنویم واژه جهانی شدن است. برخی با تاکید بر کوچک شدن جهان به واسطه کم شدن فاصله ها از "دهکده جهانی" صحبت می کنند، برخی با اشاره به توسعه ابزار ارتباطی از "برداشته شدن مرزها" سخن می گویند، برخی از مقابله با" فرهنگ یکسان جهانی " و برخی از تلاش برای افزایش "سهم ما در فرآیند جهانی سازی".... در این میان آنچه مسلم و غیر قابل انکار است، این است که زندگی در دنیای امروز دستخوش تغییر شده است. امروز هیچ جغرافیایی در دنیا وجود ندارد که در آن اتفاقی رخ دهد و اندکی بعد خبر آن در هزاران کیلومتر آن طرف تر با جزئیات منتشر نشود.
 
واقعیت این است که سرعت پیشرفت تکنولوژی در سالهای اخیر به گونه ای بوده است که تغییر و بهینه سازی روش فعالیت تشکل های فرهنگی را ناگزیر ساخته است. در دنیای امروز به کمک ابزار رسانه، شبکه های اجتماعی و اینترنت، تشکل های فرهنگی همزمان هم بایستی محلی عمل کنند و هم رویکردی ملی و فراملی داشته باشند. در دنیای امروز مرزهای ارتباطی برداشته شده است، فاصله ها از بین رفته و دیگر دوری و نزدیکی جغرافیایی مطرح نیست. علاوه بر این ماهیت کار فرهنگی هم مرز نمی شناسد، زیرا پیام اسلام و انقلاب پیامی جهانی است که مخاطب آن محدود به جغرافیای خاصی نیست. رویکرد رهبر عزیز انقلاب در "دیپلماسی دعوت" و نامه نگاری ایشان به جوانان در اروپا و امریکا نیز بر آمده از درک چنین شرایطی است. لذا تشکل ها و فعالان فرهنگی برای اینکه بتوانند هم عصر جامعه و مخاطب خود باشند بایستی در مسیر برخورداری از شاخص های زیر گام بردارند.
 
داشتن نگاه به ورای مرزها
 
اولین و مهمترین مسئله داشتن یک نگاه فراملی است. تشکل ها و فعالان فرهنگی باید خود را در پازل و جبهه جهان اسلام تعریف کنند، اولویت های و الزامات چنین نگاهی را بشناسند و برای حرکت در این مسیر خود را تجهیز کنند. داشتن نگاه به ورای مرزها به معنی فراموش کردن رسالت محلی نیست، بلکه مکمل آن است. آن چه که این روزها الزام اتخاذ چنین رویکردی را تقویت می کند، افزایش موج اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی به عنوان استراتژِی کلان غرب برای مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی از یک سو و همچنین ایجاد نسخه ها و الگوهای بدلی از اسلام در جهان از سوی دیگر است.
 
افزایش موج اسلام ستیزی در غرب به همان میزان افزایش سوال در ذهن مخاطب غربی درباره اسلام و متعاقب آن افزایش گرایش جوانان اروپایی و آمریکایی به اسلام را در پی داشته است. با این حال بیم آن می رود که در این مسیر مسلمان نمایان فاقد شعور و فهم و انسانیت و منحرفان از اسلام ناب از اشتیاق جوانان سواستفاده کرده و افراطی گرایی را به جای اسلام حقیقی به مشتاقان حق و حقیقت قالب کنند . علاوه بر این موج تبلیغات رسانه های سلفی و وهابی در سایه غفلت و کمکاری مراکز فرهنگی شیعی-داخلی و خارجی، دولتی و غیر دولتی- باعث گرایش جوانان غربی به گروه های وهابی و تندرو شده است.
 
در نتیجه تشکل ها و فعالین فرهنگی وظیفه دارند در کنار فعالیت های خود نگاهی به ورای مرزها نیز داشته باشند.
امری که دستاورد حداقلی آن هوشیاری در طراحی برنامه های فرهنگی و ندادن بهانه و خوراک تبلیغاتی به دشمن است.

بهره گیری از فرصت های موجود
 
هنگامی که سخن از فعالیت فرهنگی در عرصه بین الملل می شود، اولین چیزی که به ذهن فعالین فرهنگی متبادر می شود، دور از دسترس بودن، هزینه های کلان و ابعاد گسترده آن است. این در حالی است که برای اقدام در عرصه بین المللی تنها لازم است از فرصت های موجود استفاده کرد. فرصت هایی که اکثر ما روزانه با آن برخورد داریم. به عنوان نمونه سالانه میلیون ها زائر از کشورهای مختلف جهان برای زیارت امام هشتم به مشهد مقدس سفر می کنند که خود این تحول، بستر بسیار مناسبی برای ارتباط گیری و شبکه‌سازی در عرصه بین المللی است. همچنین سالانه ده ها و بلکه صدها نشست، کنفرانس و همایش بین المللی با حضور نخبگان بین المللی در گوشه و کنار کشور برگزار می شود که می توان با حضور و مشارکت در چنین همایش هایی اقدام به یارگیری در عرصه بین المللی نمود.
 
علاوه بر این ایران در سال های اخیر شاهد رشد روز افزون ورودگردشگران خارجی به داخل کشور بوده است، پیش بینی های مراکز تحقیقاتی بین المللی حاکی از آن است که چنین روندی در سال های آتی ادامه خواهد داشت. حضور گردشگران خارجی در یک کشور علاوه بر منافع اقتصادی فرصت بسیار مناسبی برای دیپلماسی فرهنگی و مردمی است، تعامل مناسب و آگاهانه با گردشگران خارجی می تواند علاوه بر ارائه چهره ای مناسب و حقیقی از اداب، رسوم و فرهنگ اسلامی ایرانی؛ ارتباطات فراملی و بین المللی ما را تقویت کند.

زبان دانی و داشتن سواد رسانه ای
شاخص دیگری که در این حوزه بسیار مهم است داشتن سواد رسانه ای و البته دانستن زبان خارجی است. با توجه به پیام اخیر مقام معظم رهبری، در قالب نامه به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و از آنجا که انقلاب اسلامی محدود به مرزهای فیزیکی نیست و پیامی جهانی دارد، مجهز شدن فعالان فرهنگی به ابزار زبان جهت تاثیر گذاری حداکثری در فضای بین الملل و با استفاده از نسل جدید رسانه های کاربر محور ضروری می‌نماید. فعالان فرهنگی و تشکل های فرهنگی نیاز به یک جنبش فراگیر برای یادگیری زبان های بین المللی دارند. ورود به عرصه بین المللی بدون مجهز شدن به این ابزار غیر ممکن است. امری که استفاده بهینه از اینترنت،شبکه های اجتماعی مجازی و رسانه های تعاملی را امکان پذیر می کند.

شناخت فرهنگ تبلیغ در کشورهای دیگر
فعالیت فرهنگی در آنسوی مرزها در کنار زبان دانی، به آداب دانی هم نیاز دارد. شناخت فرهنگ و اداب رسوم در کشورهای مختلف مانع از آن می شود تا فعالیت ها فرهنگی ما به ضد تبلیغ تبدیل شود. قالب های فعالیت فرهنگی برای رساندن پیام اسلام و انقلاب بایستی با قالب های تبلیغاتی کشور هدف متناسب باشد. عدم تعمیم الگوهای تبلیغاتی داخلی، طراحی الگوها تبلیغاتی مناسب با گروه های هدف، آشنایی با خط قرمزهای فرهنگی جامعه هدف و ... مولفه هایی است که می تواند فعالیت فرهنگی در عرصه بین المللی را تقویت کند.
شاخص های ذکر شده مقدمه ای بر الزاماتی است که تشکل ها و فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی در دنیای مدرن امروز به آن نیاز دارند. مهیا بودن چنین زیر ساخت هایی در تشکل های فرهنگی سرعت انتقال پیام های انقلاب مانند نامه رهبر عزیز و اثر پذیری آنها را دو چندان می کند و علاوه بر آن ظرفیت قدرت نرم جمهوری اسلامی را توسعه می دهد.

حسین رضاخواه (معاون آفرینش و اجرای فرهنگسری بهمن)

نظر شما