پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۲۹
کد خبر: ۸۹۶۶۱
|
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۵
در جلسه نقد و بررسی داستان کوتاه " آستانه " نوشته کریستینا پری روسی نویسنده اروگوئه ای مطرح شد : این داستان جنبه های روانشتاسی، روانکاوی و اسطوره شناسی دارد و البته در بعضی موارد مقاله وار می شود که چندان از نظر داستان نویسی مطلوب نیست.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، چهارمین نشست کارگاه داستان نویسی با عنون " محفل داستان " درفصل پاییز، عصر روز سه شنبه 4 آبان با حضورمحمدرضا گودرزی وجمعی از علاقه‌مندان به ادبیات داستانی برگزارشد.
 
در ابتدای یکی از هنرجویان داستانش را خواندوسپس حاضرین درباره داستان نظرات خودرا ارائه کردند.سپس مدرس کارگاه نقاط  قوت و ضعف داستان را بیان کرد.
به منظور آشنایی با مکاتب ادبی در نشست " محفل داستان " داستان کوتاه " آستانه " نوشته کریستینا پری روسی نویسنده اروگوئه ای توسط محمدرضا گودرزی شرح و تفسیر شد.
محمدرضا گودرزی در خصوص ویژگیهای شخصیتی داستان و نویسنده آن گفت : این داستان جنبه های روانشتاسی، روانکاوی و اسطوره شناسی دارد و البته در بعضی موارد مقاله وار می شود که چندان از نظر داستان نویسی مطلوب نیست. اما همان طور که از عنوان داستان بر می آید آستانه درگاهی است به روی جهان و ارتباط با دیگران و ...
گودرزی با اشاره به داستان کوتاه «آستانه»، گفت: در این داستان سوررئال مرز واقعیت و رویا مشخص و واضح نیست و منطق داستان به منطق خواب شبیه است و این عدم قطعیت یک اصل سوررئالیستی است. راوی داستان اول شخص (شوهر) است اما ما از زندگی و گذشته او چیزی نمی دانیم. البته در تمام داستان نمی توان به نقطه یقین رسید.
کریستینا پری روسی، متولد ۱۲ نوامبر ۱۹۴۱، در کشور اروگوئه است. تجربه نویسندگی  و شاعری دارد.داستان‌های کوتاه او بیشتر درباره زنان و اغلب طنزآمیز و ماوراءالطبیعی است. او از آغاز فعالیت ادبی جوایز بسیار برای اشعار و داستان‌های کوتاهش دریافت کرده است.
گودرزی با اشاره به 3 دیدگاه عمده نسبت به ادبیات، تصریح کرد: برای عده ای ادبیات به معنای دادن پیامی بزرگ و اساسی است و این ها محتوا محور هستند. برخی نیز داستان را محملی برای پیچیده ترین مسائل بشری و اخلاقی می دانند. برای دسته سوم ادبیات شاخه ای از هنرها محسوب شده و هدف آن ارائه زیبایی است.
کارشناس برنامه با اشاره به مکتب ادبی سوررئالیسم، بیان کرد: پیروان این مکتب به واقعیت برتر و اصلی اعتقاد دارند. آن ها در مقابل نویسندگان رئالیست قرار می گیرند که تصور می کردند واقعیت همان چیزی است که دیده و عرضه می شود. اما در قرن 20 سوررئالیست ها تحت تاثیر روانکاوی و روانشناسی یونگی به این نتیجه رسیدند که واقعیت بیرونی سطح واقعیت است و اصل واقعیت،  پشت آن چیزی است که می بینیم و آن ناخودآگاه است.
وی درباره ناخودآگاه اشاره کرد: این بخش بزرگترین و اساسی ترین بخش وجود ما است که ما از آن آگاهی نداریم و بسیاری از کنش ها و اعمال ما معطوف به آن است. بخش نیمه خودآگاه نیز کنترل کننده رفتار و کردار ما است. سوررئالسیت ها معتقدند که بخش ناخودآگاه منشاء خلق آثار هنری است و داستان نویسی باید به سمت ناخودآگاه هدایت شود.
در پایان به پرسش های حاضران درباره مباحث داستان پاسخ داده شد تا هنرجویان روش درست استفاده از عناصر داستان را بیاموزند.

نظر شما