بی شک ارتباطات و استفاده از جنبههای مختلف و متفاوت رسانههای جدید، ستون فقرات عصری است که آن را عصر ارتباطات میدانند.
گسترش فناوریهای رسانهای و ایجاد امکان ارتباطات تعاملی که جامعه را به بیان کاستلز به یک جامعه شبکهای تبدیل کرده، هویت و شخصیت تازهای را به اجزای این اجتماع داده است.
امروزه مردم در این فضا نه به عنوان یک هویت مجازی، بلکه با یک ردپا و حتی امضای دیجیتالی دارای یک زندگی واقعی هستند. آنها با هم مرتبط میشوند؛ ازدواج میکنند. کار و کسب دارند. تجارت میکنند. به اداره جات و دولت مراجعه میکنند و در یک کلام بسیاری از شئون زندگی در این فضا رخ میدهد.
این امکان به کمک جامعهها و دولتها آمده تا به وسیله آن ترافیک شهرها، هزینههای پست، جرائم و پولشویی و بسیاری از معضلات را کنترل کنند.
اما با این حال تنها چیزی که به نحو فزاینده ای دلسوزان فرهنگی جوامع را دچار نگرانی و تردید میکند موضوع اخلاق رسانه ای است.
اخلاق و جوانب آن، همزمان با پیشرفت زندگی شبکه ای مورد تهدیدهای جدید هستند و از همه بالاتر این که حالا افراد با توجه به رشد روزافزون تکنولوژی ارتباطات قادر شدهاند که راحت تر تردستی کنند و دروغ را به مثابه یک موج بنیان کن به سمت مقاصد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حرکت دهند.
سونامی دروغهایی که به بیان گوبلز (وزیر اطلاعرسانی هیتلر و آلمان نازی) از فرط تکرار، غیر قابل انکار میشوند؛ سوژه خوبی برای استفاده از هیجاناتی است که به تنهایی قادرند که بنیان یک جامعه را نابود کنند.
از این حیث صداقت و حقیقت به مثابه یک پویش تنها راه نجات جامعه رسانهای شده در مقابل آفات آن است.
کشور ما به دلیل رشد شگفت انگیز شهروند-رسانه و نقل مکان عرصههای حقیقی به دنیای دیجیتالی از همان آسیبگاه هایی است که درباره آن باید نگران بود.
بدون پویش صداقت رسانهای هر حادثهای در جوامعی مانند ایران آبستن یک بحران است.
انتخابات، خشکسالی، گورخوابی، هر یک از معضلات پیدا و پنهان، آبروی سلبریتیها و بنیان خانواده همه و همه موضوع یک بازی و تهدید امنیت اخلاقی است.
و سرانجام این که فارغ از این رویدادهای زودگذر عاقبت جامعه به نحوی به این موضوع گره خورده است.