شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۳۶
کد خبر: ۹۱۳۲۴
|
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۴
منیژه آرمین در برنامه «ترنم قلم» که دوشنبه ۱۸ بهمن در فرهنگسرای فردوس برگزار شد، گفت: حضور مردم در ادبیات پیش از انقلاب کمرنگ بود.
حضور مردم در ادبیات پیش از انقلاب کمرنگ بودبه گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، منیژه آرمین در برنامه «ترنم قلم » که ۱۸ بهمن برگزار شد به حضور کمرنگ مردم در ادبیات پیش از انقلاب اشاره کرد و گفت: ما در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت، صادق چوبک و بزرگ علوی شاهد حضور کمرنگ توده مردم هستیم. 

وی افزود: جلال آل احمد با کتاب هایی چون «خسی در میقات»، «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «غرب زدگی» یک استثنا در ادبیات پیش از انقلاب است. اما کسانی چون علی شریعتی با کتاب ها و سخنرانی های خود بسیار راهگشا بودند و به شکل دادن به ادبیات انقلاب کمک کردند.

نویسنده «کیمیاگران نقش» ادبیات را آینه رویدادهایی دانست که در اطراف ما می گذرد و گفت: ادبیات داستانی ما زیر سایه مشروطیت شکل گرفت و مشروطیت یک نوع روشنفکری با خود به همراه داشت که ضد روحانیت و حتی ضد مذهب بود. شاید بتوانیم بگوییم که در آستانه انقلاب، کتاب های شریعتی و مرتضی مطهری بسیار تاثیرگذار بود.

آرمین به این که هویت انقلابی در فرهنگ ایرانی ها صبغه دارد بیان کرد: ایرانی ها، پیش از اسلام هم حق طلب و ضد استعمار بوده اند. برای مثال در اسطوره ها و افسانه های ما «سیاوش» از آتش می گذرد و این قصه ها زاییده اندیشه های ماست. از این رو در جریان انقلاب هم به نوشتن داستان های انقلابی می پردازند و به موضوعاتی توجه می کنند که تا آن زمان مغفول مانده بود.

این نویسنده، داستان را بهترین روش برای شناخت یک دوره از زمان دانست و گفت: ما برای آن که دریابیم در جریان انقلاب چه اتفاقاتی افتاده باید داستان های انقلابی را مرور کنیم. داستان هایی که از نگاه جوان امروز شعارزده است اما واقعیت این که در آن زمان، شعار، بخشی از زندگی ما بود.

آرمین همچنین گفت: داستان هایی که همزمان با انقلاب یا سال های آغازین پس از ان نوشته شد، چندان ساختارمند نیست. این آثار به لحاظ فرم و ساختار ضعیف اند. اما داستان هایی که پس از انقلاب و در یک دهه اخیر نوشته شده، نگاهی هنری به مقوله انقلاب دارند و آنچه برای من به عنوان یک مخاطب فرهنگی جالب است این که انقلاب را یک فرایند چند ماهه نمی دانند و به ریشه یابی می پردازند. 

«دخیل هفتم» مخاطب را به تفکر وامی دارد
پس از آن قاسمعلی فراست به نقد و بررسی «دخیل هفتم» نوشته محمد رودگر پرداخت و گفت: من یاد مردان مردی که به جبهه رفتند و به ما درس فداکاری دادند و ما نتوانستیم آنچه به دنبالش بودند را به دست آوریم گرامی می دارم و از آنها به خاطر این کوتاهی عذر می خواهم. امید که مسئولان هم عذرخواهی کنند. 

این منتقد بیان کرد: رودگر در «دخیل هفتم»  سوژه ای را انتخاب کرده که پارادوکس زیبایی دارد. جنگ و عشق و من به کسانی که تازه می خواهند به نوشتن بپردازند، پیشنهاد می کنم در انتخاب سوژه دقت کنند.

فراست با اشاره به این که نویسنده در «دخیل هفتم» به مساله انسانی و انسان سازی چون عرفان توجه کرده گفت: امروز، مسایل معنوی، گم کرده انسان معاصر در زندگی است و این تلنگری که نویسنده زده ارزشمند است. به عبارتی نویسنده می خواهد در قالب یک عشق ظاهری به یک عشق ماورایی برسد.

همچنین در این رمان به نقش اعدادی چون هفت و ۴۰ خیلی استفاده کرده و کسانی که اهل سلوک هستند با رمز و راز این اعداد آشنا هستند.

فراست به نکات منفی «دخیل هفتم» هم اشاره و بیان کرد: راوی این رمان، یک آدم مبارز است و ثابت قدم در عقیده ای که دارد. اما او زندان می شود بدون آن که ما از خانواده او خبری داشته باشیم. به عبارتی هیچ دریچه ای باز نشده تا من بدانم اطرافیان راوی با مبارزاتی بودن او چطور برخورد می کنند.

او در ادامه بیان کرد: نویسنده «دخیل هفتم» از کنار برخی صحنه پردازی ها به راحتی گذشته.  از سوی دیگر یک جاهایی در این رمان، نیروهای ساواک نادان تصور شده اند. یک جاهایی هم راوی داستان، عکس فاطمه را می بیند و او را نمی شناسد. مگر می شود انسان معشوق خودش را نشناسد.

فراست در انتها بیان کرد: رمان محمد رودگر مرا به تفکر واداشت و این یکی از ویژگی های رمان خوب است.

ظرفیت ادبیات عرفانی ما نادیده گرفته شده است
محمد حنیف، از دیگر کسانی بود که به نقد رمان «دخیل هفتم» پرداخت و گفت: من به این رمان از منظر داستان سیاسی نگاه نمی کنم. این رمان، سنگ بنای یک کار بزرگ است و آن استفاده از خرق عادت ها و کرامات عارفان است. مگر نه این که ما می گوییم نویسندگانی چون بورخس و کوئیلو از ادبیات کهن ما استفاده کرده و رمان خلق کرده اند؛ حالا یک نویسنده ایرانی چنین کرده است.

نظر شما