جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۳۰
کد خبر: ۹۳۸۵۶
|
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۳
همزمان با زادروز امام هشتم در باغ موزه هنرهای ایرانی انجام شد
چهارمین شب شعر حریم آهو ویژه ولادت امام رضا(ع) با حضور شاعران پیشکسوت و جوان و رییس و معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیران فرهنگی و جمعی از دوستداران ادب پارسی در باغ موزه هنر ایرانی برگزار شد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شب گذشته، خانه شعر سازمان فرهنگی هنری چهارمین شب شعر حریم آهو را با حضور محمود صلاحی، رییس، امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان و شعرخوانی بهروز یاسمی، ناصر فیض، محمدعلی بهمنی، عبدالجبارکاکایی، افشین علا، و ساعد باقری برگزار کرد. 

اولین شاعری که پشت تریبون آمد تا با شعری در مدح حضرت امام رضا (ع) ارادت خود را به ایشان ابراز کند، امیر کیا شمشکی شاعر برگزیده جشنواره رضوی بود. پس از او مصطفی محدثی خراسانی شاعر برجسته آیینی دو رباعی و یک چهار پاره کوتاه در وصف امام رضا (ع) خواند. 

سارا جلوداریان و ناهید رفیعی نیز دیگر شاعران این محفل شعر خوانی بودند که پس از ابراز تبریک و خرسندی از حضور خود، به شعر خوانی پرداختند. 

حسین اسرافیلی نیز که شعر‌هایش رنگ بوی انقلاب، دفاع مقدس، آیینی و دینی دارد، با عرض تبریک دهه مبارک کرامت، شعری برای حضرت معصومه (س) خواند. 

شاعر شعر‌ها و ترانه‌های «حال من دست خودم نیست»، «حبس سکوت»، «حق با صدای توست» عبدالجبار کاکایی این ترانه را خواند: «یه کلید کهنه چرخید توی قفل سینه‌ام انگار / یه دل شکسته افتاد زیر دست و پای زوار دلمُ نذر تو کردم که هنوز دل نگرونم / چی می‌شد مثل کبوتر، زیر ایوونت بمونم مث خواب بود مث رویا، مث لمس آسمون بود / تو هیاهوی صدا‌ها، یه سکوت مهربون بود پای حوض نقره پوشت، رو به گلدسته نشستم / دلمُ به قفلای پنجره فولاد تو بستم نه سر گلایه کردن، نه دل شکوه شنیدن /نه امید دل سپردن، نه توان دل بریدن یه کلید کهنه چرخید تو ی قفل سینه‌ام انگار.... 

یک اعتراف شیرین

پس از شعر خوانی فاطمه طارمی، محمد علی بهمنی به شعر خوانی پرداخت. وی پیش از شعر خوانی خاطره شعر گفتن خود برای امام رضا (ع) را توضیح داد و گفت: شعری که اینجا می‌خوانم با نام اعتراف مربوط به ۶۳ سالگی من است. اعترافی که زندگی مرا دگرگون کرد. من را دعوت کرده بودند برای داوری اشعاری در حوزه امام رضا (ع) به مشهد مقدس. من تا ۶۳ سالگی به مشهد نرفته بودم و شعری هم برای امام رضا (ع) نداشتم. همسرم هم که دعوت شده بود بسیار مشتاق برای رفتن بود اما من بهانه می‌آوردم تا نروم چون می‌گفتم چطور داور اشعاری باشم که خودم شعری برایش ندارم. با این حال به آن سفر رفتیم.‌‌ همان شب اول تولد امام رضا (ع) هم بود. ساعت ۳-۴ نیمه شب به طرف حرم امام رضا (ع) رفتیم. صحن خلوت بود و کسی نبود اما داخل حرم آنقدر فشرده بود که نمی‌شد قدمی جلو گذاشت. همینطور که ایستاده بودم صدایی در ذهنم آمد و در دلم عذرخواهی می‌کردم که تا به حال به پابوسی امام رضا (ع) نیامده‌ام. بیرون از حرم به چراغی تکیه دادم که همین شعر به صورت ناخودآگاه زیر لبم آمد: 

شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار می‌کنم که من – این‌های و هوی گنگ-
‌ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی‌گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همهٔ هم زبانی‌ام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش
راهی به این زمانهٔ نه تو نداشتم
نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است
باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟! 
می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشتم
آقا شما که از همه‌کس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداشتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ 
دیگر سوال دیگری از او نداشتم

وی پس از خواندن شعر خود گفت: از کودکی شنیده بودم که می‌گفتند شعر ناگهانی است و ابلاغ می‌شود و در تمام جهان می‌گویند شعری که ناگهان اتفاق بیافتد شعر است. اما من تا ۶۳ سالگی این موضوع را باور نداشتم. از آن تاریخ به بعد شاید کمتر شعری از من بشنوید. واقعیت این است که من دیگر تا شعر سراغم نیاید شعر نمی‌گویم. 

زیارت امام رضا(ع) از کسانی که زیارتش می کنند

سپس محمود صلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان میزبان این محفل شعری پشت تریبون آمد و ضمن تبریک میلاد با سعادت امام هشتم گفت: یکی از ۱۴ نور مقدس که در فرهنگ ما به عنوان معصوم اعتقاد داریم و در کشور ایران هم میزبان و هم میهمانش هستیم کسی که حداقل مقصد سالی یکبار همه ایرانی‌ها است، یعنی امام علی بن موسی الرضا را به همه شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. باید از مرحوم استاد شکوهی نیز که دو شب پیش برای میلاد امام رضا (ع) شعرخوانی کردند و پس از آن در راه برگشت فوت شدند، ذکر خیری کنیم. خدا ایشان را بیامرزد. 

وی در بیان جایگاه زیارت امام رضا (ع) بیان کرد: همه ائمه فرمودند هرکس به زیارت ما بیاید ثواب دارد. اما یک امام است که این را هم کمی کرده است و کیفی. امام رضا (ع) تنها امامی است که می‌گوید اگر یک بار به زیارت من بیایید من سه جا به زیارتش می‌آیم. ۱- روزی که همه انسان‌ها از زمین بلند می‌شوند و صحنه هولناکی است که امام رضا (ع) به زیارت کسی می‌رود که با معرفت زیارتش کرده است. ۲- وقتی که در صراط راه جدا می‌شود ۳- عند المیزان یعنی جایی که رتبه نهایی ما اعلام می‌شود. 
 
وی در ادامه شعری از شاعری خراسانی در وصف امام رضا (ع) خواند: 

 هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده
/ اینجا میان رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست، نه مدینه نیست
 / پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟ 
حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای
 / اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود
 / جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هر جا دلی شکست به اینجا بیاورید
 / اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است

سپس صلاحی به تعدادی از برنامه‌های ویژه سازمان فرهنگی هنری مانند جشنواره تئا‌تر شهر، جشنواره فیلم شهر، تولد ماه، جشنواره موسیقی پیامبر، ارکستر شهر و تعداد دیگری از برنامه‌های مهم اشاره کرد و گفت: از همه هنرمندانی که بر ما منت گذاشتند و دعوت سازمان فرهنگی هنری را اجابت کردند، تشکر می‌کنم. 

در ادامه صابر قدیمی شاعر طنز‌پرداز یک رباعی کوتاه را به حاضران تقدیم کرد و پس از او ناصر فیض با خواندن شعری در وصف امام رضا (ع) و با حال و هوای طنز، حس و حالی متفاوت را به وجود آورد. 
بعد از ایشان پرویز بیگی حبیب آبادی شاعر شعر «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه / هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه» برای خواندن شعر خود پشت تریبون آمد وگفت: به مناسبت آنکه امروز سالگرد ازدواج من است و همسرم برای اولین بار به این مکان آمده است و معتقدم حریم خانواده زیبا‌ترین شعر است، شعری عاشقانه محض می‌خوانم. 

چتر تازه‌ای‌ واکن‌، بر سر غزالهایم‌
سایه‌ای بساز از عشق‌، سایه‌ای‌، که‌ تنهایم‌

بی‌تو آنچه‌ با من‌ بود، سنگی‌ و سترون‌ بود
با تو ای‌ مسیحایی‌، سر بر آسمان‌ سایم‌

موج‌ موج‌ گیسویت‌، آبشار بشکوهی‌ است‌
حس‌ تازه‌ای‌ دارد، شانه‌های‌ فردایم‌

بی‌ تو ای‌ اهورایی‌، ای‌ همیشه‌ فردایی
غنچه‌ای‌ نمی‌خندم‌، لحظه‌ای‌ نمی‌پایم‌

ای‌ درخت‌ بارآور، در سترونستان‌ها
سایه‌ای‌ فراهم‌ ساز، تا دمی‌ بیاسایم‌

انبساط‌ لبخندت‌، طیف‌ تازه‌ای‌ دارد
بی‌سبب‌ نمی‌‌چرخد، تازه‌تر غزلهایم‌

ای‌ تغزّل‌ دیروز، ای‌ تفاهم‌ امروز
روح‌ آبی‌ فردا، ای‌ همه‌ تمنّایم‌

ای‌ غزال‌ صحرایی‌، هر زمان‌ که‌ می‌آیی‌
مثل‌ چشم‌ و آیینه‌، غرق‌ در تماشایم‌

ای‌ شکوه‌ رستاخیز، ای‌ همیشه‌ شورانگیز
هر کجا بفرمایی‌، می‌دود سر و پایم

پس از شعر خوانی بهروز یاسمی، مرتضی امیری اسفندقه با یادی از مرحوم شکوهی چند شعری از او خواند و گفت: به دلیل وجود حضرت امام رضا (ع) در ایران و ارادت مخصوص به ایشان همه ایرانی‌ها می‌توانند خود را خراسانی بنامند. 

ساعد باقری سراینده شعر جمهوری اسلامی ایران آخرین شاعر این محفل شعری بود و این شعر را خواند: 

داستانِ عشق اما داستان دیگری‌ست
گفتن این قصه محتاج زبان دیگری‌ست
 
دیده را پرواز دِه از سقف خاکستان که عشق
آفتاب دیگری در آسمان دیگری‌ست
 
گفتم‌ای دل ما کجا، درگاه سلطانی کجا؟ 
گفت عرض ناتوانی، خود توان دیگری‌ست
 
نیست تنها جان ما از اشتیاقت شعله ور
در غمت خورشید هم آتش به جان دیگری‌ست
 
درد را گفتم زبان کهنه باید یا که نو؟ 
گفت بیرون از کهن یا نو، زبان دیگری‌ست
 
مهر یار و قهر یار و مهر یار و قهر یار
دل دمادم میزبان می‌ه‌مان دیگری‌ست

چهارمین شب شعر حریم آهو ویژه ولادت امام رضا(ع) هرسال با حضور شاعران پیشکسوت و جوان و جمعی از دوستداران ادب پارسی در باغ موزه هنر ایرانی برگزار می‌شود.
نظر شما