جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۰۶:۱۴
کد خبر: ۹۴۰۷۹
|
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۶
اکبر نبوی در نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی اسنودن مطرح کرد:
اکبر نبوی منتقد صاحب‌نام سینما در نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی اسنودن در باشگاه فیلم فرهنگ‌سرای اندیشه با اشاره به برآیند منفی سریال کیمیا و فیلم ماجرای نیمروز، از تفاوت فیلمسازی در ایران و هالیوود و توجه آمریکایی‌ها به برآیند آثار به جای شعارها و روند تولید گفت.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست باشگاه فیلم فرهنگ‌سرای اندیشه با نام سینما اندیش، با حضور اکبر نبوی به عنوان منتقد سینما و محمدرضا مقدسیان، مجری و کارشناس، فیلم سینمایی اسنودن آخرین ساخته الیور استون بعد از نمایش، در حضور علاقه مندان به سینما نقد و بررسی شد.

اسنودن فیلمی زندگی‌نامه‌ای براساس ماجراهای ادوارد اسنودن، افشاگر برنامه‌های جاسوسی سایبری آمریکاست که پس از دو سال تاخیر، در سال ۲۰۱۶ به نمایش عمومی درآمد.

برآیند فیلم اسنودن در جهت منافع آمریکاست / به جای برآیند به شعارها توجه می‌کنیم

اکبر نبوی منتقد سینما در آغاز صحبت‌های خود با اشاره به پیشینه الیور استون کارگردان این فیلم گفت: الیور استون در جامعه آمریکا فیلمساز معروف به اعتراض اجتماعی است؛ با توجه به آثارش، این صفتی که به او داده شده، پربیراه نیست. او جوخه، قاتلان مادرزاد، JFK و نیکسون را ساخته و اقدامات فرامرزی امریکا مثل سالوادور را تصویر کرده و درباره کاسترو و چاوز مستند ساخته است؛ پیشینه او باعث شده گزینه مناسبی برای ساخت این فیلم باشد.

وی افزود: من درباره کارهایی شبیه به این فیلم با سوظن نگاه می‌کنم؛ از دید من یکی از ضعیف ترین کارهای او از لحاظ کارگردانی است؛ وقتی می خواهیم درباره شخصیتی تاریخی فیلم بسازیم، باید به چند نوع از روایت پناه ببریم؛ یا خبری نگاه می‌کنیم، یا گزارشی، یا از روابط علت و معلولی کمک بگیریم. روایت الیور استون سرگردان میان گزارش و خبر است. کارهای اتوبیوگرافی قبلی که استون ساخته، بسیار قوی‌تر بودند.

آمریکا با این فیلم نسخه خودش از اسنودن را ارائه کرد

مقدسیان هم در همین راستا اشاره کرد: رویکرد دیگری که می‌توانیم به آن نگاه کنیم، الگوی رسانه‌های دنیاست که می‌گویند اگر مردم قرار است خبری را بشنوند، بهتر است نسخه ما را بشنوند و خودمان خبر را اعلام کنیم. این کار می‌توانست به یک مستند خوب تبدیل شود و سوژه پرکششی دارد، اما باید بدانیم چرا استون با این رویکرد ساده انگارانه و با استفاده از یک رابطه عاشقانه و به شکل ملودرام، داستان را تصویر می کند. مثل خیلی‌ها که وقتی کتابی می‌خوانند دیگر فیلمِ اقتباسی آن کتاب را دوست ندارند یا برعکس؛ در اینجا هم با توجه به این الگو، آمریکا می‌خواهد روایت خودش را از ماجرای اسنودن در ذهن مخاطب جا بیندازد و نسخه مرجع این ماجرا باشد. بعد از این فیلم، هر فیلمی درباره اسنودن ساخته شود، روایتی دست دوم می‌شود.

نبوی هم در پاسخ به این تئوری گفت: در همه جای دنیا دروازه‌بانی خبر را آموزش می دهند. در درجه اول خبرنگار و بعد دبیر سرویس یا سردبیر آن بخشی که احساس می‌کنند بیشتر به درد خواننده و مخاطب می‌خورد را منتشر می‌کنند. اگر بخواهیم این را در نظر بگیریم؛ آژانس امنیت ملی آمریکا یا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا خودشان در مورد ماجرای اسنودن دروازه بانی خبر می‌کنند و می خواهند با اهداف خاصی آن بخش که می‌خواهند از اطلاعات منتشر شود را منتشر می‌کنند و تعیین می‌کنند چه بخش از اطلاعات منتشر شود و چه بخش منتشر نشود.

استون در اسنودن قواعد ژانر را رعایت نکرد

اکبر نبوی منتقد سینما درباره وجه سینمایی فیلم اسنودن هم یادآور شد: ما فیلم افشاگر کم ندیدیم؛ فیلم های این ژانر، شاخصه های خود را از نظر میزانسن و رنگ و نور و دکوپاژ دارند. خیلی از عناصر سینمایی در فیلم‌های اطلاعاتی و جاسوسی تاثیرگذار هستند و همه چیز باید با اثر پیوند اساسی داشته باشد. افتتاحیه فیلم مثل فیلم های غیرجاسوسی است؛ ضرباهنگ جز یک سوم پایانی، کند و سنگین است. تقریباً از عناصر بصری فیلم لذت لازم را نمی بریم و انگار طراحی نشده است.

وی ادامه داد: البته باید این را هم در نظر گرفت که سن استون بالا رفته و انتظارات را باید پایین بیاوریم. در کشور خودمان هم کیمیایی و مهرجویی دیگر فیلم خوب نمی‌سازند. در هالیوود، وودی آلن و کاپولا فیلم خوب نمی‌‌سازند؛ از معدود کسانی که در سن بالا هم هنوز خوب می‌سازد، کلینت ایستوود است. چه اتوبیوگرافی شاهکارش درباره نلسون ماندلا و چه سایر فیلم ها.

نبوی گفت: قاب بندی های استون تناسبی با فیلم های جاسوسی ندارد. نورها و نورپردازی مثل فیلم های ملودرام است. به هر حال این فیلم ژانر دارد اما درونِ فیلم، با اثری در ژانر روبه‌رو نیستیم. اگر اسم اسنودن را از فیلم بگیریم نمی توان ژانر فیلم را تشخیص داد. فیلم ما را به کشف نمی رساند. ژانرها هر کدام قواعدی دارند، فرمی دارند و آن فرم است که متناسب با محتوا ژانر فیلم را به مخاطب معرفی می کند. فرم را اگر تجلی شخصیت درونی اثر بدانیم، هیچ تناسبی ندارد و فیلم فرم مشخصی هم ندارد.
  

ما به خاطر سیاست‌زدگی از فیلم سیاسی استقبال نمی‌کنیم
 
این منتقد سینما درباره عدم استقبال از فیلم هم تاکید کرد: طبیعی است که از فیلم استقبال نشده؛ جامعه معاصر ایرانی تب سیاست زدگی دارد. فیلم های سیاسی نمی توانند در جذب افکار عمومی موفق باشند؛ چه ایرانی و چه خارجی. به دلایل متعدد که بخشی از آن به برخورد رسانه های داخلی ما برمی‌گردد. شکلی از وادادگی هم داریم. همچنین نوعی از عدم اعتماد داریم؛ حتی اگر فیلم آمریکایی باشد. چون درست و کامل اطلاعات نمی دهیم. در مورد آمریکا، ما فراز و فرودهای احساسی – عاطفی، واقعی – تبلیغاتی در سال های گذشته در حوزه رسانه داشتیم. آن میل و رغبت و شوقی که می تواند فیلم سیاسی در مخاطب برانگیزد، به نظر من در اینجا کمتر است. البته این درکی است که من از جامعه خودمان دارم.

نبوی گفت: در میان طبقه روشنفکر قبل از انقلاب ضدیت با آمریکا خیلی شدید بود؛ بخشی به حضور مارکسیسم در حوزه روشنفکر جهانی بر می‌گشت. روزگاری در ایتالیا حزب کمونیست یکی از قدرتمندترین احزاب بود. حزب کمونیست فرانسه هم همینطور؛ تبِ ضدامپریالیسم که سردمدارش آمریکا تصویر می‌شد در ایران و سایر کشورها بالا بود. الان آن معارضه ذهنی و فکری با شدتی که قبل از انقلاب روشنفکران ایرانی داشتند، وجود ندارد. شاید بخشی از این مسئله به این برگردد که در مبارزات دو قدرت جهانی، یک قدرت از میان رفته است.

 در هالیوود به جای روندها، به برآیند اثر توجه می‌کنند

وی افزود: بخش قابل توجه مسئولان جمهوری اسلامی هم چپ گرا بودند و سیاست های چپ گرایانه داشتند. گویی بخشی از جامعه ایرانی تحت تسلط هژمونی مسلط جهانی، مواضعش را تنظیم می کند. حالا که بخشی از آن هژمونی جهانی چپ (کمونیست) وجود ندارد و ماجرای دموکراسی جای ژست روشنفکرانه را گرفته، این هم یکی از عوامل است. جامعه تحصیلکرده و روشنفکر ایرانی به این دلایل روی خوشی به این چنین فیلم هایی نشان نمی دهد.

نبوی درباره اثرات عمومی فیلم و برآیند این اثر سینمایی هم تصریح کرد: کاش سینمای ما قاعده سینمای استودیو را یاد بگیرد؛ در سینمای استودیو آنچه بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد، برآیند است. برآیند اثر سینمایی امتیاز دارد. چه در سینمای مستقل هالیوود و چه در سریال هایی که ما در سال های اخیر می بینیم. در این سریال ها مثل 24، آقای جک باور معاون رییس جمهور آمریکا را به صلابه می کشد اما رییس جمهوری که برآمده از رای مردم است، در تمام سریال ها متعرض نیست. برآیند اهمیت دارد؛ در کارهای استون هم همینگونه است.

او ادامه داد: متاسفانه در ایران عده ای تصور می کنند استون ضد نظام سیاسی آمریکاست. اصلا اینطور نیست. او یکی از مدافعان سرسخت نظام سیاسی آمریکاست. عده ای در ایران متاسفانه مایکل مور را چنان در بوق و کرنا کردند، او تمام کارهایش در نهایت در جهت منافع ایالات متحده است. استون تمام کارهایش از جمله اسنودن در جهت منافع این کشور است. هیچ فیلمسازی در هالیوود نمی تواند ریشه را بزند. آنها می‌گویند در روند هر چه می خواهی بکن، هر چه ناسزا داری بگو، اما من با برآیند اثرت کار دارم.

نبوی با اشاره به همین موضوع در داخل کشور یادآور شد: اینجا تنها چیزی که اهمیت ندارد، چه در تلویزیون و چه در سینما، برآیند اثر است. سریالی ساخته شد در تلویزیون ایران در ۱۰۰ قسمت به اسم کیمیا؛ چون مواضع تاریخی داشت و من به مباحث علاقه‌مندم، ۸۵ قسمت از آن  را دیدم. برآیند سریال ضد دفاع مقدس بود و به شدت ضد منافع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بود. چون اینجا برآیند اهمیت ندارد، بعضی به شعارها و روندها دلخوش بودند، تعریف و تمجید کردند.

نشست فیلم سینمایی «اسنودن» در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار شد و سینما اندیشه، دو بار در ماه با نقد و بررسی فیلم‌های روز جهان میزبان علاقه مندان به سینما است.
نظر شما