سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۸:۱۶
کد خبر: ۹۴۸۶۳
|
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
در نقد رمان «شماس شامی» مطرح شد:
در پنجاه و ششمین نشست «ترنم قلم» سه‌شنبه ۱۸ مهر رمان «شماس شامی» نقد و بررسی و به تعداد اندک آثار درخور درباره عاشورا اشاره شد.
تعداد آثار درخور درباره عاشورا اندک استبه گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، رمان «شماس شامی» نوشته مجید قیصری از زاویه‌ای متفاوت به اتفاقات بعد از عاشورا و همچنین کشته شدن نماینده دولت روم به دست یزید می‌پردازد و همین زاویه روایت متفاوت، آن را بدل به اثری متمایز در حوزه تولیدات عاشورایی کرده است. 

سه‌شنبه ۱۸ مهر، این رمان با حضور مجید قیصری نویسنده، قاسمعلی فراست و محمدرضا گودرزی در پنجاه و ششمین نشست «ترنم قلم» در فرهنگ‌سرای گلستان نقد شد.

در ابتدای این نشست، مجید قیصری گفت: خیلی دلم می‌خواست مطلبی درباره سیدالشهدا بنویسم. اما دلم می‌خواست داستان بنویسم نه خطبه و موعظه به همین خاطر به مطالعه درباره آن دوره تاریخی پرداختم و به مقطعی رسیدم که «جالوت» به عنوان سفیر امپراطوری روم به شام و نزد یزید می آید و با بی احترامی با سر بریده ای مواجه می شود که نوه بلافصل پیامبر اکرم(ص) است. از این رو سفیر روم به یزید می گوید من از نوادگان نوادگان داوود نبی هستم و مردم خاک کف پای مرا سرمه می کنند شما چگونه با نوه پیغمبر خود چنین می کنید و همین مساله موجب می‌شود که یزید، فرمان به قتل او دهد و «شماس» خدمتکار جاوث به دنبال او راهی شام شود و باقی ماجراها که در داستن به آن اشاره شده است.

نویسنده رمان «شماس شامی» با اشاره به اینکه عاشورا تنها یک قرائت ندارد و هر روز مبارزه حق و باطل و آزمایش انسان‌ها در این مبارزه تکرار واقعه عاشورا است گفت: عاشورا مانند گلوله آتش است که هر کسی نمی‌تواند به آن نزدیک شود و در هر زمان هم اینگونه است. مردم هرگاه درباره عاشورا فکر کرده‌اند آن را با وضعیت روز جامعه‌شان مقایسه کرده‌اند و همین امر باعث شده حکام در طول تاریخ از عاشورا بیم داشته باشند و همه اینها حساسیت موضوع را بیشتر می‌کند.

پس از آن قاسمعلی فراست به این که تعداد آثار درخوری که درباره عاشورا نوشته شده بسیار اندک است، اشاره و بیان کرد: یکی از دلایل مظلومیت امام حسین(ع) همین که ما کتاب درخوری که بتوان به آن اعتماد کرد نداریم؛ اما اثری چون «شماس شامی» جزو انگشت شمار کارهای خوب و جذاب درباره حواشی عاشوراست.

این نویسنده و منتقد ادبی، نویسنده و آثارشان را به چند دسته تقسیم کرد و گفت: نویسنده ای هست که داستانش را می خوانیم و می گوییم آفرین دمت گرم. بعد خود نویسنده را می‌بینیم و از خود می پرسیم،   این بود، کسی که ان کتاب را نوشته بود؛ حالت عکس هم وجود دارد یعنی خود نویسنده آدم خوب و شفافی است اما کتابش، چنگی به دل نمی زند اما قیصری از جمله نویسنده هایی است که هم خودش خوب است و هم نوشته هایش، مصداق این مصرع که «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
 
به گفته فراست، اگر بتوانیم هم خواص را هم عامه مردم را جلب کنیم این خود یک هنر است و «شماس شامی» این گونه است. به این معنی که نویسنده در این کتاب، منظری را انتخاب کرده که به روایت مستقیم وقایع عاشورا نمی پردازد بلکه ماجرا را از زبان کسی روایت می کند که کاملا بی طرف است. از سوی دیگر خود نویسنده از پرداختن به ماجرا عاشورا و حواشی ان، نفعی نمی برد و به مقام و منصبی نمی رسد، پس هر چه می نویسد، حرف دلش است.

این منتقد ادبی با اشاره به این که نویسنده های خوب غیر از نوشتن کتاب خوب، نویسنده ساز هم هستند گفت: یک نویسنده، ضمن این که داستان خوب می نویسند نویسنده هم تربیت می کند. قیصری از این جهت هم به ادبیات ما خدمت می کند. کتاب او، نثر پخته ای دارد. این در آثار دیگر قیصری هم به چشم می خورد. گرچه این کتاب ویراستار هم داشته اما برخی جاها غلط های فاحشی وجود دارد. برای مثال نثری که نویسنده در «شماس شامی» انتخاب کرده، نثر بیهقی است اما در میانه این نثر به «در رابطه با» برمی خوریم که امروزی است و ربطی به آن دوره ندارد.
 
پس از آن محمدرضا گودرزی گفت: تاریخی نوشتن کار دشواری نیست. چون می توان به تاریخ شک کرد یا درباره مواردی نوشت که در اسناد وجود ندارد اما وقتی داستان ما دینی می‌شود نمی‌توان چیزی را اضافه یا کم کرد. در این کتاب، نویسنده به خود امر مقدس نپرداخته بلکه از منظری نگاه کرده که ارزش ادبی متن را بالا برده است. به عبارتی محدودیت در هنر، عامل رشد شده تا خواننده و راوی از شنیده ها به ناشنیده ها پی ببرند.

نظر شما