جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۹:۰۲
کد خبر: ۹۵۰۷۱
|
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۶
اندیشه نگاری در رمان «یادداشت‌های زیرزمینی» اثر فئودور داستایوفسکی با حضور امیرعلی نجومیان در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار شد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست اندیشه نگاری ادبی در رمان «یادداشت‌های زیرزمینی» اثر فئودور داستایوفسکی با حضور امیرعلی نجومیان، یکشنبه هفتم آبان در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار شد.

نجومیان در ابتدای این نشست درباره «یادداشت‌های زیرزمینی» گفت: رمان در دو بخش نوشته شده است. بخش اول «زیر زمین» است که در آن «مرد زیرزمینی» مشغول گلایه است و دنیای ذهنی خودش را با زبانی صمیمی، خودمانی و نزدیک با مخاطب در میان می‌گذارد. در این بخش عملا ما داستانی نمی‌بینیم. راوی حدود ۴۰ ساله است. کارمند دولت بوده و حالا به این دلیل که به او ارثی رسیده از کار استعفا داده. 
 
وی افزود: بخش دوم کتاب «به مناسبت برف نمناک» مجموعه‌ای از خاطرات این مرد در دوره جوانی است. در این بخش داستایوفسکی چهار داستان را برای مخاطبان تعریف می‌کند. داستان اول برخورد اتفاقی او در خیابان با یک افسر نظامی است. او در این برخورد از سر راه این فرد کنار می‌رود و بعد از این حرکت ساده خودش را شماتت می‌کند که «چرا همیشه این اوست که کنار می‌کشه تا بقیه رد بشن» احساس حقارت می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا از آن مرد انتقام بگیرد.
 
این استاد دانشگاه اضافه کرد: او را چند روزی تعقیب می‌کند تا بلکه در شرایط عبور از روبه‌روی هم برسند و این بار «راوی بی‌نام ما» از راه کنار نرود. بعد از چند روز این اتفاق می‌افتد اما راوی می‌بیند که این عبور هیچ برای آن افسر اهمیتی ندارد و افسر اصلا او را نمی‌شناسد.
 
او درباره بخش‌‌های بعدی داستان گفت: داستان دوم درباره جشن خداحافظی‌شان از یکی از همکلاسی‌های دوره دبیرستان است که او هم قرار است به دانشگاه افسری برود. راوی بی‌نام ما البته به این مراسم دعوت نشده اما خودش را مجاب می‌کند که در این جشن که ساعت پنج قرار است برگزار شود شرکت کند. قصدش از حضور در این جشن هم انتقام جویی است. ساعت پنج به وعده‌گاه می‌رود و متوجه می‌شود ساعت قرار تغییر کرده و جشن ساعت ۶ برگزار می‌شود. احساس حقارت می‌کند و برای گرفتن انتقام مصرتر می‌شود. در نهایت جشن را به کام همه و خودش تلخ می‌کند.

وی افزود: داستان سوم، داستان آشنایی و موعظه او با یک دختر روسپی به نام لیزاست. او که خود آدم پوچی است در رخت‌خواب شروع به خطابه می‌کند و دختر را برای تغییر زندگیش تشویق می‌کند و در نهایت در یک حرکت قهرمانانه، نشانی‌اش را برای دختر می‌نویسد. البته در لحظه از این کار پشیمان می‌شود چون تصویری که از زندگی ساخته به هیچ‌وجه با زندگی خودش انطباق ندارد. داستان آخر نیز درباره رابطه جالب او با خدمتکارش «آپولون» است. آپولون شخصیت محکمی دارد و راوی در برابر او مرعوب است و بیشتر راوی خدمتکار آپولون است.

مرد زیرزمینی داستایوفسکی اولین ضد قهرمان ادبیات جهان است

شکل‌گیری تیپی به نام «مرد زیرزمینی»
نجومیان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: داستایوفسکی در این رمان شخصیتی را می‌سازد که در ادبیان جهان به یک شخصیت تیپیکال بدل شد با عنوان مرد زیرزمینی یا underground man گرچه «ابلوموف» تورگنیف پنج سال قبل از او نوشته شده بود و تا حدی شبیه به اوست.
 
این منتقد ادبی اضافه کرد: مرد زیرزمینی داستایوفسکی اولین ضد قهرمان ادبیات جهان است. او هم به دنبال آرزوها و ایده‌هایش است اما توانایی قهرمان کلاسیک را ندارد. آدم حقیری است که زیر نظام سلطه چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی لِه می‌شود. بهترین نمونه این شخصیت‌ها «ویلی لومان» در مرگ فروشنده آرتور میلر است. 
 
وی افزود: این ضد قهرمان‌ها ادبیاتی را می‌سازند که دیگر در آن خبری از «اومانیسم» ادبیات رمانتیک جایی ندارد. با ظهور نیچه، داروین و مارکس تفکرات بیشتر شکل «پست اومانیسم» و حتی «ضد اومانیسم» گرفت و ایمان به انسان که برترین موجود طبیعت است زیر سوال رفت.
 
نجومیان درباره شخصیت اصلی رمان گفت: راوی بی نام ما به عنوان یک «ضد قهرمان» شخصیت متزلزلی دارد و از نظر فکری غیر قابل اعتماد است و همین امر «یادداشت‌های زیرزمینی» را به کتابی سهل و ممتنع تبدیل کرده است. کتابی با بیانی ساده اما غیر شفاف. شخصیت ما با پارادوکس‌هایش زندگی می‌کند.

این مترجم ادامه داد: داستایوفسکی در جملگی آثارش به شخصیت‌هایی که خلق می‌کند اجازه می‌دهد خودشان را توجیه کنند و حق به جانب باشند. میخائیل میخائیلویچ باختین، فیلسوف و متخصص روسی ادبیات، در این مورد به مقایسه داستایوفسکی و تولستوی پرداخته و گفته تولستوی همیشه یک صدایی را در داستان‌هایش می‌آورد که واقعه را ارکستره می‌کند. اما داستایوفسکی به شخصیت‌هایش اجازه می‌دهد که خودشان، خود را مجاب کنند.
 
این موضوع تنها دلیلی است که داستایوفسکی را به یک نویسنده «رئالیستی» تبدیل می‌کند. داستایوفسکی «روانشناس شخصیت‌ها» است تا جایی که «نیچه» می‌گوید روانشناسی را از داستایوفسکی آموخته. رئالیست داستایوفسکی با نویسندگانی چون بالزاک، دیکنز، گوگول و گوستاو فلوبر متفاوت است. اما در عین حال توجه او به مردم فقیر، عادی، مردم در حاشیه و تاثیری که جامعه بر زندگی و روح آنها داشته و عدم قضاوتش درباره شخصیت‌ها او را به یک نویسنده رئالیست تبدیل کرده است.

مرد زیرزمینی داستایوفسکی اولین ضد قهرمان ادبیات جهان است

آزادی قربانی امنیت می‌شود
وی درباره شکلگیری داستان گفت: «یادداشت‌های زیرزمینی» در واقع پاسخی است به کتابی به نام «چه باید کرد؟» اثر نیکلای چرنی‌شفسکی که یک سال قبل از این کتاب نوشته شده است. ایده اصلی این رمان زمانی به ذهن چرنی‌شفسکی رسید که در سال ۱۸۵۱ همراه با داستایوفسکی به دیدن نخستین بنای مدرنیته کریستال پالاس The Crystal Palace به معنی کاخ بلورین رفتند. بنایی از چدن و شیشه مسطح در هاید پارک لندن در انگلستان بود که میزبان «نمایشگاه بزرگ» بود که در آن اختراعات روز دنیا به نمایش در آمده بود.

وی افزود: چرنی‌شفسکی در این کتاب عنوان کرده بود که «با قدرت عقلانیت و با استفاده از علم می‌توان جهان را به یک کریستال پلس تبدیل کنیم. جامعه را به یک جامعه آرمانی تبدیل کنیم. داستایوفسکی اما عقیده داشت کریستال پلس آزادی را از انسان می‌گیرد. «چه باید کرد؟» بر اساس عقل گرایی و اثبات گرایی قرن ۱۹ شکل گرفت، بر اساس فایده گرایی و سودگرایی سوسیالیستی. داستایوفسکی عقیده داست این اتفاق که همه آدم‌ها باید سعادتمند شوند آزادی «انتخاب» و «امتناع» را از انسان‌ها می‌گیرد. کریستال پلس «آزادی» می‌آورد و «امنیت» اما این «رفاه» با قربانی کردن آزادی همراه است. 
 
این نظریه پرداز ادامه داد: کتاب چرنی‌شفسکی اتوپیای جامعه آرمانی است، تفکری که بر اساس یک رویای جمعی صورت می‌گیرد. «یادداشت‌های زیرزمینی» اما بر ضد این اتوپیاهاست. او در این کتاب دیستوپیا را به عنوان دنیای واقعی مطرح می‌کند. او می‌گوید زندگی در یک جامعه آرمانی چه سوسیالیستی، چه دینی و چه علمی؛ زندگی کردن مانند یک کلید پیانو است. اما شاید انتخاب من کلید پیانو بودن نباشد، من اصلا دوست دارم که رنج ببرم و دوست دارم امیال ویرانگر داشته باشم.

مرد زیرزمینی داستایوفسکی اولین ضد قهرمان ادبیات جهان است

داستانی درباره یک شهر
نجومیان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این که «یادداشت‌های زیرزمینی» یک داستان شهری است گفت: کتابی درباره «سن پترزبورگ» و ارتباط او با مردم شهر و تاثیری که بر زندگی آنها می‌گذارد. در کتاب تجربه مدرنیته با زیر متن « هر آن‌چه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود» مارشال برمن در توضیحاتی که درباره سن پترزبورگ دارد به این کتاب اشاره کرده است. او در این کتاب می‌نویسد که «سن پترزبورگ» شهری شلوغ، بی‌روح، مغرور و پر از اسراف است. 

وی افزود: او معتقد است شهرهای بزرگ با مردم خود دو کار می‌کنند. به دلیل بزرگی و عظمتی که دارند، انسان در آنها احساس کوچکی و حقارت می‌کند. انسان در شهر بزرگ کوچک می‌شود اما از طرفی به دلیل آنکه شهر مدرن به انسان اجازه می‌دهد تا مدرن باشد، از علایق خانوادگی و ارتباط‌های کوچک دست بکشد، او را بزرگ می‌کند. در واقع انسان در شهر مدرن هم خودش را گم می‌کند و هم پیدا.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: وقتی درباره شهر حرف می‌زنیم ناخودآگاه درباره لباس هم سخن می‌گوییم. راوی بی نام ما وقتی می‌خواهد به میهمانی خداحافظی دوست دبیرستان خود برود، به سراغ لباس‌هایش می‌رود. او حالت رقت‌انگیز لباس‌هایش را توصیف می‌کند. او یکی از دلایلی که در این جمع‌ها راهی ندارد را لباس‌هایش می‌داند و انگار تا این لباس‌ها را دارد جایی در هیچ گروهی ندارد. او در نهایت شلواری را می‌پوشد که روی زانویش لکه زرد بزرگی است و با خودش که نمی‌تواند آنها را شکست بدهد چون هیچ قهرمانی روی شلوارش لکه زد بزرگی دارد.

رنج‌های داستایوفسکی
امیر علی نجومیان در بخش پایانی سخنان خود گفت: «زیرزمین» برای ما معانی متفاوتی دارد. انزوا، پنهان و مخفی بودن، حقارت و کوچکی، ضد قراردادهای اجتماعی بودن که داستایوفسکی همه این معنی را در نظر داشته است. این رمان نخستین اثر «اگزیستانسیالیسم» جهان است. این تفکر از تقدم وجود بر جوهر سخن می‌گوید و از اینکه باید به وضعیت خودمان در این جهان توجه کنیم.

وی در خاتمه عنوان کرد: یکی از موتیف‌های اصلی این کتاب «رنج» است. رنج در تمام آثار داستایوفسکی وجود دارد. هیچ چیز مثل رنج در داستایوفسکی یک امر گسترده و شریف نیست. او معتقد است رنج انسان را پالایش می‌کند و همین تفکر او را به تفکر مسیحی نزدیک می‌کند. او اعتقاد دارد اگر رنج را از انسان کم کنیم بخش مهمی از رشد را از او گرفته‌ایم و این یکی دیگر از دلایل مخالفت او با اتوپیاست. او اعتقاد داشت تنها کسانی دست به خلق می‌زنند که رنج کشیده باشند. «آخر رنج یگانه دلیل رفتن است»
 

مطالب مرتبط
نظر شما