به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، پنجمین اجرا از نشست ادبی «بشنو از نی» در فصل پاییز که به شرح و تفسیر اشعار مثنوی میپردازد، روز دوشنبه ۱۵ آبان ماه در سالن آمفیتئاتر فرهنگسرای گلستان با حضور کارشناس برنامه عبدالحمید ضیایی و جمعی از علاقهمندان به ادبیات و شعر فارسی با هدف آشنا کردن شهروندان با کتاب ارزشمند مثنوی معنوی مولانا و فرهنگ و ادبیات غنی ایرانزمین به عنوان الگوی مناسب در زندگی برگزار شد.
در آغاز نشست، کارشناس برنامه درباره امید و ناامیدی مباحثی را بیان کرد و گفت: عالم، ساختار بسیار پیچیدهای دارد، ولی زمانهایی در زندگی تکتک ما اتفاق میافتد که هیچ راه برونرفتی نیست و احساس میکنیم در لبه پرتگاه قرار گرفتهایم. در این لحظات فکر میکنیم راهی نمانده و امیدهای ما بر باد رفته و تنها چیزی که برایمان باقی مانده امید است. امید اشاره دارد به چیزی که برای فعلیت موجود است و وقتی اتفاق میافتد که هیچ چیزی روشن نباشد. فیلسوفان معتقدند امید فرزند زمانه ابهام است. این ابهام در ذات زندگی میتواند وجود داشته باشد.
وی افزود: امید به سه دسته تقسیم میشود: ۱-امید خوش خیالانه (امید منفعلانه): که در بسیاری از ما وجود دارد. در وضعیتی که ما شرایط را سبک و سنگین نکنیم و محدودیتهای عینی را در نظر نگیریم، دچار امید خوش خیالانه شدهایم. شبیه کبکی که سرش را در برف فرو کرده و برایش همه چیز بر وفق مراد است. به عبارتی هیچ تلاشی برای باز کردن راه به سمت امکانها و احتمالهای موجود نکنیم. در دل این امید جز انفعال هیچ کاری انجام نمیشود.
۲- ضد امید یا ناامیدی بدبینانه: نقطه مقابل امید خوش خیالانه است. به این صورت که کسی که به صورت بدبینانه ناامید است، تلاش میکند که هر شکلی از امید خوشبینانه را نقد و نفی کند. ناامید بدبین میگوید همه راهها بسته است و هر راهی یا توطئه است یا بیراهه.
ضیایی ادامه داد: امور را به سه دسته تقسیم میکنیم: ۱-خرد پذیر: اموری که عقل آنها را کاملاً قبول میکند. ۲-خرد ستیز: اموری که عقل آنها را کاملاً رد میکند. ۳-خرد گریز: اموری که عقل نه آنها را قبول میکند و نه رد میکند.
که امید به نوع آخر (خرد گریز) میتواند تعلق پیدا کند، مثل امید داشتن به تغییر یکی از قانونهای طبیعی. امید بستن به گزارههای خرد پذیر و خرد ستیز کاری عبث و ابلهانه است.
وی اضافه کرد: بشر روز به روز در حال پیشرفت است و این به یکی از اندیشههای بشر تبدیل شده است. سابقه کلمه پیشرفت ۲۵۰ سال است و قبل از آن چیزی به این نام وجود نداشت. آدمها در تجربه جمعی به این نتیجه رسیدهاند که وقتی امور بر وفق مراد ما نیست، دو کار میتوان انجام داد، یکی اینکه امور را بر وفق مراد خود کنیم و دوم اینکه مراد خود را موافق امور خود کنیم که هر دو بین ما و جهان ناسازگاری به وجود میآورد. جهانبینی سنتی دومین کار را انجام میدهد. انسان سنتی به گونهای است که میخواهد درون خود را تغییر دهد تا مطابق جهان بیرون شود و انسان مدرن به میزانی مدرن است که تلاش میکند بیرون را تصرف و مطابق خواستههای خود کند.
ضیایی تصریح کرد: انسان به خاطر تغییر جهان به علوم تجربی کشیده شد و به واسطه آن جهان را تغییر داد، اما به علت سرعت تحول و تغییر جهان دچار سرگیجه و بیماریای به نام علمزدگی شد و موارد دیگر مانند دین و عرفان فراموش شد. بنا بر این معتقد شدن، تنها راه نجات انسان عالم است.
وی با اشاره به تفاوتهای بین امید و پیشرفت گفت: پیشرفت ادعایی است در گذشته، حال و آینده. یعنی ما در گذشته این گونه بودیم و در حال این گونه هستیم و در آینده این گونه خواهیم شد. ولی در مورد امید اصلاً ضرورتی ندارد که به امور محقق امید ببندیم و امید تنها به آینده تعلق میگیرد. پیشرفت ایده اجتماعی و امید ایده فردی است. تفاوت دیگر این است که امید باعث عمل میشود و پیشرفت هیچ دعوتی به عمل ندارد.
ضیایی سومین نوع امید را امید فعالانه نامید و عنوان کرد: این امید نه خوشبینانه است، نه ناامیدکننده. امید باید فعالانه باشد. ما باید به اینجا برسیم که نه بدبینی هنر است و نه خوشبینی فضیلت. فکر نکنیم که همه راهها بیراهه هستند. این نگاه نقادانه را از دست ندهیم و در وضعیتهای مسدود به دنبال امکان باشیم. این امکان با دو چیز به دست میآید، یکی خلاقیت و دیگری تعهد. به وسیله امید فعالانه میتوانیم یک زندگی خوب و خوش داشته باشیم.
در ادامه این نشست، تفسیر ابیات مثنوی از بیت ۳۳۹۰ تا ۳۴۲۵ به طور مفصل انجام شد. پرسش و پاسخ از کارشناس برنامه بخش پایانی این برنامه بود.