چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۰:۴۱
کد خبر: ۹۶۰۲۸
|
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱
سمیه حیدری؛كارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
وقتی تولید فرهنگی نداریم فرهنگ وارداتی مصرف می‌كنیمهر نظام و ملتی دارای بینش و گرایش خاصی است كه برای نهادینه كردن و صیانت از آن، به نرم افزاری به نام مدیریت فرهنگی، نیازمند است. از آنجایی كه بینش‌ها و گرایش‌ها در تمامی ادوار و در تمام جوامع به نوعی به درست و نادرست تقسیم می‌شوند، در جامعه دینی ما كه فرهنگ الهی حاكم است، این فرآیند از مجرای تأثیر گزاره‌ها و آموزه‌ها و توصیه‌های قرآنی تحقق پیدا می‌کند. 

جامعه در این مسیر بدون شک از تولید مدیریت فرهنگی دینی بی‌نیاز نیست، زیرا استقرار و پایداری هر نظامی تا حد زیادی به مدیریت فرهنگی آن بستگی دارد. یكی از راه‌های تولید محتوای مدیریت فرهنگی در جامعه اسلامی رجوع به منابع موثق و ارزشمند دین اسلام از جمله قرآن، كلام و حدیث است و با بهره‌برداری درست از آن‌ها می‌توان سبک زندگی اسلامی را تعریف و عملیاتی كرد. 

قرآن كریم از چنین ظرفیتی عظیم در این زمینه برخوردار است و می‌تواند در محتوا، ساختار و سازه‌های مدیریت فرهنگی تأثیرگذار باشد  و آن را به یك مدیریت فرهنگی دینی تبدیل کند. از این رو، در این یادداشت به گزاره‌ها، توصیه‌ها و آموزه‌هایی از قرآن و روایات معصومین(ع) اشاره می‌شود كه چگونه این فرآیند قابل تحقق خواهد بود. ۱- مدیریت فرهنگی دینی قابل تولید است. ۲- قابل اجراست. ۳-ضرورت دارد. بر این اساس راهكارهای قرآنی و دینی مدیریت فرهنگی در دو بخش قابل بررسی است: ۱- راهكارهای عملی برای رسیدن به قرب الهی ۲- راهكارهایی عملی برای رفع موانع و مشكلات جامعه.

تحقق مدیریت فرهنگی دینی در این دو بخش نیازمند شاخصه‌ها و معیارهایی است كه به شماری از مهم‌ترین آنها در این نوشته اشاره می‌شود. 
  
 ۱)مدیریتی جامع و هدفمند
هر كاری كه انسان انجام می‌دهد از دو حال خارج نیست. یا هدف خاصی دارد یا رفتاری كلیشه‌ای و بدون هدف خاصی است. اگر هدفی نداشته باشد كه مورد بحث نیست، چون كار بیهوده انجام می‌دهد، اما فردی كه هدف خاصی را دنبال می‌كند لازم است كاری كه انجام می‌دهد به صورت كامل و جامع باشد. از آنجا كه مدیریت فرهنگی یک برنامه و نرم افزار است، برای ارائه منشور زندگی و راهكار آن باید از جامعیت برخوردار باشد تا به نتیجه برسد. با چنین رویكردی مدیریت فرهنگی باید تمام سطوح جامعه، اعم از اقتصادی، سیاسی، علمی، اجتماعی، خانوادگی و سطوح دیگر را در برگیرد. نه تنها یک جامعه، بلكه جامعه جهانی مانند یک شبكه به هم متصل است و نمی‌توان سطوح مختلف را از هم جدا و بی‌ارتباط دانست، بر این اساس مسائل اقتصادی، علمی، فرهنگی و سیاسی به هم مرتبط است. به عبارت دیگر نمی‌توان درجامعه ادعا كرد كه موضوع اقتصادی با فرهنگی و موضوع علمی با سیاسی ربطی ندارد و از یكدیگر جداست. اگر نگاهی دقیق به رویداد‌های پیرامون خود داشته باشیم متوجه می‌شویم كه چطور مسائل اقتصادی با سیاسی و اجتماعی حتی با عقیدتی ارتباط دارد و از یكدیگر تأثیر می‌پذیرد، لذا مدیریت فرهنگی باید از ظرفیتی برخوردار باشد كه بتواند به صورتی شبكه‌ای همه سطوح جامعه را به هم مربوط كند. 

۲)مدیریتی علمی و ضابطه‌مند
مدیریت فرهنگی باید از تمام فاكتورهای علمی برخوردار باشد، چنانكه بتواند در جامعه نه تنها پاسخگوی نیاز مسلمانان بوده، بلكه برای جامعه بشریت مفید باشد، از این رو، برای تولید محتوای مدیریت فرهنگی لازم است تمام مراحل علمی و پژوهشی شامل فرضیه، جمع‌آوری اطلاعات، سنجش، داوری و دیگر مراتبی كه به یک نظریه علمی می‌رسد در آن لحاظ شود تا از پشتوانه دانش قوی برخوردار و همچنین قابل عرضه، دفاع و اجرا باشد.
 
۳)مدیریتی برخوردار از قابلیت ارتقا 
از آنجایی كه عقل انسان‌ها در حال رشد و تكامل است و آدمی به مرور به اوج عقلانیت می‌رسد، درنتیجه یک بسته محتوایی مدیریت فرهنگی نمی‌تواند برای سالیان دراز پاسخگو باشد، بلكه لازم است به مرور و متناسب با شرایط زمان قابل ارتقا باشد تا بتواند كارآمدی مناسب داشته باشد. 
 
4)مدیریتی قابل عرضه برای اجرا
مدیریت فرهنگی لازم است قابل عرضه، دفاع و اجرا باشد. ازجمله خصوصیات مدیریت فرهنگی این است كه قابل عرضه باشد، لذا صرفاً با تولید یک مدیریت فرهنگی نمی‌توان گفت رسالت كارگزاران فرهنگی انجام شده است، بلكه لازم است این مدیریت به جامعه عرضه شود و در عین حال از ظرفیتی برخوردار باشد كه در مقابل اشكالات و تهدید‌ها قابل دفاع باشد چون مردم تا نسبت به موضوعی اطمینان پیدا نكنند، به درستی و با رضایت از آن حمایت نمی‌كنند و هنگامی كه از پشتوانه مردمی برخوردار نباشد در مقام اجرا نیز كارآمد و مفید نخواهد بود. 

 ۵)مدیریتی مبتنی بر منابع و مواد دینی
مدیریت فرهنگی دینی، لازم است برگرفته از منابع، مبنا و مواد دینی باشد و به تمام نیاز‌های درست و حقیقی انسان مبتنی بر رویكرد‌های معنوی و آموزه‌های الهی پاسخ گوید. 
مدیریت فرهنگی لازم است بر اساس نیازهای واقعی جامعه طراحی شده باشد. درجامعه نیازها به دو دسته تقسیم می‌شود: الف) نیازهای حقیقی ب) نیازهای مجازی یا كاذب. 
نیازهای حقیقی یك جامعه براساس عقل و فطرت انسان‌ها سنجیده و برآورد می‌شود، چنانكه نیازهای مجازی و كاذب انسان‌ها برمبنای لذت و دنیاطلبی است. 

در یک جامعه دینی نیازها براساس عقل و فطرت كه برگرفته ازآموزه‌ها، گزاره‌ها و توصیه‌های دینی است شكل می‌گیرد و بر مبنای آن مدیریت فرهنگی تولید می‌شود. چنانچه مدیریت فرهنگی درجامعه دینی پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه نباشد. ۱- از كاركرد خود باز می‌ماند. ۲- جامعه برای نیازهای خود به محتوای مدیریت‌های فرهنگی دیگر حتی مدیریت‌های فرهنگی وارداتی رجوع می‌كند و در این فرآیند جامعه مجبور می‌شود نیازهای خود را تغییر دهد و سبكی از زندگی در جامعه حكم‌فرما می‌شود كه مبتنی بر محتوای غیردینی است. 

۶)مجموعه شبكه مدیریتی با رویكرد دینی
در خاتمه تاكید می‌شود مدیریت فرهنگی در عرض مدیریت صنعتی، بازرگانی، مدیریت آموزشی، مدیریت شهری و مدیریت‌های دیگر نیست، بلكه این مدیریت در تمام مدیریت‌های جامعه جاری و از نظر هدفی كه دنبال می‌شود و نوع كارآمدی اجتماعی، آنها را تنظیم می‌كند. به عبارت دیگر در یک جامعه دینی، مدیریت صنعتی، مدیریت كشاورزی، مدیریت بهداشت، مدیریت علمی و... از مدیریت فرهنگی تأثیر گرفته و همه آن مدیریت‌ها در جهتی حركت می‌كنند كه مدیریت فرهنگی ترسیم كرده است. در واقع چنانكه بخواهیم جامعه دینی را بنا كنیم، لازم است فرهنگ دینی در تمام سطوح مدیریتی جاری شود و مجموعه شبكه مدیریتی متأثر از آن باشد. 



نظر شما