به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست «بررسی ابعاد ارزیابی کیفیت محصولات و فعالیتهای فرهنگی» از سری نشستهای چهارمین همایش و جشنواره ملی دوسالانه ارتقای کیفیت محصولات و فعالیتهای فرهنگی روز سهشنبه ۲۶ دی با حضور حسن خجسته و محمد سرشار در مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران برگزار شد.
حسن خجسته دکترای مدیریت استراتژیک به عنوان سخنران این نشست گفت: موضوع کیفیت همان چیزی است که هر فرد با وجدان خود فکر میکند چه چیزی خوب است. کیفیت میتواند از آدمی تا آدمی دیگر و از گروه اجتماعی تا گروه اجتماعی دیگر متفاوت باشد.
وی افزود: اولین مشکلی که در ارزیابیهای کیفیت محصولات فرهنگی وجود دارد، موضوع پیچیدگی فرهنگ است. فرهنگ در همه زوایای زندگی ما حضور آشکار و پنهان دارد. موضوعاتی همچون؛ خوراک و پوشاک و رفتار همچنین دومین مشکل تفاوت آثار هنری و محصولات فرهنگی است. اثر هنری خلق یک نفر است ولی محصول فرهنگی حاصل یک صنعت است. سومین موضوع هنجار رسانهای است. هنجار قاعده رفتار ماست. این که ما برای مثال میگوییم در بازار مسلمانان این شکل باید باشد «هنجار ارزشی» میشود اما باید ببینیم در جامعه رفتار عمومی به چه شکلی است.
خجسته تصریح کرد: یک هنجار هم هنجار رسانه است. یعنی اینکه رسانههای ما چه نوع رفتاری دارند. قاعده رفتاری ما خیلی مهم است زیرا در نظام ارزیابی در نوع و کیفیت محصول اثر میگذارد. در ایران ۶ تئوری هنجار رسانه داریم. هنجاری که پیشنهاد ماست و روی آن کار میکنیم «هنجار مقبول مشروع» است. یعنی در ایران در کارهای رسانهای باید چیزی را عرضه کرد که هم مقبول و هم مشروع مردم باشد. چیزی که مشروع باشد ولی مقبول نباشد در حوزه عمومی قابلیت عرضه ندارد. چهارمین موضوع ارزیابی و کنترل کیفیت است که از شئون اصلی مدیریت است. کنترل کیفیت یک امر ضروری است که نمیشود به آن توجه داشت.
حسن خجسته درباره ارزیابی گفت: ارزیابی چهار وجه اساسی دارد که هر وجه در یک زمان و مکانی مهم است. وجه اول ارزیابی کارشناسان است. در این موضوع کارشناسان برای ارزیابی محصول فرهنگی نگاه کارشناسانه دارند، دقیق هستند و از زوایای مختلف محصول فرهنگی را بررسی و ارزیابی میکنند. دومین وجه ارزیابی تولید کننده است. در این وجه باید به توان و ظرفیت تولید کننده توجه کرد. این تولید کننده ممکن است فرد یا گروه باشد. باید بر اساس امکاناتی که در اختیار تولید کننده وجود دارد آن محصول را بررسی کرد که چقدر تولید کننده از توان و ظرفیت خود را استفاده کرده است. سومین وجه ارزیابی سازمانی است که محصولی را تولید میکند. این سازمان ماموریتی دارد و محصولاتی دارد و همچنین درکی از محصولات دارد. چون سازمان مبتنی بر ادراکی که از راهبردها، اهداف، ماموریتهای خود دارد این موضوعها را ارزیابی میکند. وجه چهارم ارزیابی مخاطب است. که خیلی پدیده ساده ای نیست. در ایران یک تقسیم بندی داریم که مخاطب در آن طیف قرار میگیرد. تقسیمبندی که درجه آن از بالا به پایین است. مصلحت، نیاز، میل، هوس و شهوت. هر کدام از اینها در یک زمانی خیلی برجسته است. اکثر سازمانها وقتی بودجه میخواهند روی ارزشهای سازمانی تاکید میکنند و وقتی میخواهند به مردم گزارش دهند روی ارزشهای مخاطبان تاکید میکنند، وقتی با کارکنان و تولید کنندگان طرف هستند روی ارزشهای تولید کنندگان کار میکنند.
وی بیان کرد: اگر بخواهم روی یک وجه تاکید کنم باید به وجه سازمان اشاره میکنم. زیرا سازمان جایی است که یک عده جمع میشوند و یک هدف کلی دارند و میخواهند ۱- در بین کارشناسان اعتبار داشته باشند، ۲- تولید کننده راضی باشد ۳- مخاطب خوشش بیاید و در نهایت اهداف سازمانی انجام شود. سازمان ناچار است رقیق شده ارزشهای سه گروه را در خود جمع کند.
در ادامه نشست محمد سرشار مدیر شبکه کودک گفت: قرار است این نشستها وضع امروز جامعه ما را بهتر کند پس جای نظریههای انتزاعی و پشت میز دانشگاهی نیست. بر اساس تجربه فعلی حکومت داری و میزان بلوغ جامعه فکر کنیم و اگر میخواهیم نظریه را بررسی کنیم باید آن را بسنجیم و با شرایط جامعه مطابقت دهیم. در شرایط فعلی جامعه ما متاسفانه یا خوشبخانه سرچشمه منابع است که شکل دهنده تولید است. یعنی اگر این سرچشمه بیت المال، مرجع تقلید، سرمایه دار خصوصی و یا بازار باشد، اینها هستند که تولید محصول فرهنگی را شکل میدهند.
وی افزود: در خصوص چهار وجهی که آقای خجسته فرمودند اشکالاتی وجود دارد. در خصوص وجه کارشناسان؛ کی در طول تاریخ کارشناسان ما به یک نتیجه و اتفاق نظر در یک اثر رسیدهاند؟ اگر کسی بخواهد بر اساس نظریه کارشناسان کار کند نتیجه آن شبیه وضعیت فعلی صدا و سیما میشود که در نهایت تبدیل میشود به یک محصولی که طعم و مزه ندارد. در وجه تولیدکنندگان مشکل این است که همیشه تولیدکننده هم قد خودش را ارزیابی میکند. در وجه سازمان؛ حتی اگر سازمان، سازمان هوشمندی باشد نظام بودجهریزی هوشمندی وجود ندارد. در وجه مخاطب مهمترین مشکل بحث عرفی شدن است. بیشتر مخاطبان دنبال امیال و هوسها هستند و نیاز اصلی خود را نمیدانند. مثال عرفی شدن این است که یک سال پیاز گران میشود سال بعد همه در زمینهای زراعی خود پیاز میکارند و سال بعد پیاز اضافه میآید و روی دست کشاورزان میماند.
محمد سرشار در پایان بیان کرد: پیشنهاد من این است که در وجه ارزیابی به سراغ وجه تربیتی برویم. ما در تربیت میگوییم از مبدا میل متربی آغاز میشود و به مقصد نیازی خاتمه پیدا میکند. یعنی هیچ وقت نمیگوییم که مخاطب ما بعد از مصرف این محصول همانجایی که هست باید بماند. نه باید یک پله بهتر شود. برای مثال مخاطب کتاب کم میخواند بعد از محصول من باید یک صفحه بیشتر کتاب بخواند و... البته این موضوع به شیوه دسترسی ما به مخاطب برمیگردد. بعضی وقتها مخاطب را به صورت مستمر در دسترس داریم مثل مدرسه، باشگاه، تلویزیون که تربیت میتواند به صورت مستمر شکل بگیرد. بعضی اوقات به صورت چند دقیقه و چند ساعتی که از محصول ما استفاده میکند به مخاطب دسترسی داریم. مثلا ۹۰ دقیقه مخاطب فیلم سینمایی ما را میبیند. به نظر میآید اگر ما تربیت محور جلو برویم هم در وضعیت فعلی اقتصاد فرهنگ و هنری که وجود دارد موفق خواهیم بود و هم از عرفی شدن نجات پیدا میکنیم.
مهدی نوروزوندیان