به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ستاره اسکندری بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما در چهارمین روز از نهمین فرهنگسرای کتاب، برای کتابخوانی حاضر شد.
او درباره کتابی که در این نشست برای مخاطبان خواند گفت: «مارگریتا دلچه ویتا» نوشته«استفانو بنی» کتابی است که برای کتاب خوانی انتخاب کردهام. یکی از دوستان من «حانیه اینانلو» آن را ترجمه کرده و توسط نشر خورشید منتشر شده و چاپ سوم آن در نمایشگاه وجود دارد.
اسکندری درباره دلایل انتخاب این کتاب گفت: تازهترین کتابی است که خواندهام. فضای جذابی دارد. روایتی از دختر نوجوان در یکی از روستاهای ایتالیا که درگیر سنت و مدرنیتهاند، مثل خیلی از ما ایرانیها، به همین دلیل خواستم که این کتاب را معرفی کنم.
این بازیگر شناخته شده که در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است درباره علاقهاش به ادبیات گفت: من برای نسلی هستم که یکی از بزرگترین و مهمترین پایههای تربیتیش کتاب بوده. زمان ما موبایل نبود، ماهواره نبود و فقط یک کوچه و خیابان بود برای بازی کردن و کتاب بود برای سرگرمی و در کنار آن تربیت پیدا کردن.
او اضافه کرد: من با وجود پدر و مادر فرهنگی در خانوادهای بزرگ شدهام که بسیار برایشان مهم بوده که ما کتاب بخوانیم و همین توجه باعث شد تا تقریبا همه خانواده من در حوزه هنر وارد شوند. من پیشرفت تکنولوژی و فناوریها را خیلی دوست دارم به همین دلیل اصلا حرفم این نیست که تکنولوژی نباید رشد کند یا فضای مجازی نباید وجود داشته باشد؛ اما اینکه مشغول شدن بیش از حد ما، باعث شده همان مقدار اندک که کتاب میخواندیم هم دیگر نخوانیم، خیلی جای تاسف دارد.
ستاره اسکندری اضافه کرد: به این دلیل که ذهنهای ما در حال تبدیل شدن به چیزی است که همه چیز را در حد یک خبر میسنجد و بر خلاف کتاب که انسان را دعوت به تفکر میکند، دنیای مجازی آدم را به سمت اقیانوسی به عمق یک سانتیمتر میبرد. من به شدت نگران آینده بچههای امروزم، نسلی که کمتر کتاب میخواند، کمتر عمق دارد، پیوست کمتری با طبیعت و از اساس زندگی (بر اساس برداشت ماتریالیستی) دارد و همه چیز را از پشت شیشههای سیاه میبینند؛ صفحه تلویزیون، صفحه کامپیوتر و صفحه موبایل و کمتر دیگر برگ و درخت و باد و تاب برایش وجود خارجی دارد.
این بازیگر شناخته شده در ادامه درباره همه دغدغههای فرهنگی به ویژه در حوزه کتاب دنبال میکند گفت: من یکی از اعضای خانواده سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هستم و خانه فرهنگی دارم به نام «مانا» که به لحاظ معماری، یک خانه قدیمی است. باغچهای دارد و حوضی و در چیدمان آنجا سعی شده که آدمها به یک نحوی به گذشته وصل شوند. بنفشهها و اطلسیها هستند و ماهی حوض و نیلوفر در آب و در و دیوار آجری قدیمی. ما در این خانه فرهنگ سعی میکنیم با اجرای برنامههای فرهنگی این پیوست فرهنگی را هم ایجاد کنیم.
اسکندری اضافه کرد: به همت محمد توحیدی مدیر کافه مانا، شنبهها برنامه «کتاب نوش» برگزار میشود که شبیه به همین محفلی که در فرهنگسرای کتاب فراهم است از بسیاری از نویسندهها یا مترجمان دعوت میشود تا محفل کتابخوانی داشته باشند.
وی درباره تاثیری که این گردهماییها میتواند داشته باشد گفت: این که آدم ها ساعتی فارغ شوند از تلفن همراهشان، گوش بدهند، بشنوند، تحلیل کنند و گپ بزنند آن هم درباره کتاب و ادبیات به نظرم غنیمت است. شبیه است به آنچه ما در کودکی و دور کرسی تجربه میکردیم و پدربزرگمان برایمان شاهنامه میخواند و من امیدوارم که این نیاز دوباره در دختران و پسران و خانواده ها به وجود بیاید.