در دنیای علم، دهههای اخیر را عصر شکوفایی میانرشتهایها دانستهاند. به این معنا که اگر در گذشته بشر تصور میکرد برای حل یک مسئله و انجام یک پژوهش جامع، کافی است یک رشته علمی واحد با موضوع درگیر شود، امروزه میداند که مانند جهان واقعی که پیوسته و تفکیک نشده است، گاه میبایست چندین رشته دست به دست هم بدهند تا بتوانند مسئلهای را تحلیل و حل و فصل کنند. دیگر این گونه نیست که روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه، مدیریت، علوم مهندسی و... بتوانند به گونهای کاملاً خالص و محض و بدون یاری رشتههای دیگر در حل مسائل مؤثر عمل کنند. ظهور صدها رشته علمی جدید طی دهههای اخیر که حاصل آمیختگی و پیوند موضوعات علمی سنتی بوده، حاصل این تجربه و آگاهی است.
همین واقعیت مدتهاست که در حوزههای فرهنگ، اقتصاد، صنعت و فنآوری به خوبی درک شده است. جهان حقیقی آنچنان آمیخته و تفکیکناپذیر است که تصور پیشرفت و بهبود هر کدام از این عناصر به صورت کاملاً جزیرهای و بدون همکاری رکن دیگر، توهمی بیش نخواهد بود. دو قرن اخیر سرشار از تحولات و دستاوردهای بشری است که مثالهای روشنی از این آمیختگی است. در واقع هر گونه توسعه و پیشرفت حاصل همکاری، همافزایی و هماهنگی ارکانی است که در گذشته جهانهای جدا از هم تصور میشدند. در دنیای امروز اقتصاد غرق در فرهنگ، فرهنگ غرق در فنآوری و فنآوری آمیخته با صنعت است. بشر مدتهاست از عصر جزیرههای جدا و بیگانه از هم عبور کرده است.
سه تجربه معنادار در سازمان
۱-مطالعاتی که در طی سالهای گذشته در زمینه شناسایی مخاطبان سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و گروهبندی آنها صورت گرفته و نسخههای آن به گمانم در مرکز مطالعات و معاونت برنامهریزی موجود است، نشان میدهد که بخش عمدهای از مخاطبان این سازمان را بانوان خانهدار و غیر شاغل تشکیل میدهد. بانوانی که این فرصت را داشتهاند که در ساعات معمول کاری، به مراکز فرهنگی وابسته به سازمان فرهنگی هنری مراجعه کنند و از خدمات و برنامههای آن بهرهمند شوند. این مطالعات نشان میدهد ما برای دستیابی و ورود به فضای خانواده و جذب شهروندان نیازمند طراحی و گشودن دریچههای دیگری به روی جمعیت میلیونی شهروندان هستیم. دسترسی به منابع عظیم جمعیتی آن هم در شرایطی که در غالب موارد بحران مخاطب در برنامهها و آمارسازیهای از سر اضطراب و فشار بر مدیران، دیگر قابل کتمان نیست و فرصتی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد.
۲-حدود ۱۰ سال پیش طراحی برنامههای فرهنگی در قالب بستههای موضوعی در دستور کار سازمان فرهنگی هنری قرار گرفت. یکی از این موضوعات رزق حلال بود. این خود بهانهای بود که مراکز این سازمان را وادار کرد به سراغ مشاغل و اصناف رفته و طی برنامههایی نوآورانه با جمعیت جدیدی از مخاطبان ارتباط برقرار کنند. برای نخستین بار بخشی از مردم به عنوان مشاغل و اصناف محله و احتمالاً با خانوادههایشان با برنامههای مراکز مواجه میشدند. این رویکرد در صورت استمرار و هدایت صحیح میتوانست سبب دستیابی و ارتباط سازمان فرهنگی هنری با جمعیت عظیمی از شهروندان شود و طی یک جریان افزایشی و به صورت تصاعدی فرصتهای بیشماری را برای رویدادهای مؤثر فرهنگی ایجاد کند.
۳-حدود هفت سال پیش یکی از مناطق غربی شهر تهران به دلیل محدودیت منابع مالی و کمبود درآمدها و نوع بافت منطقه که به جای مسکونی، غالباً صنعتی بود دست به ابتکاری جالب توجه زد. همکاران این منطقه تصمیم گرفتند که با طراحی محصولات، برنامهها و خدمات فرهنگی خاص به سراغ کارخانجات همسایه بروند و بسته فرهنگی خود را عرضه کنند. در آغاز نتیجه بسیار دلسرد کننده بود اما بعد از مدتی سماجت و پشتکار توانستند ارتباطات موثری با مدیران آن واحدها برقرار کرده و سازمان فرهنگی هنری و برنامههای آن را به خوبی معرفی کنند. ایده بر آمده از این دیدارها بسیار جالب بود. صنایع مخاطب کاملاً مشتاق شده بودند که با پرداخت بودجه فرهنگی خود، ارائه خدمات فرهنگی به کارکنان و خانوادههایشان را به سازمان فرهنگی هنری واگذار کنند. به تعبیری دیگر بستههای فرهنگی را از این سازمان خریداری کنند. این پروژه به دلیل فقدان ساز و کار جذب این منابع نسبتاً هنگفت مالی در سازمان فرهنگی هنری ، عدم اعتماد به نفس سازمانی و در غیاب دغدغههای مالی و اقتصاد فرهنگ در فهرست اولویت مدیران وقت سازمان فرهنگی هنری، مصوب نشد و رها شد.
طراحی بستههای سطحبندی شده فرهنگی بر مبنای ثبت سفارش
شناخت خود و سرمایههای بالقوه سازمان، استانداردسازی ارتباطات سازمان، به خط کردن سازمان و منابع انسانی آن پشت یک برنامه تحول بخش منسجم، استانداردسازی و ارتقای خدمات و محصولات سازمان برای حضور اثر بخش در جامعه و عبور از فضاهای ذهنی و انتزاعی به سوی نیاز محور کردن طراحی این خدمات و محصولات، ایدههایی هستند که در صورت طراحی هوشمند برنامهها و خدمات فرهنگی و ارائه آن به کارکنان سازمانها، نهادها، صنایع و اصناف و خانوادههای ایشان زمینه و دلیل موجه برای تحقق پیدا میکنند. در این بستههای طراحیشده فرهنگی که بر اساس نوع نیاز و بودجه، سطحبندی شدهاند، استفاده از فضاها و برنامههای آموزشی سازمان، فضاهای تفریحی سازمان، سالنهای سینما و نمایش، برنامههای فرهنگی، محصولات فرهنگی، امکانات ورزشی، خدمات مشاورهای و تورهای فرهنگی شهری، ملی و بینالمللی گنجانده میشوند. در جدول زیر تعدادی از مسائل سازمان و تأثیری که انتظار میرود این رویکرد در فضای داخلی آن بگذارد به نمایش درآمده است.
ردیف
|
عنوان مسئله
|
نحوه اثربخشی
|
1
|
منابع مالی و بودجه
|
فعال شدن اقتصاد
فرهنگ و اتصال سازمان به منابع قابل توجه مالی سازمانها، نهاد و صنایع در حوزه
منابع انسانی
|
2
|
بحران مخاطب و
آمارسازی در سازمان
|
ارتباط با حوزههای
عظیم جمعیتی از طریق کارکنان سازمانها و خانوادههای ایشان و خروج مدیران
سازمان از فشار بحران مخاطب
|
3
|
سطح انگیزشی کارکنان
سازمان
|
۱- امکان ایجاد ارتباط میان
دستاوردهای کارکنان و نظام پاداش و تمکن مالی سازمان جهت تحقق آن
۲- مشاهده دستاوردهای عملی و
اثربخش سازمان در جامعه توسط پرسنل سازمان
|
4
|
سطح برنامهها و
محصولات سازمان
|
عینیسازی و سفارشپذیر
کردن برنامهها و محصولات سازمان بر مبنای نیاز مخاطب و ثبت سفارش و اصلاحات
منتج به استانداردسازی خدمات و محصولات
|
5
|
مدیران میانی سازمان
|
توانمندسازی مدیران
حین عملیات در تعامل با فضاهای ناشناخته و طراحی و اجرای سیستمهای یادگیری
|
6
|
رویکرد جزیرهای در
امور فرهنگی
|
ارائه الگوی موفق از
همکاری و همافزایی فرهنگ، صنعت، فنآوری و اقتصاد در حل مسائل در حوزه مدیریت
شهر و زندگی شهروندان
|
7
|
پراکندگی نوآوری در
سازمان
|
وحدت راهبردی در امر
نوآوری
|
8
|
سازمان تمرکزگرا و
مرتفع
|
حرکت به سوی سازمان
چابک و هوشمند از طریق عملگرایی و سرعت عمل در برطرفسازی مسائل، مشکلات و آسیبهای
سازمان
|
9
|
استیلای تفکر خرد بر
مدیریت کلان فرهنگی
|
ترویج بینش راهبردی
میان تکتک کارکنان سازمان و جابهجایی مرزهای ذهنی سازمان
|
*** رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مشتاقانه منتظر دریافت نظرها و یادداشتهای فعالان فرهنگی در رابطه با مباحث مرتبط است.
fhnews1 [@] Gmail.com
با ما در تماس باشید.