پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۱۹
کد خبر: ۹۷۹۸۷
|
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۱
در نشست «بشنو از نی» فرهنگ‌سرای گلستان مطرح شد
جلسه مثنوی‌خوانی «بشنو از نی» با حضور عبدالحمید ضیایی و علاقه‌مندان به مثنوی مولانا در فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد. این جلسه اختصاص به موضوع آگاهی عرفانی در اشعار مولانا داشت.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، جلسه مثنوی‌خوانی «بشنو از نی» با حضور عبدالحمید ضیایی و علاقه‌مندان به مثنوی مولانا در فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد. این جلسه اختصاص به موضوع آگاهی عرفانی در اشعار مولانا داشت که کارشناس برنامه در آغاز گفت: همه عارفان بزرگ جهان به عنوان اولین قدم در سلوک معنوی می‌گویند باید در درون خود تأمل کنید. این موضوع محدود به عرفان نیست و در دین نیز چنین موضوعی را داریم. همان‌طور که در روایات آمده است، می‌بینید که شناخت خداوند منوط به شناخت درون خود است. بنا بر این باید در ابتدا در خود تأمل کنیم تا بتوانیم خداوند را بشناسیم. از پیامبر سؤال شد که خداوند را در کجا بشناسیم و ایشان در پاسخ گفتند که باید از دل مؤمن او را بجویید. این موضوع استدلالی بر این است که اگر قرار است درک و آگاهی صورت بگیرد، باید از درون خود شروع به جست‌وجو کنیم. در حقیقت روان انسان دریچه‌ای به ادراک خداوند است. این موضوع دقیقاً همانی است که عارفان ما نیز به آن اشاره کردند. مولانا بیان جالبی دارد. او به سخن خداوند مبنی بر نزدیک‌تر بودن از رگ گردن اشاره می‌کند و می‌گوید که کجا می‌روید؟ من در نزدیک شما هستم و شما به دوردست‌ها رفته‌اید. 

وی ادامه داد: ممکن است برای شما این سؤال به وجود بیاید که کدام قایق و کشتی در روان ماست که می‌تواند ما را به سمت خدا ببرد؟ دقت کنید که ما به ابزاری برای حرکت احتیاج داریم اما آن ابزار چیست و در کجا قرار دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید بگویم که دو گونه آگاهی داریم. یکی شناخت مفهومی از عالم است و دیگری شناخت فرامفهومی از جهان است. این دو موضوع با هم متفاوت است. وقتی به پیرامون خود نگاه می‌کنیم، تلاش می‌کنیم همه چیز را در قالب مفهوم ببینیم تا برایمان قابل تشخیص باشد. مشکل ما این است که وقتی می‌خواهیم ساده به دنیا نگاه کنیم، با هیولایی ترسناک به نام هستی روبه‌رو می‌شویم. وقتی با این موجود روبه‌رو می‌شویم، شروع به بازسازی اجزای عالم می‌کنیم تا بتوانیم به شناختی از عالم دست پیدا کنیم. بنابراین آگاهی مفهومی به معنای بازسازی جهان و طبقه‌بندی موضوعی آن در ذهن ماست. 

ضیایی به تئاتر دکارتی به عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه‌های این حوزه اشاره کرد و گفت: مدل تئاتر دکارتی می‌گوید که وقتی اشیاء، آدم‌ها و روندها را بر اساس ذهن خود نامگذاری می‌کنیم، تنها به همان بخش سیطره داریم و نسبت به بقیه هستی هیچ شناختی نداریم. عارفان ادعا می‌کنند که شناخت مفهومی از هستی ضروری است و از آن گریزی نیست. با این وجود، اعتقاد دارند که این شناخت، تنها راه ارتباط با هستی نیست و باید به آگاهی فرامفهومی توجه ویژه‌ای داشته باشیم. عارفان می‌گویند که ما به جای درک عالم، به لمس عالم روی می‌آوریم.

ضیایی به معرفی آگاهی مفهومی پرداخت و گفت: در این نوع از آگاهی، به فهم عالم احتیاج نداریم و لمس جهان و هستی به کمک عاطفه و احساس صورت می‌گیرد. در داستانی که قبلاً خواندم، دیدیم که چینی‌ها اعتقاد داشتند که برای شناخت عالم باید خط‌ها و رنگ‌ها را بشناسید تا بتوانید آن را به خوبی تصور کنید. با این حال، رومی‌ها معتقد بودند که ما به چیزی فراتر از خط و رنگ احتیاج داریم. تمایز بین این دو نوع از آگاهی دقیقاً مصداق همین داستان است. به گونه‌ای که چینی‌ها به آگاهی از جنس مفهومی اعتقاد دارند در حالی که رومی‌ها به آگاهی از جنس فرامفهومی معتقد هستند. تا کنون به سوالاتی که کودکان از ما می‌پرسند، دقت کرده‌اید؟ آنان سوالاتی را مطرح می‌کنند که برای ما بی‌معنی است چرا که ذهن آنان هنوز به اندازه ما دچار مفهوم‌زدگی نشده و شناخت مفاهیم در ذهن آنان شکل نگرفته است. در حقیقت، با بالاتر رفتن سن، آگاهی مفهومی در ذهن افراد پر رنگ‌تر می‌شود و به اصطلاح بزرگ‌تر می‌شود. آگاهی مفهومی زمان‌بر است و با گذر زمان به آن دست می‌یابیم. در حالی که آگاهی فرامفهومی، مکانیزمی متفاوت دارد. حرف عارفان این است که در کنار آگاهی مفهومی، آگاهی دیگری نیز وجود دارد که به کمک آن می‌توانید محدوده گسترده‌تری از هستی را در ذهنتان روشن کنید. 

این کارشناس بیان کرد: در فهم فرامفهومی، با کلمات، استدلال‌ها و... روبه‌رو نیستیم. عارفان اعتقاد دارند که فهم خداوند ورای فهم رخ می‌دهد. بدین معنی که اگر شما بخواهید آگاهی فرامفهومی از هستی پیدا کنید، باید آگاهی مفهومی را به حالت تعلیق در بیاورید. تا زمانی که این شرط رعایت نشود، نمی‌توانیم به آگاهی فرامفهومی که عرفا از آن صحبت می‌کنند، دست پیدا کنیم. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا آگاهی‌های دیگری از هستی در بین موجودات عالم وجود دارد که ما نتوانیم آن را ببینیم؟ این پرسش بسیار مهمی است که در علوم شناختی جدید پاسخ داده می‌شود. این علوم به ما می‌گویند که دستگاه شناختی ما محدودیت‌های بسیاری دارد و هر پنج حس باطنی ما محدودیت‌های بسیار جدی دارند. این محدودیت‌ها باعث می‌شود که ما جهان را در چارچوب خاصی ببینیم که بعضی از موجودات فراتر از آن را ببیند. در حقیقت، محدودیت حواس منجر به محدودیت ما در شناخت هستی می‌شود. اگر بخواهم مثال بزنم، باید به بعضی از آگاهی‌های حیوانات اشاره کنم که انسان‌ها آن را ندارند. برای مثال، سگ آگاهی‌هایی دارد که ما انسان‌ها آن را نداریم. هم‌چنین برعکس آن نیز وجود دارد و مقوله‌هایی وجود دارد که هیچ وقت یک سگ نمی‌تواند آن را درک کند. 

عبدالحمید ضیایی در بخش پایانی صحبت‌های خود، ضمن پاسخ به یک سؤال مهم گفت: در این جلسه اشاره کردم که آگاهی مفهومی، مانعی برای فعال‌سازی آگاهی فرامفهومی است و برای از بین بردن این مانع باید آگاهی مفهومی را تعلیق کنید. اما سؤال اصلی اینجاست که چگونه این کار را انجام بدهیم؟ عارفان پیشنهاد می‌کنند برای اینکه بتوانید آگاهی مفهومی‌تان را تعلیق کنید، باید مراقبه کنید. مراقبه به دوگونه است. مراقبه فعال و منفعل. مراقبه فعال این‌گونه است که در آن باید یاد بگیرید که ذهنتان را آرامش ببخشید. بدین معنی که بر یک چیزی متمرکز شوید. حتماً دیده‌اید که در بعضی از ورزش‌ها مثل یوگا گفته می‌شود که باید تمرکزتان را قوی کنید. نماز نیز به عنوان یکی از مراقبه‌ها مطرح است. بدین معنی که در آن بر کلماتی تمرکز می‌کنید تا کلمات دیگر را فراموش کنید و به این ترتیب تمرکز کنید. در حقیقت مراقبه فعال چیزی است که در آن به کمک تمرکز تلاش می‌کنید تا ذهنتان انضباط پیدا کند. در مراقبه منفعل، شما بر چیزی خیره نمی‌شوید و بر موضوعی متمرکز نمی‌شوید. در اینجا ذهنتان را باز می‌کنید تا افکار و خیال بیایند و بروند. در اینجا کار شما فقط نظاره است و باید اجازه بدهید تا افکار بیایند و بروند. بنابراین در مواجهه با موارد مختلف،‌ این کارها را نمی‌کنیم؛ تمایزی بین چیزهایی که می‌بینیم، قائل نمی‌شویم. آنها را طبقه‌بندی نمی‌کنیم. در اینجا فقط یک چشم ناظر هستیم که نظری ندارد. در این مراقبه‌ها تمام آگاهی‌های مفهومی را به حالت تعلیق در می‌آوریم که خود موضوع بسیار مهمی است. یکی از موضوعات مهمی که در این بخش باید مورد توجه قرار گیرد، توجه به آگاهی محض است.  

این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران جلسه به پایان رسید. 

نظر شما