به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ سی و هشتمین هفته از نمایش فیلمهای مطرح خارجی با زبان اصلی و زیر نویس فارسی با حضور خسرو نقیبی و محمدرضا مقدسیان و با نمایش و بررسی فیلم سینمایی «کمینگاه دزدان» به کارگردانی کریستین گودگاست محصول ۲۰۱۸ در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
خسرو نقیبی در ابتدای این نشست گفت: Den of Thieves اولین فیلم بلند سینمایی کریستین گودگاست است که پیش از این فیلمنامهنویسی دو فیلم مهم سینمایی اکشن London Has Fallen و A Man Apart را بر عهده داشته. معمولا میگویند اولین فیلمهایی که فیلمنامه نویسان کارگردانی میکنند، دارای فیلمنامهای هستند که آنها مدتها به آن فکر کردهاند و دلشان نیامده تا برای ساخت به دیگری بسپارند. با این نگاه اگر به این فیلم نگاه کنیم، به ویژه به قسمت پایانی و رودستی که به مخاطب میزند خیلی چیزها بریایمان روشن میشود؛ چون ما تا چند دقیقه انتهایی فیلم با یک فیلم دزد و پلیس روتین مواجهیم ولی در انتها میبینیم که دزد اصلی دیگری است و انگار فیلم ساخته شده برای آن رودست انتهایی.
این منتقد و فیلمنامه نویس در ادامه گفت: رویکردی که انگار عین به عین از «کایزر شوزه» گرفته شده که با «مظنونین همیشگی» وارد سینما شد. این پایان بندی، شکل گرهگشایی حتی در میزانسن و دکوپاژ هم شبیه به «مظنونین همیشگی» است و به نوعی به آن ادای دین میکند.
نقیبی ادامه داد: کایزر شوزه یک شخصیت دروغین است که وربال کینت با بازی کوین اسپیسی آن را بر اساس دیتاهای موجود در اتاق بازجویی از نوشتههای روی دیوار، روزنامه و حتی ماگ روی میز پلیس میسازد. کایزر شوزه بعد از این فیلم تبدیل به Cult و نمادی برای راوی دروغین شد و فیلمها و داستانهای زیادی بر اساس شخصیت او ساخته و نوشته شدند.
او در ادامه با اشاره به شباهت این فیلم با فیلم محبوب دیگری در تاریخ سینما گفت: فارع از این هم، قسمت دزد و پلیس فیلم متاثر از سینمای مایکل مان و در صدر متاثر از Heat یا مخمصه است. باز اینجا هم فیلم در میزانسن و دکوپاژ شبیه به این فیلم است و ارجاعات پررنگی دارند.
محمدرضا مقدسیان درباره رویه بودن ارجاعات سینمایی در هالیوود گفت: سینمای هالیوود و جریانهای استودیویی از یک دانه ارزن هم نمیگذرند. محال است شما یک برندی را تولید کنید (چه فیلم، چه کاراکتر چه هر چیز دیگری) و او فقط یک بار اتفاق بیافتد. حتما و قطعا آن را تکثیر میکنند و بارها و بارها از آن استفاده میکنند. جایی واضح و مشخص قابل رهگیری است و گاهی برای تشخیص آن نیاز به دقت نظر و شناخت بیشتر داریم.
وی افزود: داشتههای سینمایی در سینمای دنیا و به طور خاص در سینمای هالیوود از فیلمی به فیلم دیگر منتقل میشود بدون آنکه رنگ و بوی تکرار بگیرد. من وقتی این فیلم را دیدم، خودآگاه یا ناخودآگاه بخشی از لذتی که از تماشای مظنونین همیشگی یا مخمصه به عنوان دو فیلم مورد علاقهام تجربه کردهام، برایم تداعی میشود و این یعنی کریستین گودگاست کار خودش را درست انجام داده، از داشتهها و خاطرات بصری مخاطب استفاده کرده و این خودش یک ویژگی است. اما سوال اینجاست که این اتفاق الزاما خوب است یا بد؟ و فیلمساز نباید قدمی رو به جلو بردارد؟
خسرو نقیبی در پاسخ به این سوال گفت: یکی از چهرههای مهم سینما درباره سینمای امروز گفته بود «داستان نویسی و فیلمنامه نویسی تبدیل به نمایش بخشهایی از فیلمهایی که دیدیم و دوستشان داشتیم شده». به این مفهوم که اساسا فیلمنامهنویسها و کارگردانهای جوان چیزهایی را که در نوجوانی و جوانی دیدند و دوست داشتند را بازتولید میکنند. او این نکته را در مزمت گفته بود که اساسا دیگر چیزی تازهای دیگر در سینما وجود ندارد که ما را سر ذوق بیاورد.
فیلمهای امروز خالی از دید اورجینالاند
نویسنده فیلمنامه «پل چوبی» اضافه کرد: عمده فیلمهایی که در این سالها میبینیم خالی از دید original هستند به همین دلیل هم شاید کارگردانی مثل «چارلی کافمن» وارد دنیای سینما میشود و همه را متحیر میکند. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که گرته برداری اساسا اتفاق بدی نیست. خیلی از ما فیلمهایی را دیدیم که لزوما همه ندیدهاند یا برداشتی و نگاهی که ما نسبت به آن داشتیم را نداشتهاند. من سالهاست عادتی دارم که خلاصه دو سه خطی فیلمها را که میخوانم، روندی که ممکن است این فیلم طی کند را با خودم تصور میکنم و حتی بعضی از فیلمنامههایی که نوشتم بر اساس همین جملههای دو خطی بوده. کوئِنتین تارانتینو اساسا تمام سینماش را بر همین اساس شکل داده است. او ارجاعات فراوان از فیلمهای مختلف را کنار هم قرار میدهد و فیلم تازهای میسازد.
نقیبی ادامه داد: یک جمله معروفی وجود دارد که «هر فیلمی ارزش یک بار دیدن دارد» چون بهانه خلق یک فیلم، جرقهای بوده که در ذهن فیلمنامهنویس زده شده و همین جرقه باعث میشود که یک فیلم هر قدر هم که بد باشد، یک سکانس خوب داشته باشد.
این منتقد در ادامه گفت: البته خیلی وقتها در باز تولید به نتبجه بهتری میرسی و خروجی آن در کنار مجموعه چیزهای دیگر در فیلم دوم بهتر از فیلم اول میشود گرچه در «کمینگاه شیطان» این اتفاق نیافتاده. این فیلم قرار بوده یک اکشن استودیویی باشد که با ۳۰ میلیون دلار ساخته میشود و ۸۰ میلیون دلار میفروشد و اساسا حتی اگر این رودست آخر را هم نداشت باز با ۳۰ میلیون دلار ساخته میشد و ۸۰ میلیون دلار هم میفروخت. برای مخاطب عام این ژانر خیلی اهمیتی ندارد که چگونه تمام میشود و برایش صحنههای اکشن اهمیت دارد که خوب درآمده باشد و سر حال بیاوردش که آن را هم از تریلر فیلم میفهمد. اما آنچه از ارجاع به «مخمصه» و «مضنونین همیشگی» به این فیلم اضافه شده این است که کارگردان و فیلمنامهنویس را راضی میکند که با این رو دست آخر قدم رو به جلویی برداشته و به یک اکشن صِرف، یک داستان اضافه کرده و یک رودست هم گذاشته تا احترام بیشتری برای مخاطب قائل شود.
محمدرضا مقدسیان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من توجه شما را به پوستر فیلم جلب میکنم. عملا در این پوستر همه چیز لو میرود. این پوستر و این حالت آینه این را میگوید که اگر پُست این آدمها را عوض کنیم؛ شکل رفتار و شیوه تصمیم گیریشان هیچ تفاوتی نمیکند. هر دوی این آدمها نقشه میریزند، به قانون پایبند نیستند، اوضاع و احوال اخلاقی درستی ندارند در نهایت هم حاضرند جانشان را فدا کنند تا بتوانند برتری به دست آورند. آن کنتراست بین خوب و بد از بین رفته است و دزد و پلیس خاکستری به تصویر کشیده میشوند و آنچه این دو را از هم تفکیک میکند یک منصب اجتماعی است. هر دو هدفی دارند که برای رسیدن به آن حاضرند هر چیزی را زیر پا بگذارند.
خسرو نقیبی در ادامه گفت: سینما از یک جایی به بعد به این نتیجه رسید که نیاز به قهرمان ندارد و ضد قهرمانها وارد داستان شدند. ضد قهرمانها آدمهای پیشبرندهای هستند که خاکستریاند، سفید نیستند و حتی میل به سیاهی از میل به سفیدی در آنها بیشتر است. در سینمای ایران هم با «قیصر» و «رضا موتوری» شناخته شدند. شخصیتهایی که شبیه به خود تماشگران هستند و مخاطب حتی آرزو میکند که جای او باشد چرا که خودش را در او میبین که اگر کمتر ترسو بود و میل به جستوجو داشت عین او میشد. فیلمنامهنویسها هم به این نتیجه رسیدندکه اگر میخواهند قهرمانی در برابر این ضد قهرمان بگذارند، باید از صفات ضد قهرمانی استفاده کنند چون در انتها ما آدمهای منفی را بیشتر دوست داریم.
پرسش و پاسخ پایان بخش این مراسم بود.