جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۱۷:۳۳
کد خبر: ۹۸۳۳۵
|
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۱
چهارمین برنامه حکیم خرد «نشست ادبی شاهنامه خوانی» در فصل تابستان، روز یکشنبه ۲۴ تیر با حضور استاد حمید تجریشی در کتابخانه گلستان برگزار شد.
نگاه فردوسی به زنان در شاهنامه بررسی شد
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، حمید تجریشی در ادامه مباحث مطرح شده در جلسه قبل، به شخصیت فرانک، مادر فریدون اشاره کرد و گفت: جلسه گذشته را با نقل مطالبی درباره «فرانک فرزانه»، مادر فریدون به اتمام رساندیم. امروز پیش از آنکه باقی متن را خوانده و شرح دهیم، لازم می‌دانم به نحوی بسیار مجمل و مختصر درباره موضوعی تحت عنوان «روایت فردوسی از فضایل و رذایل زنان» سخن بگوییم. 

واقعیت این است که به خصوص در سال‌های اخیر به دلیل گرم شدن بازار بحث‌های فمینیستی و توسعه افکار و آرا مبتنی بر کاوش پیرامون حقوق زنان در جوامع مختلف بشری و از جمله کشور خودمان ایران، گهگاه در میان آثار منتشره در این باب به محققان و نویسندگانی برمی‌خوریم که کوشیده‌اند این موضوع را نه فقط در روزگار کنونی بلکه در قرون و اعصار گذشته و در آثار جاودانه‌ای چون شاهنامه فردوسی نیز پی‌گیری کنند. بی آنکه قصد و منظورمان از طرح این ماجرا، لزوما بررسی کتاب یا مقاله و نوشته‌ای خاص باشد، کلی‌ترین نکته‌ای که می‌توانیم به دان اشاره کنیم این است که متاسفانه برخی از این نویسندگان هنگام طرح چنین مسائلی مرتکب این خطا شده‌اند که اولا با چشم و عینک یک فرد از مردم قرن بیست ویکم، شاهنامه یا هر اثر دیگری را تجزیه و تحلیل می‌کنند که چنین کاری البته به لحاظ منطقی جایز نیست زیرا شیوه درست بررسی و تحلیل منطقی اقتضا می‌کند که هر موضوعی مربوط به هر سال و زمانه‌ای را با قرار دادن خویش در آن زمانه و ضمن آگاهی دقیق به مناسبات اقتصادی، حقوقی، اخلاقی، دینی، عاطفی و احساسی که میان زن و مرد در آن دوره وجود داشته است بررسی نمائیم. برای مثال، فردوسی که در قرن چهارم هجری می‌زیسته اگر سخن راجع به زن و چند و چون موقعیت او نزد مردان گفته است، بی شک با ملائک‌ها و ضوابط معقول عصر و زمانه خودش نظر داده که احیانا برخی از ملاک‌ها و ضوابط ممکن است امروزه دیگر با تغییرات وسیع و عمیق روابط اجتماعی میان زنان و مردان، محلی از اعراب نداشته باشد.

وی ادامه داد: بی شک زن قرن چهارم با زنی که امروزه در جهان است، بسیار متفاوت بوده است. تا آنجا که می‌توان گفت شاید بسیاری از مسائلی را که امروزه فمنیست‌ها درباره حقوق زنان می‌گویند، اگر در قرن چهارم و در محیط زندگی فردوسی مطرح می‌شد حتی خود زنان از مخالفین سرسخت آن می‌بودند. از این جهت بود که گفتیم مسائل هر عصر و زمانه‌ای درباره هر موضوع را با چشم و عینک انسان همان عصر و زمانه باید بررسی کرد و متاسفانه دسته‌ای از آن آثار منتشره در زمان ما با غفلت از این نکته بسیار مهم نگاشته شده‌اند. برخی از این نویسندگان چنان به موضوع نگاه کرده‌اند که گوئی زن موجود در قرن چهارم به لحاظ مادی و معنوی واجد شخصیتی نظیر «سیمون دوبوار اشته» است و مرد مقابل او نیز طبعا کسی چون «ژان پل سارتر» در نظر گرفته شده است. چنین نقدی و بررسی‌هایی از بن و اساس با حقیقت مغایرت دارند و پرداختن به جزئیات مطالبشان نه فقط گره از کار نمی‌گشاید بلکه دشواری‌های غیر منطقی فراوانی ایجاد می‌کند. علاوه بر این، اشکال دسته‌ای دیگر از این آثار منوط به کلی‌نگری و اجتناب از نظر به شیوه واقع بینانه شاهنامه در نقل سخنان راجع به زن است. فردوسی در موارد بسیاری وقتی سخن درباره زن می‌گوید، در واقع او نیست که می‌گوید؛ بلکه او سخن در دهان قهرمانان داستهان‌هایش گذاشته و آنان سخنان را نقل قول مستقیم خود او پنداشتند. شاهنامه به تعبیری یک رمان بزرگ است و کیست که نداند وقتی یک رمان‌نویس مطلبی را از قول پرسوناژهای داستانش می‌گوید آن مطلب لزوما نظر شخص او نیست بلکه با نقل آن می‌خواهد برخی از ویژگی‌های شخصیت و تفکر پرسوناژ مورد نظرش را بیان کند و او را به ما خیلی دقیق نشان بدهد. این هم نوعی خطای دیگر است که برخی از نویسندگان هنگام بررسی افکار فردوسی درباره زن مرتکب شده‌اند. 

این کارشناس ادبیات بیان داشت: در شاهنامه گاه با صحنه‌هایی مواجه می‌شویم که یک شخصیت داستان که عمدتا از شخصیت‌های مثبت است، از اینکه خداوند به او فرزند دختری بدهد اظهار تاسف و بدبینی کرده و اصولا داشتن دختر را مایه بدشانسی و بدبختی خود دانسته است. اما محققان سحطی‌نگر و بی‌تامل همان چند بیت را که چنین اندیشه سخیفی در آن نمودار است، گرفته‌اند و آنرا نشانه تفکر فردوسی دانسته‌اند. باید همواره به این نکته توجه داشته باشیم که فردوسی به عنوان یک حکیم خردمند و خرد گرا که جای جای در شاهنامه‌اش ما را به تعقل و فرمانبرداری از خرد توصیه می‌کند هرگز نمی‌تواند درباره زن یا حتی مرد یا هر انسان دیگری به نحوی کلی و بدون در نظر گرفتن تنوع و گوناگونی زنان در یک جامعه سخن بگوید. اگر زنی را مورد تحقیر و توهین و ملامت می‌بیند، او زنی چون سودابه، دختر شاه هاماوران و همسر هوس‌ران و بدسرشت کیکاووس است و آنجا که زنی چون فرانک یا فرنگیس یا کردویه یا سیندخت و امثال این زنان خردمند و پارسا و پاکدامن را مورد نظر دارد سخنش جز تحسین و تجلیل و تعظیم، مضمون و محتوای دیگری ندارد. اکنون با توجه با آنچه ذکر گردید سعی می‌کنم درباره نظر فردوسی راجع به شخصیت زنان شاهنامه به ذکر فهرست‌وار برخی از دقت نظرهای خردمندانه‌اش اشاره کنم: 

۱. به عقیده فردوسی، بهترین راه زندگی برای زن، پاک‌داشتن شوی، همزیستی بی‌ریا و مهرآمیزی و وفاداری با اوست.
۲.  زن اگر پارسا باشد چون گنجی پراکنده به شمار می‌رود.
۳. زن یاور و راهنمای مرد در انجام کارهای نیک و فداکاری در تحقق بخشیدن به آرمانهای انسانی اوست.
۴. فردوسی زن را چه در نقش مادری گرانمایه و چه در نقش همسری دلارام وجه در جایگاه زنی شایسته حکومت و پادشاهی به صحنه می‌آورد.

نظر شما